سقوط آزاد ارزش پول ملی
غلامرضا کیامهر * همین چند روز پیش سردبیر یکی از نشریات پایتخت تیتر یک صفحه اول نشریه را به جای موضوعات خبری روز، به درج یک آگهی ترحیم و تسلیت برای پول ملی کشور اختصاص داده بود؛ مجلس ترحیمی که تمامی آحاد مردم کشور از مردم عادی گرفته تا فعالان اقتصادی و صاحبان کسبوکارهای بزرگ و کوچک اندوه آن را با گوشت، پوست و استخوان خود احساس میکنند. کسی نمیداند که آقای رییسجمهور، وزرای کابینه ایشان و رییس کل بانک مرکزی که این روزها با رسیدن قیمت دلار به کانال ۲۴ هزار تومان دیگر صحبتی از حبابی بودن قیمتها در بازار ارز نمیکنند و سکوت اختیار کردهاند، از دیدن تیتر برگزاری مجلس ترحیم برای پول ملی در نشریه مورد بحث چه احساسی پیدا کردهاند و آقای رییسجمهور خود و سیاستهای اقتصادی دولت خود طی هفت سال گذشته را تا چه اندازه در سقوط آزاد دهشتناک ارزش پول ملی در برابر دلار و سایر ارزهای خارجی دخیل و مقصر میدانند. اما نوع احساس این بزرگان در قبال تیتر آن نشریه هرچه باشد، تاثیری در رفع بلایی که مدتی است بر سر ارزش پول ملی ما آمده است، نخواهد داشت مگر آنکه در اتفاقی شبیه معجزه اوجگیری شتابناک قیمت ارزهای خارجی در قبال پول ملی ما روندی معکوس پیدا کند و خطر زوال و فروپاشی تا حدودی از سر اقتصاد ما دور شود.
ظاهرا این روزها که ارزش و قدرت خرید پول ملی در درون و بیرون مرزهای ما به پایینترین سطح خود رسیده اقتصاددانان سینهچاک بازار آزاد و رها شده از هر گونه نظارت و اعمال حاکمیت دولت که سالیان درازی است بدون در نظر گرفتن رابطه علت و معلولی سیاستها و برنامهریزیهای غلط اقتصادی دولتهای مختلف، رانتخواریها و مفاسد اقتصادی و مالی، سنگ واقعی شدن قیمت دلار را به سینه میزدند، این روزها با رسیدن قیمت دلار به کانال ۲۴ هزار تومان باید از شدت خوشحالی و رسیدن به مراد دلشان سرازپا نشناسند ولی حالا این حضرات اقتصاددان طرفدار بازار آزاد بیدر و پیکر باید به مردم بگویند در اقتصاد شترگاوپلنگ ما که در آن رانت و رانتخواری غوغا میکند و بخش مهمی از نیازهای اولیه واحدهای تولیدی آن باید الزاما با پرداخت ارز از طریق واردات تامین شود، کدام صنعتگر و تولیدکننده میتواند با دلار ۲۴ هزار تومانی که زمینه افزایش باز هم بیشتر آن وجود دارد، برای بازار مصرف داخلی و برای مصرفکنندهای که درآمد سرانه سالانه آن پنج هزار دلار یعنی کمتر از یکهشتم کشورهای عرب جنوب خلیجفارس، ژاپن، کرهجنوبی، آمریکا، کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی است، محصولی تولید کند که قدرت خریدش را داشته باشد؟ امروز کار بیارزش شدن پول ملی ما به جایی رسیده که به اذعان خود مسوولان بانک مرکزی یعنی بانکی که باید دروازهبان حفظ ارزش پول ملی ما باشد، هزینه چاپ یک قطعه اسکناس ۱۰ هزار تومانی از ارزش اعتباری این اسکناس در بازار بیشتر است. ما ایرانیها پیش از این برای کاهش شدید اعتبار گذرنامههایمان در میان گذرنامههای دیگر کشورهای جهان احساس اندوه و سرشکستگی میکردیم ولی حالا مدتی است که با کاهش شدید ارزش و اعتبار پول ملی ما حتی در میان بسیاری از کشورهای دور و نزدیک منطقه به اندوهی مضاعف دچار شدهایم. البته عامل و باعث و بانی این همه بیاعتباری برای پول ملی و گذرنامههای ما دولت حاضر نیست و نقطه شروع آن به دهههای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد که حساب توسعه اقتصادی خود را از حساب ایدئولوژی و ارزشهای اعتقادی خود جدا نکردیم یعنی مشابه همان کاری که بعد از سپری شدن دوران انقلاب فرهنگی مائوتسهتونگ در چین کمونیست نسل جدید رهبران آن کشور به رهبری کوچکمرد بزرگی به نام دنگ هسیاینگ برای سیر کردن شکم بیش از یک میلیارد جمعیتی که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشد، تصمیم گرفتند ضمن حفظ ایدئولوژی کمونیستی و در چارچوب حاکمیت حزب کمونیست، درهای چین را به روی سرمایههای خارجی و ورود تکنولوژیهای پیشرفته از آمریکا و اروپا و دیگر جاهای دنیا به کشور خود باز کنند. دنگ هسیاینگ و یارانش در هرم رهبری حزب کمونیست چین توانستند علاوه بر نجات چین از فقر و گرسنگی و عقبماندگی صنعتی، به کمک سرمایههایی که سیلآسا به سوی آن کشور سرازیر شده بود، در مدت سه، چهار دهه چین را به یک قدرت بزرگ اقتصادی، صنعتی و حتی نظامی با داشتن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد تبدیل کنند. امروز قدرت اقتصادی و نظامی چین و جای پایی که این کشور در قاره آفریقا و آمریکای جنوبی و بسیاری از دیگر نقاط جهان پیدا کرده، خواب راحت را از چشم آمریکا و متحدان غربی آن ربوده است و اگر ما هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به پشتوانه پتانسیلهای بزرگ اقتصادی چون منابع عظیم نفت و گاز، نیروی کار تحصیلکرده و متخصص و موقعیت بسیار ممتاز ژئوپلیتیکی از نظر داشتن دسترسی به دریاهای آزاد راهی را که آن رهبر کوچکاندام حزب کمونیست چین پیش روی یک میلیارد جمعیت اکثرا گرسنه و فقیر چین گشود، با حفظ چارچوبها و ارزشهای انقلاب اسلامی، در پیش میگرفتیم و عرصه حکمرانی کشور را به دست شایستگان و نخبگان میسپردیم، ای بسا امروز به قدرتی همپای قدرت چین در غرب آسیا تبدیل شده بودیم و نیازی به عقد قرارداد یا پیماننامههایی طولانیمدت که نسلهای آینده هم خواسته یا ناخواسته درگیر تعهدات حقوقی آن خواهند شد، پیدا نمیکردیم، پول ملی ما در زمره پولهای معتبر و پرقدرت جهان میبود و شهروندان ایرانی با گذرنامه کشور خود به هر نقطه دنیا که میخواستند سفر میکردند. اگر این گفته معروف که هر جا جلوی ضرر را بگیری منفعت است صحت داشته باشد شاید دولتمردان و حکمرانان امروز ایران هم بتوانند برای جبران مافات با الهام از این ضربالمثل معروف راه مناسبتری را برای نجات کشور از گرداب مشکلات اقتصادی بزرگی که دچار شده و میتواند مشکلات بسیار بزرگ اجتماعی به همراه داشته باشد، انتخاب کنند تا بتوانند به جای وابسته کردن طولانیمدت خود به توانمندیهای اقتصادی چین، اقتصادی مانند چین امروز را برای نسلهای آینده رقم بزنند. داشتن عزم جزم و درس گرفتن از اشتباهات گذشته، ضرورت رسیدن به این هدف بزرگ ملی است. ایران ما از تمام پتانسیلهای لازم برای تبدیل شدن به چین یا ژاپن و کرهجنوبی در غرب آسیا کاملا برخوردار است. از همین امروز شروع کنیم تا دیگر مجبور به برگزاری مجلس ترحیم برای پول ملی خود نباشیم.
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :