چگونگی پیشگیری از بروز مشکلات روانشناختی نوجوانان
به گزارش جهان صنعت نیوز: امروز دوازده آگوست مصادف با روز جهانی نوجوان است. نباید فراموش کرد هر تغییری که در یک انسان رخ می دهد در دوره نوجوانی بین ۱۲ الی ۱۹ سالگی اتفاق می افتد. البته این سن یکی از بهترین و در مقابل خطرناکترین دوره های زندگی است. زیرا یک نوجوان به راحتی نمی تواند با تغییرات ناگهانی جنسی، جسمی، فکری و بلوغ سازگار شود. بنابراین روان شناسان و مشاوره های معتمد باید اصول اولیه برخورد با آنها را به جامعه، مدرسه و والدین به هر طریقی تزریق کنند. تا خانواده به اندازه کافی در خصوص استرس های یک نوجوان آگاه باشد. چرا که اگر خانواده درباره مشکلات دوران نوجوانی نا آگاه باشد، منجر به خودکشی فرد می شود. در حال حاضر خودکشی جزء هفتمین علت مرگ و میر در دنیا محسوب می شود اما برای این رده سنی سومین علت می شود. زیرا بطور طبیعی فشارهای بسیاری از درون به آنها اعمال می شود اگر از بیرون هم به آنها فشاری بیش از اندازه وارد شود صد در صد برای نوجوانان خطر ساز است.
در همین رابطه متن کامل گفت و گوی دکتر فریبرز درتاج معاون پژوهشی سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور را در ادامه می خوانید:
نوجوانی از نظر روانشناسی از چه سنی آغاز میشود؟ و تعریف آن؟
طبق تعریفِ فرهنگ جامعِ روانشناسی و روانپزشکی، نوجوانی حالت یا دوره رشد، از بلوغ تا بالیدگی (maturity) است. در افراد طبیعی، شروع آن همزمان با ظاهر شدن صفات جنسی ثانوی در حدود ۱۲ سالگی و ختم آن در حدود ۱۹ سالگی است، که با محدوده سنیِ سازمان بهداشت جهانی (WHO) از نوجوانی، متناسب است.
اما برخی متخصصان میگویند دوران نوجوانی که تا به حال تصور میشد در ۱۹ سالگی به پایان میرسد، اکنون از سنین ۱۰ تا ۲۴ سالگی طول میکشد و مراحل آن را شامل، نوجوانی اولیه Early Adolescence (سنین ۱۰ تا ۱۳)؛ نوجوانی میانی Middle Adolescence (سنین ۱۴ تا ۱۷) و نوجوانیِ پایانی Late Adolescents (18 تا ۲۴) تعریف کردهاند. آنها معتقدند تعریف سن، تعریفی اختیاری است؛ اما تعریف فعلی از نوجوانی بیش از اندازه محدود است و در عصر حاضر سنین بین ۱۰ تا ۲۴ سالگی، نوجوانی را بهتر تعریف میکند. در مقالهای که در نشریه سلامت کودکان و نوجوانان لَنسِت (Lancet) نیز منتشر شده، محققان این عقیده را مطرح کردهاند که تعریف اولیه نوجوانی (۱۲ تا ۱۹ سال) باید تغییر کند تا قوانین مربوط به آن، قوانین مناسبتری باشند.
همچنین از نظر بسیاری از روانشناسان هم، سن، روشی مناسبی برای تعریف دوران نوجوانی نیست. سن اغلب برای ارزیابی و مقایسه تغییرات بیولوژیکی (به عنوان مثال بلوغ)، که نسبتاً جهانی است، مناسب است و برایِ دوران نوجوانی که دوران گذار از کودکی به بزرگسالی است و محدود به تغییرات فیزیولوژیک و بدنی نیست، کاربردی ندارد. رشد در نوجوانی در سه سطحِ (زیستی یا فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی) روی میدهد، که هر سه رابطه نزدیکی با هم دارند. از نظر فیزیولوژیکی، شروع نوجوانی با آخرین شتابگیریِ رشد استخوانبندی و آغاز رشد جنسی؛ از نظر روانی، با تسریع رشد شناختی و شکلگیری ویژگیها و صفات شخصیتی؛ و از نظر اجتماعی با آماده شدن برای نقش جوانی و بزرگسالی که در پیش رو است، مشخص میشود. در واقع پایان این دوره زمانی است که نوجوان امتیازات ویژه افراد بالغ را کسب میکنند، چیزی که زمان، مقدار و کیفیت آن در جوامع مختلف متفاوت است.
