مطهرنیا: آمریکا اینبار جدی است؛ ایالات متحده «مرگ بر آمریکا» را تهدید میداند/ روسیه شریک قابل اعتمادی برای ایران نیست
جهان صنعت نیوز| علی فراهانی: دکتر مهدی مطهرنیا معتقد است که امروز، شعار «مرگ بر آمریکا» از سوی ایران دیگر به عنوان یک چالش برای ایالات متحده تلقی نمیشود بلکه این شعار توأمان برای نیویورک و واشنگتن یک تهدید تلقی خواهد شد و تهران را در قالب یک دشمن و نه یک عنصر چالشبرانگیز قرار میدهد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل درباره مخالفتها با اینستکس (INSTEX) و احتمال خروج ایران از برجام به «جهان صنعت نیوز» میگوید: آنچه که در ارتباط ایران با نظام بینالملل در بستر برجام میگذرد در لایه لیتانی دیپلماسی ایران خود را به نمایش میگذارد. امروز دیپلماسی خنده به دیپلماسی تهدیدهای کلامی در قالبهای رسانهای تبدیل شده و این خط لیتانی باید در یک آوردگاه معنادار مورد توجه گیرد یعنی اساسا مساله ایران با کنشگران و بازیگران سطوح گوناگون نظام بینالملل در قالب برجام نیست.
وی در ادامه توضیح میدهد: برجام یکی از تلاشهای ایران و اتحادیه اروپا و دیگر قدرتهای بزرگ جهان نیز به همراه آمریکا و خود ایران به عنوان کنشگر بزرگ منطقهای موثر در نظام بینالملل در باب پرونده هستهای بوده، اما اصل قضایا نوع برخورد ایران با کنشگران برتر در نظام بینالملل با قواعد ناشی از اراده قدرتمدارانه آنها در این نظم بینالمللی است.
مطهرنیا میافزاید: برجام یک پیامد است نه یک اثر؛ وقتی در یک جامعه شاهد تصادم هستیم باید بدانیم که در مرحله نخست، اثر ناشی از تصادمی است که به صورت ظاهری پیداست.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در این باره اضافه میکند: به طور مثال، تصادف دو اتومبیل میتواند اثرات ناشی از این تصادم را در بخشی از اتومبیلهایی که با یکدیگر تصادف کردهاند را به نمایش بگذارد، اما پایین آمدن قیمت هرکدام از این اتومبیلها با ضربه روحی و روانی که به سرنشینان آن میخورد و آنچه که در آینده از خود بر جای میگذارد نه از اثر بلکه از پیامدهای آن است. پس آنچه که در صحنه دیپلماسی ایران میبینیم پیامد این دو نگرش یعنی نگاه ایران به قدرتهای جهانی و سلطهگر و همینطور نگاه قدرتهای بزرگ جهانی به ایران به عنوان بازیگر چالش برانگیز و برهم زننده نظم منطقهای و نظام بینالملل است.
وی با بیان اینکه برجام را نمیتوان نقطه گرهای و ستون فقرات مسائل ایران در ارتباط با نظام بینالملل دانست بلکه باید آن را در سطوح و لایههای برونی دید، میگوید: در لایههای زیرین شاهد مسائل عمده دیگری هستیم که این معانی را در لایههای زبرین مانند اروپا، آمریکا و حتی چین و روسیه ایجاد میکند که البته کشورهای چین و روسیه هیچگاه نسبت به ایران به عنوان یک کنشگر قابل اعتماد در معادلات منطقهای و بینالمللی نمینگرند.
مطهرنیا تصریح میکند: روسیهای که مدعی آن است که تهران برای مسکو یک شریک استراتژیک به حساب میآید در بسیاری از مقاطع تاریخی و حتی در مسائل سوریه، تحریم نفتی ایران و نیروگاه اتمی بوشهر نشان داده که هیچگاه یک شریک قابل اعتماد برای تهران نیست. از طرفی دیگر ایران هم یک کشور چالشبرانگیز در برابر حرکت قدرتهای جهانی است.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: با وجود اینکه ایران برجام را پذیرفت، اما همواره بر نفی برجام و عدم اعتماد به آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ تاکید کرد. حتی زمانیکه اروپا برجام را ادامه داد ایران دوباره اعلام کرد که به اروپا اعتمادی نیست و اکنون اروپا نیز از آن سو به همان نسبت در ارتباط با سازوکار مالی برای کمک به تهران در قالب برجام بسیاری از پیششرطها را برای ایران مطرح کرده که در چارچوب آن نگاه معنادار و تعریف شده اروپا و دیگر قدرتهای بینالمللی به تهران قابل تحلیل است.
وی در گفتوگو با جهان صنعت نیوز میافزاید: به جای اینکه بگوییم ایران از برجام خارج میشود یا اروپا در ادامه روند کمک به ایران در قالب برجام نقض تعهد یا شروطی را بیان کرده که از سوی وزیر امور خارجه پذیرفته نشده است همه قابل تحلیل خواهد بود، اما نمیتواند مسالهای از ایران و آینده حرکت اقتصادی کشورمان حل کند. اما آنچه که باید به آن اندیشید این است که چگونه میتوان تدبیر کرد که به جای درگیر شدن در سطحهای زبرین و لایههای بیرونی این معانی باید به لایههای درونی رفت و بحران مفاهیم و گفتمان موجود میان ایران و نظام بینالملل را حل کرد.
مطهرنیا میگوید: دستگاه دیپلماسی ایران تنها یک دستگاه گفتوگو در چارچوب سیاسی خارجی مشخص شدهای است که فرای دستگاه دیپلماسی ایران و حتی فرای رئیس جمهور و قوه مجریه یعنی دولت در ایران گرفته میشود و دولت هم بخشی از چارچوبهای تصمیمساز در باب سیاست خارجی محسوب میشود.
این تحلیلگر مسائل بینالملل درباره سخنان وزیر نفت مبنی بر اینکه اروپاییها دیگر جواب تماسهای ایران را نمیدهد، میافزاید: اروپا در چارچوب منافع خود عمل میکند آنان با وجود همه تلاشها و نگاه مثبتی که به تهران در باب آینده روابط خود با ایران در نو هارتلند دارد، اما در عین حال روابط تنگاتنگی هم با نظام سرمایهداری جهانی و آمریکا با عنوان «مرکز نظام سرمایهداری جهانی» داراست که بدون تردید اروپا نمیتواند به راحتی از کنار آن گذر کند و به واسطه نزدیکی با تهران به رودررویی با آمریکا تن در دهد.
وی تصریح میکند: بارها گفتهام که این بار آمریکاییها جدی هستند و کارکردها و نشانگانی وجود دارد که آمریکا پرونده ایران را در مرکز فعل توجهات قرار داده است. امروز، شعار «مرگ بر آمریکا» از سوی ایران دیگر به عنوان یک چالش برای ایالات متحده تلقی نخواهد شد بلکه این شعار توأمان برای نیویورک و واشنگتن یک تهدید تلقی میشود و ایران را در قالب دشمن نه عنصر چالشبرانگیز قرار میدهد. هرگونه همکاری خارج از چارچوبهای مشخص شده آمریکا با ایران در ارتباط اروپا با ایالات متحده تاثیر خواهد گذاشت و به نظر میرسد که اروپاییها نمیخواهند ریسک نزدیک شدن به ایران را در قالب رودررویی با واشنگتن پذیرا باشند.
مطهرنیا میگوید: ایران به زعم اروپاییها به ویژه سه کشور اروپایی کهن(فرانسه، آلمان و انگلیس) با رفتارها و کنشهای ریسکآور و هزینهبار به دنبال ایجاد فضایی معنادار برای محدودسازی قدرت اتحادیه اروپا در منطقه و از طرفی دیگر گسترش قدرت تهران در برابر شریک استراتژیک غرب در منطقه یعنی اسرائیل است.
این استاد دانشگاه بیان میکند: اروپاییها تلاش دارند تا با نزدیکی به ایران در قالب برجام میراث دیپلماتیک خود را حفظ و زمینههای ایجاد پلی میان غرب و ایران برای مذاکرات جدید را باز نگه دارند و از این جهت بود که علیرغم تلاشهای موجود در ارتباط با خروج از برجام در بخش رادیکالیست اروپا و آمریکا کشورهای اروپایی در برجام ماندند و میراث دیپلماتیک اتحادیه اروپا را در این دهه، سعی به حفظ برجام داشتند تا این پل ارتباطی ایران با غرب قطع نشود.
وی در این باره میگوید: اما در عمل مسائلی که میان ایران و نظام بینالملل وجود داشت و آنچه که تحت عنوان «پرونده موشکی ایران و دخالت تهران در مسائل منطقه» که از سوی آمریکا و اروپا مطرح شدند باعث شد که نگاه اروپا به ایران نگاهی محدود، مضیق و در عین حال بیاعتمادانه باشد به گونهای که حتی سازوکار مالی را به پذیرش FATF و لوایح چهارگانه آن منوط کند.
پیشنهاد ویژهگفتوگولینک کوتاه :