در تعقیب ۴۰۰۰ ثروتمند
محمدصادق جنانصفت * برخی تیمهای دارای نظم و سازماندهی کافی که سرمربی و کاپیتان ورزیدهای دارند اما تا آخرین دقایق بازی همان ریتم قبلی و نظم را با جدیت بیشتر دنبال میکنند و اگر نتیجهای هم نگیرند، برای بازیهای بعدی همان تیم منظم خواهند بود. این داستان فوتبالی را میتوان به هر سازمان و جمعی نسبت داد از جمله دولت فعلی. به نظر میرسد دولت فعلی در مسابقه برای ایجاد تعادل و توازن در بودجه ۱۳۹۹ با ناکامی روبهرو شده و کسری بودجه شدید گریبانش را گرفته و در این وضعیت است که میبینیم بازیکنان ارشد دولت هر کدام دنبال این هستند که از هر راهی که شده برای دولت پول جمع کنند.
از آنجا که شهروندان ایرانی به دلایل گوناگون فاقد توانایی برای پرداخت بیشتر مالیات به دولت هستند و قدرت خرید سقوطکرده آنها اجازه نمیدهد دولت بخواهد از راه منطقی کردن یارانهها قیمت اصلی آب، برق، گاز و گازوییل را از مردم بگیرد و بودجهاش را سامان دهد و با توجه به اینکه صادرات نفت نیز به بدترین روزها رسیده و امیدی نیست که در این وضعیت حتی با حذف تحریم، درآمدی از این محل به دست آید و کشورهای گوناگون نیز آنقدر درگیر سامان دادن به وضعیت داخلی خود هستند که نمیتوانند به ایران اگر هم بخواهند کمک کنند، همه مدیران دولت و نیز سیاستمداران ایرانی از طیفهای گوناگون چشمشان به مال و ثروت کسانی است که توانستهاند با سرمایهگذاری و رنج و زحمت صاحب ثروت شوند.
به طور مثال رییس سازمان مالیاتی میگوید در ایران چهار هزار ثروتمند هستند که اگر بتوانیم از آنها مالیات بگیریم بخشی از گرفتاری مالی دولت برطرف میشود. وزیر راهوشهرسازی از دارندگان خانههای خالی که آنها را لابد ثروتمند میداند میخواهد از چند روز دیگر خود را برای دادن مالیات خانههای خالی آماده کنند. رییس کل بانک مرکزی نیز به صادرکنندگان فشار میآورد که باید ارز را براساس فرمولی که بانک تعیین کرده و با قیمتی که بانک مرکزی میگوید تحویل دهند و گروهی دنبال این هستند که از دارندگان اتومبیلهای لوکس مالیات بگیرند.
به این ترتیب است که انباشت سرمایه در ایران راهی به سوی بیهودگی به حساب خواهد آمد و سرمایهدارانی که با رعایت قانون و اصول و نیز دادن مالیات و سایر حقوقی که دولت میخواسته حالا صاحب سرمایهاند در شرایطی قرار میگیرند که میگویند کاش رنجی نمیبردند و آنچه داشتند را خرج میکردند. دولت ارجمند بداند- که احتمالا میداند -اگر امروز به صورت قانونی و به شکلهای گوناگون نوعی مصادره نرم را در دستور کار قرار دهد راه را برای کشتن انگیزههای سرمایهگذاری برای یک دوره طولانی در ایران میبندد و انباشت سرمایه و پسانداز و پیشرفت مادی به یک ضدانگیزه تبدیل میشود.
دولت باید راههای دیگری برای توازن در بودجه باز کند و این قدر به جیب و دخل صاحبان سرمایه چشم ندوزد و یادش باشد که روی دیگر این راه زمین گذاشتن کارهاست که به اشتغال آسیب جدی میزند. باید راه دیگری برای توازن بودجه یافت و راه دیپلماسی اقتصادی را هموار کرد تا ایران بتواند صادرات را رشد دهد و نیز راه را برای سرمایهگذاری خارجیها و نیز ایرانیان مقیم خارج باز کند و از این گرفتاری بیرون آید. اصل و اساس این است که ایران همانند همه کشورها از راه دادوستد کالا، خدمات و سرمایه با جهان راه تولید ثروت و درآمد را طی کند و نیز دولتی کوچک و چابک داشته باشد که هزینههایش معقول باشد.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :