قالیباف در کنترل مجلس ناتوان است
به گزارش جهان صنعت نیوز: اظهارات ایشان درباره لزوم ادامه کار دولتها تا روز آخر و درست نبودن توهین به وزرا این امید را ایجاد کرد که مجلس مستقر همین اول کار به ریل برگردد و در مسیر تعامل با قوه مجریه حرکت کند. رویکرد برخی نمایندگان محترم اما حکایت از واهی بودن این امید دارد. اینطور که معلوم است بیش از ۱۹۰ نفر از آقایان و خانمها هنوز اصرار دارند که روحانی را به بهارستان بکشند و سوال کنند. برخی هم مثل زاکانی توپ را در زمین دولت انداختهاند و ورود نکردن به فضای تخاصم را به عملکرد دولت وابسته میدانند! این رویه در حالی از سوی مجلس در پیش گرفته شده که برخی از سیاسیون و تحلیلگران معتقدند محمدباقر قالیباف و همفکران او در مجلس با این رویکر مخالف هستند. شاهد آنکه غلامرضا ظریفیان در گفتوگویی با «جهان صنعت نیوز» ابراز امیدواری کرده بود بعد از تسلط کامل او بر مجلس شاهد رفتارهای تعاملیتری باشیم. برخی از مسائل مثل اختلافی که اخیرا قالیباف و رییسجمهور درباره فرماندهی مسائل اقتصادی پیدا کردند این روزنه امید را هم بسته است. چنانچه برخی از تحلیلگران مثل ابراهیم فیاض جامعهشناس اصولگرا معتقدند که مجلس یازدهم همچون دولت احمدینژاد به عامل اختلاف و انشقاق در جریان اصولگرایان تبدیل خواهد شد.
برخی از فعالان سیاسی در جریان اصلاحطلب اما معتقدند که جدیترین نتیجه ادامه تندرویهای مجلس در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو مشاهده خواهد شد. این گروه که علی تاجرنیا، نماینده پیشین مجلس هم در آن قرار میگیرد، معتقدند که این تندرویها اساسا با اهداف انتخاباتی در پیش گرفته شده است. تاجرنیا همچنین این رویه را ناشی از بیصداقتی طیف تندرو اصولگرا در زمینه تبعیت از رهبری میداند. او معتقد است افرادی مثل زاکانی به خاطر این بیصداقتی و همچنین دلخوری از اینکه سهم خود را از مجلس نگرفتهاند، اینطور سخن میگویند و اقدام میکنند.
* مجلس شورای اسلامی بعد از سخنان رهبری با نمایندگان در دیدار ویدئوکنفرانسی، بحث استیضاح رییسجمهور را منتفی کرد اما سوال از رییسجمهور همچنان در دستور کار است. آیا این به معنی نوعی بیاعتنایی از سوی طیف تندرو به نظر مقام معظم رهبری است؟
من فکر میکنم که هر قدر از بخش سنتی جریان اصولگرایی فاصله گرفته و به سوی تندروها میرویم، شاهد بیصداقی درباره تبعیت از رهبری هستیم یعنی در عین حال که شعارهای تبعیت از رهبری آنان رنگ و لعاب بیشتری دارد به همان نسبت افراد بیاعتقادی هستند. دلیلش نیز این است که در مورد تبعیت از رهبری هم نگاهشان منفعتطلبانه و کاسبکارانه است. همانطور که در محافل خصوصی جریان احمدینژاد مشخص شد که لایههای این جریان نهتنها اعتقادی به رهبری ندارند بلکه از هر فرصتی برای اینکه پنجه به روی ولایت فقیه، علمای دینی و سایر معتقدان به نظام بکشند، استفاده میکنند. این مجموعهها نیز همین نگاه را دارند اما مساله این است که متاسفانه باید زمان بگذرد تا بیصداقتی اینها برای برخی مجموعههای موثر نظام مشخص شود.
وقتی رهبری نظام صحبتی را مطرح میکنند، بنده شاید حق انتقاد برای نمایندگان مجلس قائل باشم اما آنهایی که میگویند حتی اگر رهبری در اندیشه خود مطلبی دارند، باید تبعیت کنیم وقتی که موضوع حمایت از رییسجمهور و دولت مطرح میشود هم باید خط و جهت رهبری را در پیش بگیرند. اما من فکر میکنم این گروه جدا از بیصداقتی خود با توجیهاتی مثل اینکه رهبری ناگزیر است به حمایت یا… سعی میکنند رفتار مخالفتگونه خود با جهتگیریهای رهبری را توجیه کنند. متاسفانه این مساله در سالهای گذشته بارها و بارها تکرار شده است اما فضایی که در مجموعههای پیرامونی وجود دارد، مانع از این میشود که این بیصداقتیها و رفتارهای نادرست شناخته و تحلیل شود.
* آقای زاکانی در مصاحبهای گفتهاند که تخاصم بین دولت و مجلس بستگی به رفتار دولت دارد. آیا اینگونه اظهارنظرها به معنی میل مجلس به تقابل با دولت است؟ در این صورت ادامه تندرویها به کجا میرسد؟ آیا این گفته آقای ابراهیم فیاض مبنی بر اینکه مجلس یازدهم مثل دولت احمدینژاد به عامل انشقاق و اختلاف در درون جریان اصولگرایی تبدیل میشود را تایید میکند؟
من فکر میکنم که در درون جریان اصولگرایی که رقابت جدی برای انتخابات ریاستجمهوری پیش رو شکل گرفته و هر کسی سعی میکند که در این رقابت با تندروی به نوعی آرای طیف اصولگرایی را به سوی خود بکشاند. به نظر من صحبتهای آقای زاکانی ناشی از این نگاه است و میخواهد برای مخالفت خودش توجیهی پیدا کند و به اصطلاح، توپ را به زمین دولت اندازد.
طبیعتا دولت نسبت به مجلس نگاه مخالفتی ندارد، ابزاری هم برای مخالفت با مجلس ندارد. این مجلس است که میتواند توسط وضع قوانین یا نظارت در قالب استیضاح و سوال، یا نقش نظارتی خود را به درستی انجام داده یا دولت را دچار زحمت کند. بنابراین فکر میکنم که صحبتهای دکتر زاکانی ادامه همان رفتارهای ناصادقانه نسبت به تبعیت از نظرات رهبری است.
* و ادامه این رفتارها در مجلس به کجا میرسد؟
بدون شک این رفتارها، رفتارهای بادوامی نیست. اگرچه منجر به این نخواهد شد که بتوانند دولت را در این سال آخر با چالش جدی مواجه کنند اما حتما در این شرایط دشوار، دولت را مشغول مسائل فرعی کرده و بخشی از کارآمدی احتمالی آن را میکاهد.
ضمن اینکه سابقه این افراد نشان داده که منافع جناحی را به مصالح ملی ترجیح میدهند. اگر اینطور نبود با وجود اینکه رییسجمهور منتخب مردم است و رهبری نظام هم دولت را تایید میکند، اینگونه اظهارنظر و رفتار نمیکردند.
* فکر میکنید که ادامه این تندرویها در مجلس میتواند به انشقاق در جریان اصولگرایی ختم شود؟
بخشی از این تندرویها به نظر من فردی است. برخی از افراد مثل آقای دکتر زاکانی از اینکه هنوز نتوانستهاند سهم خود را در مجلس بگیرند، ناراحت هستند و سعی میکنند که با چنین اظهاراتی حق سکوت بگیرند. بخشی از تندرویها هم جریانی و ناشی از منازعات بین فراکسیونهای مختلف اصولگرایی است برای اینکه ریاستجمهوری آینده را از آن خود کنند.
من فکر میکنم این تندرویها حداقل در حوزه گفتاری تا انتخابات آتی ادامه دارد و بیشتر میشود و حتی فضای جامعه را در آستانه انتخابات ملتهب خواهد کرد.
* برخی افراد مثل آقای سلیمینمین معتقدند که قالیباف هنوز به صورت کامل در مجلس یازدهم مسلط نشده و اگر بشود شاهد رفتار متعادلتری از این نهاد خواهیم بود. با توجه به اختلافی که قالیباف و روحانی اخیرا درباره فرماندهی اقتصادی پیدا کردند، میتوان به او به عنوان عامل ایجاد تعامل بین دو قوه امید داشت؟
فکر میکنم که ریاست مجلس را به صورت یک توافق نانوشته و به شرطی به قالیباف دادند که ادعایی برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نداشته باشد، بنابراین او شمولیت لازم را برای اینکه همه طیفهای اصولگرا از او حرفشنوی داشته باشند در داخل مجلس ندارد. از طرف دیگر سعی میکند قرار گذاشتهشده یعنی اینکه قالیباف در انتخابات پیش رو حاضر نشود، را به هم بزند. در واقع این اتفاقات و موضعگیریها به خاطر آن است که قالیباف میخواهد خود را بیشتر اثبات کند اما واقعیت این است که به دلیل سوابق عملکردی خود نمیتواند یک فرد مرزیالطرفین در جریان اصولگرایی باشد و حتی اگر توافقهای بالادستی وجود نداشت، امروز حتی رییس مجلس هم نشده بود.
بنابراین معتقدم قالیباف در حال حاضر از اینکه همه مجلس را کنترل کند، ناتوان است و در عین حال سعی میکند در رفتار با دولت خود را بیشتر اثبات کند.
* با توجه به حمایت رهبری از ادامه کار دولت در سال آخر، رویکردهای مبتنی بر تقابل مجلس چقدر حائزاهمیت است؟ و آیا دلیلی غیر از رقابتهای انتخاباتی دارد؟
واقعیت این است که شرایط معیشتی و اقتصادی در کشور اصلا خوب نیست، مردم هم به طور معمول دولت را مقصر این وضعیت میدانند. انصافا هم به دولت به جهت عملکردی انتقادات جدی وارد است، چه به این لحاظ که میتوانست با فعالیت بیشتر و بهتر شرایط را درستتر مدیریت کند و چه به این لحاظ که با سخن نگفتن از مشکلات پیشروی دولت نتوانست آگاهسازی لازم را در افکار عمومی ایجاد کند. بنابراین طیفهای اصولگرایی سعی میکنند بر موج اعتراض و انتقاد به دولت سوار شده و شرایط را برای اینکه یک نفر از اصلاحطلبان یا اعتدالیون وارد کارزار انتخابات شود، دشوار کنند.
به نظر من همه اصولگرایان میدانند که دولت روحانی با حمایتهای مقامات عالی نظام دوره خود را به پایان میبرد و میدانند که بخشی از مشکلات موجود دست دولت نبوده و چهبسا بخشی از خودشان و وابستگان آنان در نهادهای مختلف به اندازه دولت مقصر بودهاند، اما سعی میکنند با این رویه موجب آن شوند که جریانات طرفدار دولت و نزدیک به اصلاحطلبان احساس کنند در بین افکار عمومی سرمایه اجتماعی خود را از دست دادهاند و اصلا نباید ورود کنند. به نظر من این اصطلاحا استراتژی النصر بالرعب آقای مصباح است که فکر میکند با تو دل خالی کردن رغیب میتواند او را از میدان رقابت دور کند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :