xtrim

تاجیک: برخی دوستان اصلاح‌طلب زلف لطیف اصلاحات را به زلف زمخت قدرت گره زدند

جهان صنعت نیوز| محمدرضا تاجیک، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت‌وگویی با اشاره به ائتلافی که سال ۹۲ بین اصلاح‌طلبان و حامیان روحانی انجام شد، بیان کرد: اگر با پای فرد دیگری آمدی وارد این فضا شوی، متوجه باش که این پا ممکن است در مسیرِ خودش گام بگذارد و از آن مسیری که تو فکر می­‌کنی، فراتر برود و آن چیزی را که تو بر این پا سوار کردی، با خود بکشاند. بخشی از مهمترین قسمت‌های این گفت‌وگو را در زیر بخوانید:

*شرایط کنونی از یک منظرِ روانکاوی یک شرایط تُروماتیکی است. شرایط تُروماتیک شرایطی است که یکسری عوامل مثل دردها و رنج­‌ها از بیرون و داخل، روح، روان، احساس، فکر و اعتقاد جامعه را درگیر می‌­کنند و آن را از نظم و حالتِ طبیعیِ خود خارج می‌کنند.

*در بسیاری از مواقع کنش­گران سیاسی، آن انسداد و خمودگی‌­ای که خود دچار آن شده‌اند را به ساحتِ کلِ سیاسی و کلِ عرصه تصمیم و تدبیر تسری می‌د‌‌هند. در حالیکه تصمیم و تدبیر در درونِ خودشان قفل شده است

opal

*بعضاً کنش­گر سیاسی حدِ خودش را حدِ جامعه و حدِ سیاست می­‌داند و ناتوانیِ خودش را در فضاهای سیاست و عرصه اجتماع جاری می­‌کند

*ما به علت نگاهِ سیاسی­‌مان که همواره منفی‌­بین و تهدیدبین بودیم و به راحتی از بحران­‌ها سخن می‌­گفتیم، هیچگاه نگفتیم در کنارِ این بحران چه گُلی روییده، هیچگاه از آن گل سخن نگفتیم از تیغِ این گل بسیار سخن‌­ها گفتیم.

*در این تحلیل که بگوییم بسیاری از مردم در سال آینده دچار شکاف با حاکمیت شده و نافرمانی مدنی می‌کنند، یک تقلیل‌گرایی خشن نهفته است. نباید فقط بخشی از مردم را مردم بنامیم و حکم کلی بدهیم. بسیاری از مردم روایت وصل می‌خوانند نه فصل

*من از قرائن و نشانه­‌ها این را نمی­‌­بینم که یک شکاف آنتاگونیستی جدی میان حاکمیت و مردم ایجاد شود و این شکاف قابل پر کردن نباشد. این مسئله علل مختلفی دارد

*روشنفکرِ بعد از انقلاب ما تیپِ شریعتی ندارد که بگوید: “شمع آجینم کنید، حسرتِ یک آه را بر دلتان خواهم گذاشت” و به قول خودش از دین ایدئولوژیِ رهایی بسازد. ایدئولوژیِ روشنفکرِ بعد از انقلاب ما عمدتاً روشنفکرِ پست­‌مدرن است و اهل گفتمان نیست

*اگر این نظام برچیده شود چه آلترناتیوی خواهد داشت؟ یک زمان آن آلترناتیو چنان زیبا و فریباست که بسیاری را جذبِ خودش می­‌کند و در آرزوهایشان چنین چیزی را می‌­پرورانند. ولی آلترناتیوی‌­های موجود آلترناتیوی­‌های شناخته‌­شده‌­ای هستند، گرو‌ه‌­های در خفایی نیستند که چهره­‌شان برای مردم نمایان نشده باشد

*چه کسی در جامعه امروز ما بر این باور است که اگر نظمی را فرو بریزد به راحتی می­‌تواند یک نظمی را مُستقر کند که این نظم دموکراتیک باشد و این شیفت هم دموکراتیک باشد؟ به نظرم آن شیفت بسیار شیفتِ رادیکال و خشنی خواهد بود و در فردایش هم نظمی نمی‌­تواند استقرار پیدا کند.

*برخی از دوستان ما در جریان اصلاحات به طور فزاینده­‌ای زُلِفِ لطیفِ جریانِ اصلاح­‌طلبی را به زُلفِ زُمختِ باصطلاح ماکروفیزیکِ قدرت و ماکروپالتیک گرِه زدند. وقتی از این منظر تحلیل می‌­شود باید به هر حشیشی توسل جست تا ما این حیات را و حضور را در ساحتِ ماکروفیزیکِ قدرت داشته باشیم

*تاجیک با اشاره به گره خوردن اصلاح‌طلبان با حجت‌الاسلام روحانی: اگر با پای فرد دیگری آمدی وارد این فضا شوی، متوجه باش که این پا ممکن است در مسیرِ خودش گام بگذارد و از آن مسیری که تو فکر می­‌کنی، فراتر برود و آن چیزی را که تو بر این پا سوار کردی، با خود بکشاند.

*به نظرم یک مقدار دیر شده و در افکار عمومی جامعه آن چیزی که این دولت می‌­کند خیلی با جریانِ اصلاح‌­طلبی تفکیک نمی‌­شود لذا هزینه­‌هایش بار این جریان هم می‌­شود و این کاری است که این دوستان ما انجام دادند.

*یک اتحادِ نانوشته‌­ای صورت گرفت و کسانی از جریان اصلاح‌­طلبی که قالب­‌های نهادی و اجرایی داشتند، در پس و پشتِ جریان اعتدال قرار گرفتند.اینکه تمام حیثیت و سرمایه را بگذاریم و در آن فضا قرار دهیم، با چشم او ببینیم، با پای او راه برویم و با زبانِ او سخن بگوییم، این خطای استراتژیک است

*کُنش دولت قابل پیش­‌بینی نبود و تدبیر دولت به این شکل قابل پیش‌­­بینی نبود. حتی بسیاری از دوستان شاید دچار یک نوع شگفتی شدند

*من این(نوع اتحاد اصلاح‌طلبان و دولت آقای روحانی) را یک اشتباهِ استراتژیک می­‌دانم. به هر حال ناشی از یک نوع ­پراگماتیسم رادیکال یا کور و یا یک نوع ­ پراگماتیسمی بود که خیلی نمی­‌توانست فراتر از نوکِ بینی را پیش­‌­بینی کند

*معتقدم همان اصلاح‌­طلبانی که آن کنشِ رادیکال را داشتند الان نوعی واکنشِ رادیکال را در دستورکار خود گذاشتند و همانقدر که آن روند اولیه غلط بود، این هم غلط است و همانقدر که آن روند به جریانِ اصلاح­‌طلبی هزینه بار کرد، این رویه هم همان‌قدر هزینه دارد. باید بدانند با چنین حرکت­‌هایی نمی‌­توانند هزینه‌هایی را که متوجه جریانِ اصلاح­‌طلبی کردند، ریکاوری­ کنند.

*همواره تهدیدات یک جامعه آب و آتش هستند و یک چهره زُمختِ ویرانگر، یک چهره آبادانی و یک چهره زیبای لطیف هم دارند. ما به علت نگاهِ سیاسی­‌مان که همواره منفی‌­بین و تهدیدبین بودیم و به راحتی از بحران­ها سخن می‌­گفتیم، هیچگاه نگفتیم در کنارِ این بحران چه گُلی روییده، هیچگاه از آن گل سخن نگفتیم از تیغِ این گل بسیار سخن­ها گفتیم، کتاب‌­ها نوشتیم، مصاحبه‌­ها کردیم اما کسی نگفت که این گل در کنار تیغش لطافت و بویی هم دارد و این بوی گل و رایحه و رنگِ یاسمن می­تواند به کمک ما بیاید و می­توانیم از آن فرصت­‌ها بهره ببریم.

*سیاست همان چیزی است که حافظ می­گوید: «شب تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل». سیاست روزِ روشن نیست، چراغِ مرده ا­ست، شمع فروزان و شمع آفتاب نیست.

*سیاست و سیاست­مدار دقیقاً در همین جاست. آن کسی که در تلاطمات این اقیانوس مواجِ طوفان­زده می‌­تواند کشتی را به سر منزل مقصود برساند، سیاست­‌ورز است و عمل و عکس‌العمل و کنشِ او سیاست است، در غیر این صورت در یک اقیانوسِ آرامِ آفتابیِ گل و بلبلی، هر کسی می‌تواند این کشتی را به سرمنزلِ مقصود برساند.

*فقط احمق­‌ها هستند که پیش‌­بینی می­‌کنند که مثلاً در یک سال آینده چه اتفاق افتاد. پیش­‌بینی نیازمند شواهد و قرائن است، پیش‌­بینی نیازمند گزینه‌­های مختلف است. یعنی همواره گزینه­‌های مختلف جمع می­‌شوند و این گزینه­‌ها گزینه‌های مُحتمل هستند و پیرامون­شان بَیّن­‌های مؤید و مُبطل جمع می‌­شوند و یک گزینه را تقویت می‌­کنند. آن گزینه گزینه برتر می‌شود نه گزینه حتمی. یعنی حتی وقتی پیش­‌بینی می‌کنید در میان گزینه‌­ها بیّن‌­های مؤید و مُبطل جمع می‌‌شوند و یک گزینه را فَربه و تقویت می‌­کنند، آن گزینه برتر می‌شود که اگر شرایط این چنین ادامه پیدا کند و متغیرهایی که در محیط دارد عمل می­‌کند به همین شکل ثابت باقی بماند، احتمالاً این گزینه، گزینه برتری برای رخ دادن است.

*ما مردم‌­های ایران داریم. هیچ نشانه‌ای در میان نیست که اگر گروه­‌هایی از مردم روایت فصل را طی می­‌کنند، بقیه مردم هم همین­‌گونه باشد، بسیاری از مردم ما روایت­شان روایتِ وصل است نه فصل لذا نمی‌توان حکمِ برخی از مردم را بر تمام مردم جاری کرد. در این یک نوع تقلیل­‌گراییِ خشن نهفته است و این تحلیل را به بیراهه و کج­‌راهه می­‌برد. این تخمین را به کج­راهه می‌­برد.

*مساله دیگر مساله آلترناتیو است یعنی اینکه اگر این نظام برچیده شود چه آلترناتیوی خواهد داشت؟ یک زمان آن آلترناتیو چنان زیبا و فریباست که بسیاری را جذبِ خودش می­‌کند و در آرزوهایشان چنین چیزی را می‌­پرورانند. ولی آلترناتیوی‌­های موجود آلترناتیوی­‌های شناخته‌­شده‌­ای هستند، گرو‌ه‌­های در خفایی نیستند که چهره­‌شان برای مردم نمایان نشده باشد. هر کدام بالاخره به یک شکلی روی صحنه بودند و نقش‌آفرینی کردند و طبیعی است که در انگاره­‌­های مردم و در فضای خاطره نزدیک مردم هم حضورِ جدی دارند.

*واقعاً احتیاج به یک نوع تحملِ انتقادی داریم، ما باید به پشت­مان برگردیم و ببینیم در این ۴ دهه در کجاها بیراهه و کج­راهه رفتیم؟ تلاش کنیم که برگردیم و ترمیم و تصحیح کنیم. این ذات هر حکومتی است که املایی که می­نویسد حتماً یک مشکلاتی دارد لذا ما هم حتماً یک اشتباهاتی داریم و مصون از آن فضا نیستیم. انقلابی با آن عظمت صورت گرفته و یک سیستم را کنار گذاشته و سیستم جدیدی آورده، یک گفتمانِ جدیدی را مستقر کرده، یک نظامِ معناییِ جدیدی برقرار کرده و حاملان و عاملانش هم افرادبسیار جوان و متفاوتی بودند. اینها در تجربه درس آموختند، در تجربه یاد گرفتند که راه کدام است و بیراهه کدام است و چگونه می­توان تصمیم گرفت و تدبیر کرد. بنابراین کاملاً طبیعی است که در این مسیر خطاهایی کرده باشند، بیراهه­‌ها و کج­راهه‌­هایی رفته باشند. مهم هم نیست. مهم این است که ما فهم کرده و تلاش کنیم که اشتباهات را اصلاح کنیم.

*باز در عرصه سیاست اشکالی ندارد اما اگر با پای فرد دیگری آمدی وارد این فضا شوی، متوجه باش که این پا ممکن است در مسیرِ خودش گام بگذارد و از آن مسیری که تو فکر می­کنی، فراتر برود و آن چیزی را که تو بر این پا سوار کردی، با خود بکشاند. همچنین هزینه‌­هایی که دارد متوجه آن بدنی که بر این پا نهادی و آن ذهنی هم که بر این پا نهادی می‌شود و نمی­‌توان از این مساله مصون بود.

*بعضی­‌ها ائتلاف را تبدیل به اتحاد کردند. یعنی ائتلاف می­‌تواند در هر شرایط سیاسی صورت بگیرد که ما در یک شرایطی با یک قواعدی با شما واردِ یک نوع ائتلافی می‌­شویم اما بالاخره نزدیکیِ ما با شما یک نزدیکیِ انتقادی است، ما با حفظ فاصله‌­مان جاهایی که لازم باشد، به شما نزدیک می‌­شویم، ما تمامِ حیثیت­ و سرمایه اجتما­عی­ و انسانی­ خود را در سبدِ شما نمی‌­گذاریم، ما همه تخم‌­مرغ­ها را در سبدِ شما نمی­‌گذاریم، ما به تعبیر دوستان چکِ سفیدِ بدون امضاء نمی­‌دهیم که بعضی از دوستان این کار را کردند و تمامیت جریان اصلاح­‌طلبی و حیثیتش را در یک فضایی قرار دادند. حالا متوجه شدند آن راه که این دوست می­‌رود، هر چه باشد به گلستان ختم نمی‌شود و کج­راهه می­‌رود. حالا می‌خواهند فضا و فاصله انتقادی را جدا کنند.

پیشنهاد ویژه
شناسه : 10638
لینک کوتاه :