دوگانه غلط تندرو- میانهرو
آذر منصوری * موسویخوئینیها از چهرههای شناخته شده و از کسانی است که در زمره نزدیکان به امام خمینی محسوب میشود. او معمولا کمتر به اظهارنظر در سطح عمومی و رسانهها میپردازد و به خصوص بعد از تعطیلی روزنامه سلام میتوان گفت سکوت پیشه کرده و اگر به ندرت کلامی از او منتشر شده، به دلیل این بوده که مخاطب پرسشهایی قرار گرفته است و ناگزیر از پاسخگویی بوده است.
اما چرا به یکباره و با امضای خود نامهای سرگشاده به رهبری مینویسد؟
آیا نوشتن نامه با امضای شخصی میتواند نمادی از جداافتادگی او از دیگران باشد؟
چرا او این نامه را در قالب بیانیه مجمع روحانیون مبارز یا به صورت نامههای جمعی منتشر نکرده است؟
اینها و پرسشهایی از این دست شاید برخی اصولگرایان را به این باور غلط رسانده باشد که لابد قرار است بین اصلاحطلبان مرزبندیهایی صورت گیرد، خاصه آنکه برخی از کسانی که عنوان اصلاحطلبی را با خود دارند این نامه را مصداق صدای پای رادیکالیسم قلمداد کردند و به خصوص بعد از انتخابات مجلس یازدهم در پی ساختن دوگانهای به غایت غلط به نام تحریم- مشارکت نیز هستند.
به باور من اگر موسویخوئینیها نامهای را با مضمونی کاملا محترمانه و دلسوزانه نوشته است، دلیلی جز قرار دادن خود در مقابل حملاتی که حتما پیشبینی آن را میکرده، نداشته است؛ پیشبینیای که از قضا درست هم از آب درآمد و دیدیم که تندروها و رسانههایشان چگونه به او تاختند و همچنان نیز میتازند.
خوشبینانه میتوان استدلال کرد که دوگانهسازی تندرو- میانهرو نیز ساخته و پرداخته همین باورهاست.
ناگفته پیداست که گرانیگاه گفتمان و حرکت اصلاحطلبان خواست و مطالبات مردم است و اگر اصلاحطلبان درک درست و واقعبینانهای از وضعیت جامعه و آنچه در زیر پوست این شهر میگذرد، نداشته باشند، قدرتی نخواهند داشت تا در ساختار قدرت پیگیر اصلاحات دموکراتیک باشند.
به باور من تنها دوگانه موجود این است: ۱- عدهای از اصلاحطلبان دستیابی به قدرت را هم اصل میدانند، هم هدف و ترجیح میدهند حرفی نزنند که راهشان برای ورود به قدرت مسدود شود حتی اگر پایگاه اجتماعی خود را از دست بدهند و از مردم فاصله بگیرند ۲- گروهی دیگر که قدرت را اصل میدانند اما رسیدن به قدرت را به هر قیمتی هدف غایی خود قرار ندادهاند و به همین دلیل مطلوب آنها جریانسازی اصلاحات لازم در نحوه حکمرانی کشور به نحوی است که شکافهای حاکمیت-ملت ترمیم شود و اعتماد ازدسترفته نیز احیا و بازسازی شود. نتیجه انتخابات اسفند ماه۹۸ نیز نشان داد تا چه حد بدنه اجتماعی اصلاحطلبان با این رویکرد همراستاست و همراهی میکند.
نامه محترمانه و دلسوزانه موسویخوئینیها به رهبری را باید در همین چارچوب ارزیابی کرد. موسویخوئینیها در این نامه از یک سو انتقادات خود را به نحوه حکمرانی مطرح کرده و از سوی دیگر و با این نگاه انتقادی از نگرانیهای خود نسبت به بیاعتمادی مردم به حاکمیت میگوید. او به عنوان کسی که خود را از بانیان انقلاب ۵۷ میداند و نگران آینده کشور و اهداف این انقلاب است تنها به وظیفه دینی، تاریخی و اخلاقی خود عمل کرده است و بس.
* قائم مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :