آخرین ضربه به اصلاح طلبی
به گزارش جهان صنعت نیوز: از بهانه کردن یک خبر تکذیب شده در رسانه اصلاح طلب برای حمله به روزنامهنگاران اصلاح طلب گرفته تا تهمت زدن به سعید حجاریان از تریبون مجلس و پوشش گسترده خبری آن در رادیو، تلویزیون و توییتر. اصولگرایان انگار، جبهه اصلاحات که به گفته و اعتراف فعالان سیاسی در این جریان سرمایه اجتماعی خود را تا حد زیادی از دست داده است را همچون فرد ناتوان و بیحالی یافتهاند که هر کس از راه میرسد لطمهای به آن میزند. همین است که از هیچ اقدام تخریبی فروگذار نمیکنند.
نکته اینجا است که از تخریب بیشتر اصلاح طلبان، آن هم در این شرایط چه سودی میبرد؟ برخی از تحلیلگران معتقدند که این رویه توام است با اهداف انتخاباتی و برای اطمینان از آنکه شانسی برای این جریان سیاسی باقی نمانده است.
غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتوگویی با «جهان صنعت نیوز» در این باره گفت: «واقعیت این است که نمیتوان این رویه را به همه جریان اصولگرا تعمیم داد. یعنی در میان این جریان هم افراد معتدلی را داریم و که ضمن حفظ چارچوب دیدگاههای خود به ملاحظات اخلاقی هم توجه دارند. اما متاسفانه ما در جریان اصولگرا با یک طیف تندرو و افراطی رو به رو هستیم که عمده مناسبات آنان اصالت قدرت – آن هم با قراعت خودشان ازقدرت- است نه اخلاق و قدرت متکی به اخلاق. بنابراین اینکه هر نوع تهمتی را به رقبا و مخالفان وارد کنند را مباح میدانند. اینها خود را حق مطلق و ذی صلاح برای اداره جامعه میدانند و به این ذیصلاح بودن رنگ تقدس میزنند. بنابراین هر کسی را که با اندیشه و نگاه آنان زاویه دارد، نامقدس میدانند و وارد کردن اتهام و تهمت به رقیب را روا میدانند و حتی برای این کار احادیثی را هم جعل میکنند و روایت میسازند».
وی با تاکید بر اینکه «این شیوه و رویه از قبل هم بوده است» گفت: « نکته اینجا است که این رویه در برخی بزنگاهها تشدید و گسترده میشود. وقتی فصل انتخابات و وقت بیرون کردن رقیب از میدان میشود، این رویکرد را تشدید کرده و خیلی هدفمند به سوی نیروهای موثر رقبا و مخالفین میروند و میخواهند که اندیشه و عمل آنان را سیاه جلوه دهند. خیلی وقتها در این عرصه حتی دست به تقطیع و تحریف سخنان افراد میزنند و یا حتی ظاهر حرفی را بیان کرده و معنی مخالف از آنان استخراج میکنند.»
ظریفیان در توضیح آفات این رویه گفت: « گذشته از وجه وجه الهیاتی قضیه که به هرحال این نوع رویهها در نظام الهی پاسخ خواهد داشت، باید در نظر داشت که این نوع بداخلاقی ها از نظر مدنی موجب بداخلاقیهای بیشتری میشود. یعنی ارزش افزوده ایجاد کرده و جامعه را در چرخه بداخلاقی میاندازد. به خصوص اینکه این رویکرد از سوی کسانی اتخاذ میشود که با بخشی از آرا به صحنه آمده و به نوعی در جامعه مورد توجه بوده و حوزه خود رفرنس هستند. وقتی این الگوها به راحتی مرزهای اخلاقی را میشکنند، پیامد این شکستن مرزهای اخلاقی چیزی نیست غیر از همافزایی این نوع رویه ها. خصوصا در جامعه ما با شرایط خاصی که دارد.»
وی افزود: «ما بعضا در بزنگاههایی قرار میگیرم که نیاز است مردم با شناخت و دقت بیشتر دست به انتخاب بزنند و این رویه قطعا فضا را آلوده و غبار آلود میکند و امکان تصمیمگیری درست را از مردم میگیرد».این فعال سیاسی اصلاح طلب با تایید اینکه اتخاد رویکرد تخریبی علیه اصلاح طلبان با اهداف انتخاباتی همراه است، گفت: « قطعا در فضای کنونی بخشی از دلایل اتخاذ این رویکرد، انتخاباتی است.»
ظریفیان در پاسخ به اینکه وقتی اصولگرایان مجلس را در دست داشته و به موفقیت در انتخابات ۱۴۰۰ هم بسیار امیدوار هستند، چه ضرورتی دارد دست به تخریب رقبا بزنند؟ گفت: « به هرحال اینها درباره دولت مستقر و کسانی که به گونهای این دولت را حمایت کردهاند ادعاهایی کردهاند. تلاششان در ابتدا این بود که اجازه ندهند، دولت به سرانجام برسد و کار خود را تمام کند اما با برخورد رهبری این مساله منتفی شد. با این حال فکر میکنم دنبال آن هستند که دولت و نیروهای حامی این دولت را تاجایی که میتوانند تخریب کنند.»
وی ادامه داد: « توجه داشته باشید که تجارب انتخاباتی نشان داده که یک جناح خاص در قدرت ماندگار نیست لذا آنها میخواهند که ریشههای جریان رقیب را بسوزانند و در دیدگاه افکار عمومی بیحیثیت کنند تا امکان رقابت در دورههای بعد هم موجود نباشد.»
به گفته وی « درست است که در اصولگرایان یک ضریب اطمینانی نسبت به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آتی پیدا کردهاند اما با توجه به پیچیدگیهای عرصه سیاستورزی در ایران، یک درصدهایی هم احتمال میدهند که رویکرد مردم در انتخابات متفاوت با پیشبینی آنان باشد، بنابراین میخواهند خطر نکنند. این مربوط به همه اصولگرایان نیست اما طیف تندرو میخواهد همه ظرفیت خود را به کار بگیرد تا جریان رقیب به هیچ وجه امکان حضور و یا حمایت از یک کاندیدای اصلاح طلب یا معتدل را نداشته باشد».
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه ادامه این روند تخریبی درشرایطی که اصلاح طلبان تا حد زیادی سرمایه اجتماعی خود را از دست داده و به این امرمعترف هستند، چقدر به این جریان آسیب خواهد زد؟ گفت: « من فکر میکنم که این افراد نمیدانند که با توجه به شرایط موجود و مشکلات مردم، این نوع تخریبها نزد افکار عمومی بیش از آنکه رقیب را بزند، به کلیت نظام آسیب میزند و خود آنها هم مشمول همین بداخلاقی خواهند شد.»
وی ادامه داد: « اگر جامعه بخواهد در یک شرایط عادی دست به انتخاب بزند، میزان رای اصولگرایان به طور عام به نسبت میزان افزایش مشارکت کاهش پیدا کند. این نکته را آمارها و تجارت انتخاباتی ما نشان میدهد اما با این مشکلات و بحرانهایی که رخ داده و اینکه اصلاح طبان سرمایه اجتماعی خود را ازدست دادهاند ، این نوعی توهم است که یک جریان فکر کند کاهش سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان موجب افزایش سرمایه اجتماعی آنان میشود. تجربه انتخابات مجلس قبل نشان داد که اینگونه نیست و هر قدر که تنازعات و بداخلاقیها را بیشتر کنیم، مردم را از تعیین سرنوشت خود در کلان بیشتر ناامید میکنیم و این همان خطری است که به کلیت نظام آسیب میزند».
ظریفیان در پاسخ به پرسش دیگر مبنی براینکه بهترین جواب جریان اصلاح طلب به این رویه چیست؟ گفت: « به نظر من جریان اصلاح طلبی کارهای مهم تری نسبت به این بحث ها دارد. هر جریان فکری مثل یک فرد و انسان است که در طول زندگی خود فراز و نشیب دارد و باید بتواند خود را خوب مدیریت کند و از پس فراز و نشیبها برآید. جریان اصلاح طلبی نیز مشمول همین قاعده است و اکنون باید به چند ابهام درباره خودش پاسخ دهد تابعد بتواند متناسب با این رفع ابهامات جامعه را متوجه جاذبههای خود کند.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب توضیح داد: « ابهام نخست، ابهام در گفتمان است و اصلاح طلبان باید کمی تکلیف گفتمان اصلی خود را روشن کنند. باید کمی هم در سازماندهی و تشکیلات ابهامات خود را رفع کند. این طیف وسیع احزاب اصلاح طلب باید تکلیف ابهامات تشکیلاتی خود را رفع کند. در عین حال هم باید بخشی از ابهامات در رویهها و راهبردهای خود را مشخص کند. باید معلوم شود که با توجه به مشکلات فعلی جامعه چه راهبری دارد. به هرحال اصلاح طلبی به لحاظ مضمونی پیوند عمیقی با مردم سالاری برقرار میکند و باید یک راهبرد مشخص داشته باشد. من فکر میکنم که اصلاح طلبی بیش از آنکه به بیرون خود توجه کند، باید از فرصتی که برایش پیش آمده و احتمالا موقعیت قبلی را در قدرت ندارد استفاده کرده و به بازبینی خود از لحاظ مباحث معرفتی، تشکیلاتی و راهبردی بپردازد تا بتواند خود را بازسازی کرده و سرمایه اجتماعی آسیب دیده خود را ترمیم کند».
ظریفیان و بسیاری دیگر از اصلاح طلبان ازضرورت بازبینی درونی و بازیابی سرمایه اجتماعی میگویند اما مادامی که این جریان سیاسی تا این حد مورد هجمه قرار میگیرد و به هر بهانهای منکوب میشود، نمیتوان امید زیادی به موثر واقع شدن این بازبینیها داشت. بدنه اجتماعی اصلاح طلبان به شدت مایوس و ناامید است و اصولگرایان نیز با لگد زدن به تن رنجور اصلاح طلبی فرصتی برای تزریق امید نمیدهند. به عبارتی عزمشان را جزم کردهاند که آخرین ضربه را محکمتر بزنند.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :