نقش مخالفتهای داخلی در سرنوشت همکاری راهبردی با چین
قاسم محبعلی* مخالفتهای مورد بحث قطعا در شکلگیری این همکاری آثاری خواهد داشت اما قبل از بیان آن باید به این نکته توجه داشته باشیم که در فضای بینالمللی عموما کشورها سعی دارند برای حفظ منافع متقابل خود وارد روابط ساختای و نهادینه با یکدیگر شوند. ایران و چین نیز همینگونهاند. فارغ از اینکه محتوای برنامه چیست و چه چارچوبهایی دارد باید در نظر گرفت که ایران و چین دو کشور و تمدن بزرگ آسیایی هستند که از دیرباز روابط دوجانبه داشتهاند. برنامه مورد بحث میتواند این روابط را هدفمند و ساختاری کرده و از این جهت بسیار مفید و حائزاهمیت است.
شرایط نامتوازن ایران در منازعات بینالمللی اما سبب میشود که طرف چینی تلاش کند برنامه همکاری متوازن نباشد و منافع این کشور بیش از منافع ایران مد نظر قرار گیرد. این همان نگرانیای است که برخی در داخل ایران دارند و بر مبنای آن مخالفت میکنند.
طبیعی است که تا وقتی برنامه منتشر نشده باشد، نمیتوان درباره متوازن بودن یا نبودن آن قضاوت کرد به خصوص الان که در مراحل ابتدایی است. فعلا پیشنویسهایی مبادله شده است. در واقع طرف ایرانی پیشنویس را در هیات دولت تصویب کرده و باید به تایید طرف چینی برسد. چین نیز ساختار پیچیدهای دارد و از همین رو پیشبینی میشود رسیدن این برنامه به مرحله نهایی به زمان طولانی نیاز داشته باشد.
روشن است که وقتی مخالفتهایی در داخل وجود داشته باشد چینیها احتیاط بیشتری میکنند و طرفهای دیگری مثل رقبای منطقهای و بینالمللی ایران و چین که مخالف چنین مناسباتی بین دو کشور هستند، سعی میکنند وارد عمل شده و با گسترش اعتراضات و اختلافات عملا مانع شکلگیری چنین توافق راهبردی بین ایران و چین شوند.
اینکه فرآیند مورد بحث چقدر زمان میبرد و آیا تا پایان دولت دوازدهم به نتیجه میرسد یا خیر نیز کاملا به این بستگی دارد که طرف چینی چقدر سرعت عمل به خرج دهد. این را نیز باید در نظر داشت که این توافقات، توافقات سادهای نیست و دستگاههای مختلف در هر دو کشور در آن مداخله دارند به این معنی که اگر در چارچوبی غیر از یادداشت تفاهم یعنی تفاهمنامه یا قرارداد باشد، مجلس نیز وارد عمل خواهد شد.
به هر حال هنوز مشخص نیست که چارچوب این همکاری چیست و اگر یک یادداشت تفاهم باشد حتما سریعتر عملیاتی میشود زیرا برای طرفین الزام اجرایی ندارد و صرفا یک نقشه راه است.
با این حال در شرایط فعلی احتمال عملیاتی شدن همکاریها در چارچوب یادداشت تفاهم بیشتر است زیرا بعید میدانم که چینیها آمادگی ورود به یک همکاری راهبردی و ساختاری با ایران را داشته باشند به خصوص با توجه به شرایطی که ایران از نظر ساختار اقتصادی و اجرایی در مناسبات بینالمللی دارد و از آنجا که این وضعیت برای آنها چندان قابل پیشبینی نیست احتمالا بیشتر احتیاط میکنند. کشورها معمولا تا وقتی یک چشمانداز روشن از کشور مقابل نبینند وارد روابط نهادی نمیشوند. بنابراین اگر این همکاری در سطح یادداشت تفاهم باشد خیلی سریع میتواند پیش رود اما اگر قرارداد باشد زمان بیشتری نیاز خواهد بود و نهادهایی مثل مجلس در دو طرف به موضوع ورود میکنند و در این صورت احتمالا به دولت دوازدهم نمیرسد.
* مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :