رویا و کابوس سرمایه‌داری بی‌ضابطه

پروفسور مجتبی صدریا * معمولا خبرنگاران حرفه‌ای خیلی بیشتر سوال کننده هستند تا پاسخ دهنده به خصوص در جریان یک مصاحبه بنابراین وقتی در پایان مصاحبه‌ای نسبتا طولانی با این سر دبیر روزنامه معتبر بین‌المللی ناگهان وی به نوعی بداهه نوازی کرد و صحبت را چنین خارج از موضوع مصاحبه شروع کرد برایم تعجب آور بود؛

 ” میدانید بین آقای مارک زاکربرگ مدیر عامل فیس بوک و آقای ترامپ نقطه مشترک چیست؟”

 و خودش ادامه داد:

” نظام ارزشی هر دو وابسته به دوران الدورادوی اوایل قرن نوزدهم سرمایه‌داری ایالات متحده است که مبنای آن یک درک غلط از لیبرالیسم اقتصادی است، اینان هیچکدام درک نمی‌کنند که بازار آزاد بدون سامان دهی و ظوابط نمی‌تواند وجود داشته باشد یا بهتر بگویم اینان مایل هستند آنچنان بازاری شکل بگیرد که نه ضابطه داشته باشد و نه سامانی می‌گویند مایل هستند چنین بازاری شکل بگیرد، چون از آنجایی که چنین بازاری وجود ندارد و بیش از شصت سال است که ضابطه آفرینی و سامان دهی بازار آزاد شرط وجود آن شده است این دو مایل هستند با حداکثر توانایی های خود با این ضوابط و سامان‌دهی بجنگند.

آقای ترامپ از طریق کوشش در شکستن و منحل کردن قرار دادهای چند جانبه‌ی مربوط به کنش سرمایه در جهان و خنجر از رو بستن علیه سازمان‌های بین‌المللی مسول این ضوابط و آقای زاکربرگ از طریق تصور یک بازار ابتکاراتی که بدون ضابطه و سامان و “آزادانه” کار می‌کند، ولی بازار کالا بطور سازمان دهی نشده کار نمی‌کند و همین اصل در مورد بازار خلاقیت‌ها نیز صادق است اولین اشتباه چنین نگرشی این تصور است که بازار کالاها بدون هیچ سامانی کار می‌کند در حالیکه عمده‌ ی اعتماد اقتصادی که در بیش از نیم قرن اخیر شکل گرفته است به خاطر قواعدی است که بازار را سامان داده است ما قوانین عدیده‌ای در دنیای اقتصاد وضع کرده‌ ایم که هدفش تضمین حسابرسی فعالیت کنشگران بازار است همین‌طور امروز کوشش در جلوگیری از آلوده کردن محیط زیست توسط واحدهای صنعتی همانقدر جدی شده‌اند که ضمانت و تضمین سلامت برای کارگرانی که در روند تولید نیز آسیب دیده‌‌اند.

مورد دیگری از ضوابط جدی که در بازار سرمایه داری امروز وجود دارد، حفظ منافع مصرف کنندگان و ممنوعیت هزینه‌های سنگین تبلیغات کاذب درباره یک کالاست با استفاده از قوانین و ضوابط سرمایه‌داری و به تدریج مجبور به پذیرفتن دستمزد برابر زن و مرد در مقابل کار و خدمات ارائه شده‌ی  برابر آنهاست اشتباه دوم این آقایان بر این مبنا که بازار بی ضابطه و بی سامان بهتر است همانطور که اقتصاددانان بزرگی ثابت کرده‌اند نه تنها کالاها بلکه خلاقیت‌ها و اندیشه‌ها نیز خود به خود و بی حساب و کتاب در بازار تبادل نمی‌شود.

تحقیقات این متخصصین نشان می‌دهد که حتی روی پاکت سیگار باید تولید کننده بطور خوانا ذکر کند که آن محصول برای سلامت مصرف کننده مضر است و یا شرکت‌های داروسازی باید تضمین کنند که داروهایشان اعتیاد بوجود نمی‌آورد بنابراین آقای ترامپ در جنگش علیه ضوابط موجود و آقای زاکربرگ در آرزویش برای یک بازار بی ضابطه به احتمال زیاد شکست خواهند خورد.”

اگر ضابطه مندی و سامان دهی بازار و سرمایه داری پاسخ به ضروریت‌های اساسی در حفاظت از جامعه و اعضای آن را می‌دهند پس یک سوال مهم هنوز بی جواب است؛

 منطق این ضابطه‌مندی و سامان دهی تا کجا باید پیش برود؟

 آیا حد آن خفه کردن بازار است؟

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 111100
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا