xtrim

عاقبت اقتصاد رفاقتی

الهه بیگی * در همه ادارات و سازمان‌ها از نهادهای مربوط به دولت، مجلس و قوه قضاییه گرفته تا بانک‌ها، شهرداری‌ها و فدراسیون‌های ورزشی، خود بستر تولید رانت و فساد و انحصار را ایجاد می‌کنیم، انتظار چه چیزی را داریم! باید هم نظاره‌گر ظهور مه‌آفرید امیرخسروی‌ها، بابک زنجانی‌ها، سلاطین سکه و شکر و هزاران اختلاسگر و محتکر و دلال ریز و درشت باشیم. آنجا که ملاک انتخاب‌ها رفاقت است به جای تخصص، انتظاری بهتر از این نیز نمی‌توان داشت. مه‌آفرید امیرخسروی محصول فساد اداری در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی بود که طی اقداماتی مشکوک توانست بخش عمده‌ای از سهام چندین شرکت بزرگ و کارخانه و فولاد را که جزو اموال بیت‌المال بودند، از آن خود کند. و بابک زنجانی محصول فساد اداری در چندین وزارتخانه و نهاد ریاست‌جمهوری و بانک مرکزی بود که تحریم‌ها بزرگ‌ترین موهبت زندگی‌اش شدند؛ همان تحریمی که کمر ۸۰ میلیون ایرانی دیگر را خم کرده است. سلطان شکر هم محصول انحصار بود. همین انحصار و رانت و سودهای هنگفت و بادآورده ناشی از آن که ایران‌خودرو و سایپا را امروز به چنین جایگاهی رسانده که برای فروش بی‌کیفیت‌ترین خودروهای دنیا به نسبت قیمت‌شان، اینچنین قرعه‌کشی‌هایی برگزار می‌کنند و خیل عظیم مردمی که در بستر فاسد به دلال‌های کوچک‌تری تبدیل شده‌اند که میلیونی برای ثبت‌نام صف می‌کشند و قیمت هر کارت ملی در بازار سیاه به میلیون‌ها تومان می‌رسد.

سرنوشت مدیران پیشین خودروسازان و دوستان نزدیک‌شان چه شد؟! مگر نه اینکه بیش از ۹۰ درصد از خودروهای آنها از چندین نمایندگی مشخص و به صورت انحصاری و حتی یکی دو فرد مشخص فروخته می‌شد؟ حال یک میلیارد دلار دیگر از صندوق توسعه ملی به خودروسازان داده می‌شود که مبادا سودشان از این فساد کمتر از انتظار باشد. به همین سادگی سفره انقلاب سهم مدیران و دوستان فاسدی می‌شود که برای باز کردن گره از کار مردم، قدم از قدم برنمی‌دارند.

اوایل انقلاب، نگرانی‌ها برای تصدی عوامل نفوذی دشمنان انقلاب بر پست‌ها و مناصب کلیدی بسیار بود که با توجه به شرایط انقلاب منطقی هم بود و در همین زمینه بحث میان اولویت تقوا و تخصص در جامعه، بسیار جدی بود تا اینکه در سال ۵۸ مناظره‌ای میان مهندس بازرگان و شهید بهشتی در صداوسیما برگزار شد. مهندس بازرگان معتقد بود که تخصص مهم‌تر است و شهید بهشتی به تقوا اعتقاد بیشتری داشت. نتیجه مناظره چه بود؟ مشخص است بزرگواری شهید بهشتی و پذیرش صحبت مهندس بازرگان در اهمیت بیشتر تخصص. در همین راستا نقل‌قولی زیبا از دکتر چمران است که از ایشان پرسیدند تقوا بالاتر است یا تخصص؟ که گفتند تقوا بالاتر است! اما اگر کسی که تخصص کاری را نداشته باشد منصبی را قبول کند حتما انسان بی‌تقوایی است.

opal

با این حال ۴۰ سال با انتخاب دوست و آشنا در پست‌های کلیدی و حساس و تصمیم‌ساز برای کشور، آنچنان از تخصص‌گرایی فاصله گرفته‌ایم که اکبر طبری با سینه‌ای سپرکرده و ادعایی اینچنینی می‌گوید اگر کل لواسان را نیز می‌خواستم، به نامم می‌زدند. از آقای طبری می‌پرسم مگر شما و دوستان‌تان که دانه‌درشت‌های فساد اقتصادی در این مملکت هستید به واسطه هوش، خلاقیت، نوآوری، استعداد ذاتی یا اکتسابی، تلاش و پشتکار خود به این جایگاه رسیده‌اید یا در کسب‌و‌کاری مشخص در فضایی رقابتی، به پول و سرمایه دست یافته‌اید که اینچنین در دادگاه به مردمی که در سختی بسیار که هرگز سزاوار آن نیستند و رنج تحریم را نیز به دوش می‌کشند فخر می‌فروشید؛ همان تحریمی که برای شما و دوستان‌تان موهبتی شده تا بیش از پیش از فساد و رانت و دلالیسم ناشی از آن سوءاستفاده کنید.

این حجم از تبعیض در برگزاری دادگاه و روند بازجویی و بازپرسی دو متهم نیز تعجب‌برانگیز است. یکی بازداشت و زندان و دادگاه اکبر طبری و دیگری نحوه برخورد و بازداشت با دانشجویان نخبه. متاسفانه همین تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌هاست که اکبر طبری و امثال او را اینچنین در پیشگاه قانون و مردم گستاخ کرده که می‌‌گوید اگر کل لواسان را نیز می‌خواستم به نامم می‌زدند.

اکبر طبری نه اولین نمونه فساد مالی و ارتشاء است و نه آخرین آن خواهد بود. او مدیرکل سابق امور مالی و معاون اجرایی سابق قوه قضاییه بوده است. فقط خدا می‌داند ماجرای املاک نجومی و زمین‌خواری‌های گسترده در تهران و حومه خوش آب و هوا و لوکس آن که اتفاقا لواسان نیز از همان دست حومه‌هاست و هزاران میلیارد نیز ارزش دارد، در زمان شهرداری محمدباقر قالیباف به کجا رسید و چرا طرح تحقیق و تفحص از شهرداری در مجلس ایران رای منفی گرفت. حال مشخص شده دوستان آقای طبری زمین‌داران همین حومه‌ها هستند. چند قدم آن طرف‌تر اما شهردار سابق، حالا رییس مجلس شورای اسلامی شده. چند متر پایین‌تر، تعدادی از نمایندگان مجلس قبلی، بلافاصله پس از پایان دوره نمایندگی‌شان با اتهامات مختلف بازداشت شدند! همه چیز بسیار ساده و شفاف است، فقط چشم‌ها را باید شست.

و اما راه‌حل تنها اصلاح قانونی و شفاف‌سازی سیستم‌های اداری و به کار‌گیری نخبگان و شایسته‌سالاری است. فقط باید بخواهیم که این کار را انجام دهیم. اگرچه متاسفانه مشکل همین تضاد منافع است و با اصلاح قانون و شفافیت در واگذاری‌ها، مناقصات و مزایده‌ها، قراردادها در جای‌جای قوای مختلف و سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی برای دوستان متعهد که در راس امور مختلف به کار گمارده شده‌اند، مشکلات بسیار پیش خواهد آمد. بیش از ۴۰ سال از انقلاب گذشته و وقت آن رسیده که گشایش‌های اساسی در بخش‌های مختلف نظام صورت گیرد. شاید با به‌کارگیری نخبگان و فراهم شدن شایسته‌سالاری، بتوان از سرمایه عظیم انسانی و تحصیلکرده دانشگاهی به عنوان نیروی کار ارزشمند نهایت استفاده را کرد و اقتصاد کشور که طبیعتا  حال و روز خوبی ندارد را به روزهای خوب بازگرداند.

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 113869
لینک کوتاه :