البته باید توجه داشت که تفکیک بین بلوغ (puberty) که یک فرایند تغییر فیزیکی است با نوجوانی که یک فرایند تغییر روانی است، اهمیت دارد. در مطلوبترین شرایط این دو فرایند به صورت همزمان روی میدهند، در غیر این صورت نوجوان ناگزیر به مدارا با استرسها و مشکلات اضافی است.
عمدهترین ویژگیها و مشکلات نوجوانان چیست؟
نوجوانی یکی از سریعترین مراحل رشد انسان است. بسیاری از تغییرات جسمی، جنسی، شناختی، اجتماعی و عاطفی که در این دوران اتفاق میافتد، میتواند برای نوجوانان و خانوادههای آنها مشکلاتی ایجاد کند. تقریباً همه جوامع اتفاق نظر دارند که بین فرزند داشتن و نوجوان داشتن، تفاوت وجود دارد و چگونگی تعریف و شناخت این انتقال از کودکی به بزرگسالی، در فرهنگهای مختلف و زمانهای مختلف، متفاوت است. نوجوانان در این مرحله از زندگی با مشکلات و دغدغههای زیادی روبه رو هستند که در ادامه به عمدهترین آنها اشاره میکنم؛ مسلماً دانستن آنچه در این مرحله از زندگی اتفاق میافتد، میتواند باعث رشد جسمی و روانی سالمِ نوجوان و برخورد مناسب خانوادهها شود.
یکی از مهمترین دغدغهها و مشکلات نوجوانان، مسائل مربوط به هویت است. بر اساس نظریه روانی- اجتماعی اریکسون زندگی انسان ۸ مرحله دارد که مرحله پنجم یعنی مرحله نوجوانی را، بحرانِ مربوط به هویت در برابر سردرگمی نقش، نامگذاری کرده است. از نظر اریکسون هنگامی که فرد در چهار مرحله زندگی از رشد سالمی برخوردار باشد، در خاتمه کودکی، به احساس استمرار و ثبات نسبی شخصیت دست مییابد، ولی با آغاز مرحله پنجم یا نوجوانی، بحرانهای چهار مرحله قبل احیا میشوند و در نتیجه، هویت فرد متزلزل میگردد. برای اینکه نوجوان بتواند هویتی سالم و انسجامیافته داشته باشد، باید عناصر مربوط به هویتهای چهار مرحله قبل را با یکدیگر ترکیب کند. خطری که نوجوان را تهدید میکند، بحران هویت یا سردرگمی و آشفتگی نقش است، در واقع خطر شکلگیری هویت منفی، زندگی نوجوان را تهدید میکند. اکثریت نوجوانان خود را با یک سوأل اساسی و مهم «من کیستم؟» مواجه میبینند. عمدهترین تکلیف یک نوجوان حل این بحران، برای رسیدن به هویتی کم و بیش با ثبات و سازگاری روانی اجتماعی است.
در این مرحله، چون رشد با سرعت بیشتری اتفاق میافتد، تغییرات فیزیکی بدن به یکباره ایجاد میشود. این تغییراتِ سریعِ فیزیکی میتواند باعث ایجاد حس کنجکاوی و اضطراب در نوجوان شود، به خصوص اگر آنها ندانند چه چیزی را باید انتظار داشته باشند یا آیا آنچه که رخ میدهد طبیعی است یا خیر؟. رشد سریع اندام جنسی و تغییرات هورمونی باعث میشود، در این سن بسیاری از نوجوانان به روابط عاشقانه و جنسی علاقهمند و کنجکاو شوند. آنها ممکن است هویت جنسی خود را زیر سوأل برده و کشف کنند. شروع بلوغ میتواند زمان دشواری برای آنها باشد و در صورت عدم حمایت از همسالان، خانواده یا جامعه میتواند، آسیبزننده باشد.
در سنینِ اولیه نوجوانی، آنها دارای تفکر سیاه و سفید هستند. از نظر آنها، همه چیز یا درست یا غلط است، یا کوچک است یا وحشتناک، بدون اینکه فضای زیادی بین این دو باشد. در این مرحله طبیعی است که نوجوان بخواهد تفکر و توجه خود را فقط به سمت خود معطوف کند. نوجوانان در مورد تغییراتِ سریع ظاهری خود آگاهی دارند و احساس میکنند که همیشه توسط دیگران مورد قضاوت قرار میگیرند و در مورد نحوه افکار و قضاوت دیگران درباره خود حساس و نگرانند و تصور میکنند تفکر دیگران درباره آنها مشابه تفکری است که درباره خود دارند و به همین دلیل نوجوانان نسبت به ظاهر، نوع پوشش، رفتار اجتماعی و موفقیتها و شکستهای تحصیلی یا اجتماعی بیش از حد حساسیت پیدا میکنند.
در این سن، نوجوانان افزایش نیاز به حریم خصوصی را احساس میکنند. آنها ممکن است شروع به کشف راههای برای فاصله گرفتن از خانواده خود کنند. در این فرایند، آنها ممکن است خانواده را تحت فشار قرار دهند و اگر والدین یا سرپرستان محدودیت هایی را ایجاد کنند، ممکن است به شدت واکنش نشان دهند. بسیاری از نوجوانان در حالی که برای استقلال بیشتر تلاش میکنند با والدین خود مجادله بیشتری دارند. نوجوانان، با توجه به تجسم آرمانی، ممکن است به این اندیشه برسند که صاحبان قدرت مثل والدین و معلمان، همانند گذشته، دیگر افرادی بینقص نیستند و با آنها وارد بحث و جدال شوند به زیر سوال بردن قوانین والدین و ایستادگی در مورد آنچه که معتقدند درست است، میتواند به عنوان سرسختی یا بیاحترامی از سوی والدین قلمداد شود و به درگیری بیشتر منجر شود. دو حس استقلال طلبی و مجادله با افراد صاحب قدرت مثل والدین باعث میشود آنها وقت کمتری را با خانواده و زمان بیشتری را با دوستان و همسالان بگذرانند و ممکن است فشار همسالان در این سن به اوج خود برسد، فشار همسالان و نیاز به “مورد توجه بودن” میتواند باعث شود که آنها به روشی خاص رفتار کنند یا عادات خاصی پیدا کنند، که شکستن آنها دشوار باشد. لباس، مدل مو، طرز صحبت کردن و رفتار آنها ممکن است به کلی تغییر کند، چیزی که ممکن است اکثر والدین آن را تأیید نکنند. نوجوانان همچنین ممکن است (به عنوان بخشی از استقلال خود) بخواهند چیزهای جدید را امتحان کنند و خود را به خطر بیاندازند، در نتیجه رفتارهای پرخطر انجام شود. این تغییرات ممکن است منجر به رفتار دروغ گفتن در نوجوان نیز بشود. دروغگویی یکی از مسائل متداول رفتاری نوجوانان است. نوجوانان ممکن است برای جلوگیری از رویارویی با والدین یا از ترس از تنبیه، دروغ بگویند.
تفکر نوجوانان نیز دچار تحول میشود. مغز در این مرحله همچنان در حال تغییر است و بالغ میشود، اما هنوز هم تفاوتهای زیادی در نحوه تفکر یک نوجوان نسبت به یک بزرگسال وجود دارد. بیشتر اینها به این دلیل است که لوبهای فرونتال، آخرین قسمتهای مغز برای بالغ شدن هستند. لوبهای فرونتال نقش زیادی در هماهنگی تصمیمگیری پیچیده و حل مسئله دارند و قادر به انتخاب گزینهها و پیامدهای متعدد هستند. این لوبها در نوجوان هنوز کامل نشده است و به همین دلیل است که نوجوان در یک حالت بلاتصمیمی قرار دارد. نوجوان با آگاهی از وجود احتمالات، خود را در مقابل طیف وسیعی از انتخابها میبیند و این باعث سرگردانی در تصمیمگیری در رابطه با خود و انجام فعالتها میشود، مثل آیا من به اندازه کافی در ریاضیات خوب هستم؟ واقعاً میخواهم این فیلم را ببینم؟ آیا این رشته تحصیلی و این شغل برای من مناسب است؟. مشکل دیگری که در تفکر نوجوان وجود دارد، تفکر خودمحور است. طبق این ویژگی نوجوانان تجارب زندگی خود را منحصر به فرد میداند و خود را خاص و متفاوت میبینند. شدت این تفکر به اندازهای است که نوجوانان خود را از قوانین حاکم بر طبیعت و جهان جدا میبینند و این تفکر میتواند منجر به رفتارهای پُرخطر شود.
مسئله دیگر در رابطه با نوجوانان مربوط به تغییرات و مشکلات عاطفی است. هورمونها نه تنها از نظر جسمی بلکه از نظر عاطفی نیز روی آنها تأثیر میگذارند. آنها تمایل دارند احساسات بیش از حد داشته باشند و این احساسات را ابراز کنند. هر چیز کوچکی میتواند آنها را خوشحال، هیجان زده، دیوانه یا عصبانی کند. همچنین نوجوانانی که زودتر به بلوغ رسیدهاند، احساسات عجیبی را تجربه میکنند، احساس فرومایگی یا برتری دقیقاً در این زمان بوجود میآید. نوجوانی سنی است که احساسات جنسی نیز ایجاد میشود و این احساسات و افکار در رابطه با جنس مخالف میتواند باعث احساس گناه و شرم شود. بنابراین نوسانات خلقی یکی از مشکلات رایج در بین پسران و دختران نوجوان است که میتواند به تغییرات و مشکلات رفتاری نیز در نوجوانان منجر شود.
نوجوانان بسیار آسیبپذیر هستند و به راحتی میتوان آنها را به سمت اشتباه سوق داد. سوء مصرف مواد یکی از بزرگترین مشکلاتی است که والدین نوجوانان در سراسر جهان با آن روبرو هستند. فشار همسالان یکی از عوامل مهمی است که باعث میشود نوجوانان به سمت مصرف مواد مخدر و نوشیدن مشروبات الکلی و …بروند. سه ویژگیِ تمایل به ریسک کردن، عزت نفس ضعیف و نیاز به آرامش، نوجوانان را بیشتر ترغیب میکند که حتی قبل از سن قانونی، سیگار کشیدن یا نوشیدن مشروبات الکلی را امتحان کنند. آنچه ممکن است به عنوان یک “هیجان” شروع شود، در صورت عدم کنترل، میتواند به یک عادت و یا اعتیاد تبدیل شود.
پرخاشگری و خشونت به ویژه در پسران نوجوان نگرانکننده است. پسران نوجوان با شروع رشد عضلات، رشد قد و صدای بم و مردانه و افزایش ترشح هورمون تِستوستِرون، بیشتر از دختران در مدرسه یا منزل به سمت درگیریهای جسمی و فیزیکی (دعوا) میروند. این سن برای آنها زمانِ شروع قُلدری، خرابکاری و پرخاشگری است. این نکته حائز اهمیت است که در جوامع امروزی این اعمال خشونت آمیز می تواند منجر به عواقب جدی از جمله مرگ شود. براساس گزارش WHO، خشونت بین فردی باعث شده، هر ماهه، در حدود ۱۸۰ مرگ و میر در بین نوجوان در سراسر جهان رخ دهد. دختران نوجوان نیز به احتمال زیاد قربانی و یا ابزاری برای اِعمالِ این خشونت یا پرخاشگری خواهند شد.
آخرین مشکل و دغدغهای که میخواهم در رابطه با نوجوانان به آن اشاره کنم، مشکل استفاده بیش از حد از فضای مجازی یا همان “اعتیاد به فضای مجازی و اینترنت” است، که بعد از شیوعِ ویروس کرونا نیز این مشکل به مسئله جدیتری تبدیل شده و از طرف خانوادهها قابل لمستر شده است. ظهور رسانههای اجتماعی نحوه تعامل افراد با یکدیگر را تغییر داده است. این امر بیشتر در سبک زندگی نوجوانان تأثیر گذاشته است. نوجوانان ساعتهای زیادی را در گوشیهای خود یا در حالِ بازی هستند. نوجوانانی که به اینترنت معتاد هستند، دوستان کمتری دارند و زندگی اجتماعی محدودتری را تجربه میکنند. آنها زندگی انفرادی را پشت سر میگذارند و ساعتها با اینترنت و فضای مجازی خوشحال هستند. اعتیاد به فضای مجازی همچنین فعالیتهای بدنی آنها را کاهش میدهد و منجر به سبک زندگی ناسالم و بیتحرکی میشود و بر عملکرد تحصیلیِ نوجوان نیز تأثیر منفی میگذارد. کمیسون امور کودکان و نوجوانان انگلستان اعلام کرده است تعداد زیادی از دانشآموزان در این مقطع سنی به دلیل اضطراب و تزلزل هویت، به شدت شیفته لایکها و نظرات تأییدکننده کاربران در فضایِ مجازی هستند. و آن را نوعی تأیید اجتماعی میدانند، پیامد بسیار نامطلوبِ این مشکل این است که ناگهان شبکههای اجتماعی و فضای مجازی از زندگی واقعی و اجتماعی برایشان مهمتر میشود و در نبود یا عدم دسترسی به اینترنت به شدت نگران و مضطرب خواهند شد و احساس میکنند که نمیتوانند رابطهشان را با شبکههای اجتماعی قطع کنند، چون به اعتماد به نفس آنها ضربه میزند. حضور در شبکههای اجتماعی در حالیکه مزایای نیز برای نوجوانان دارد، اما همزمان میتواند آنها را از نظر احساسی و اجتماعی به شدت در معرض خطر قرار دهد.
شایعترین مشکلات روانشناختی در این گروه سنی کدامند؟ چرا (به دلیل چه عواملی)؟
در این دوره، نوجوانان از اشکال مختلفی از مشکلات روانشناختی، اختلال عملکردها و درگیریها رنج میبرند. در واقع، براساس اعلام سازمانهای مربوط به بهداشت روانی به ازایِ هر پنج نوجوان بالغ یک اختلال روانشناختی قابل تشخیص است. همچنین بر اساسِ آمار جهانی، از هر ۱۰ (۲۰%) نوجوانان حداقل یکی از آنها با یک مشکل رفتاری روبرو هستند. نیمی (۵۰%) از اختلالات روانی قبل از سن ۱۴ سالگی شروع میشود و حدود ۷۵٪ از اختلالاتِ روانشناختی که در بزرگسالان وجود دارد، از سن ۱۴ سالگی شروع میشود. مطالعات انجام شده در کانادا و ایالات متحده نشان داده است که سلامت روان در بین نوجوانان یک مسئله جدی در بهداشت عمومی و روانی است. عدم توجه به بهزیستی روانیِ نوجوانان، در این مرحله مهمِ اجتماعی شدن، ممکن است منجر به عواقب جبران ناپذیری در سلامت روان شود که ممکن است در طول زندگی باقی بماند و از ظرفیت بهرهوری اقتصادی-اجتماعی جوامع بکاهد.
محققان سعی کردهاند از بسیاری جهات عملکرد روانشناختی را تعریف کنند. با این حال، درک عملکرد روانشناختی در نتیجه درک اختلالات عاطفی و رفتاری متناسب با شرایط درونی و بیرونی است. از شایعترین اختلالات روانشناختی در دوران نوجوانی میتوان به افسردگی، اضطراب و استرس و اختلال خوردن اشاره کرد. گزارشی از انجمن روانشناسی آمریکا نشان داد که ۹۱% از نسل نوجوان علائم جسمی یا عاطفی استرس یا اضطراب و افسردگی را تجربه کردهاند. افسردگی در بین نوجوانان متداول است و روانپزشکان و روانشناسان در طی مطالعات دقیق، در مورد آن به خانوادههای دارای نوجوان هشدار دادهاند. خودکشی نیز در بین نوجوانان شایع است، اما افکار مربوط به خودکشی (موسوم به ایده خودکشی) رایجتر است که نیاز به ارزیابی فوری سلامت روان دارد. اضطراب نیز اغلب خود را به صورت اختلالات خلقی و اختلالات رفتاری مختل کننده و علائم جسمیای مانند خستگی یا خستگی مزمن، سرگیجه، سردرد و درد شکم یا قفسه سینه نشان میدهد.
اختلالات خوردن، به ویژه در دختران، رایج است و میتواند برایِ سلامت جسمی نیز تهدید کننده باشد. برای مثال در اختلال پرخوری یا پراشتهایی عصبی نوجوان برای کاهش فشار ناشی بعد از خوردن غذا، رفتارهایی جبرانیای مانند؛ استفراغ تعمدی، ورزشکردن بیشازحد، مصرف داروهایِ ملین و …انجام میدهد که میتواند بسیار آسیب زننده باشد. پزشکان اغلب میتوانند این مشکلات را تشخیص دهند. آنها میتوانند به نوجوانان توصیه های عملی ارائه دهند و در صورت لزوم، نوجوانان را ترغیب به پذیرش معالجه توسط متخصصان کنند. اختلالات فکری نیز در نوجوانان شایع است، که در آن فرد در تشخیص فانتزی و واقعیت (که به آن اختلالات روانی نیز گفته میشود) مشکل دارد و بیشتر در دوران نوجوانی شروع میشود. اسکیزوفرنی و اختلال اسکیزوافکتیو نمونههایی از اختلالات تفکر هستند.
در رابطه با اینکه چرا این مشکلات رفتاری و روانشناختی در نوجوانان بروز میکند باید گفت چند عامل وجود دارد که نوجوانان را مستعد اینگونه رفتارها و مشکلات میسازد: در سطح فردی، کسانی که از تواناییهای خود آگاهی ندارند، کسانی که عزتنفس پایینی دارند، کسانی که در گروههای منفی همسالان عضویت دارند، و کسانی که تعهد مدرسهای ضعیفی دارند و در سطح خانوادگی و اجتماعی، عواملی نظیر فرایند ناقص جامعهپذیری در خانواده، کنترل و نظارت والدینی ضعیف (مانند والدینی که از محل نوجوانان خود بیخبرند)، روابط سرد عاطفی بین اعضای خانواده، گسیختگی خانوادگی، شکاف نسلی بین فرزندان و والدین، ارتباط والد ـ فرزندی ضعیف، فقدان حمایت خانوادگی، پایگاه پایین اقتصادی و اجتماعی خانواده، کاهش تعلق خاطر به مدرسه، بیاعتقادی به هنجارهای رسمی مدرسه، مشارکت نکردن در فعالیتهای مدرسه و گروه همسالان، کارایی نداشتن مدرسه، ضعف رسانههای جمعی و خانواده در جامعهپذیر کردن و کنترل نوجوان، روحیه کنجکاوی نوجوانان و ابهام هویتی و …، همه میتوانند زمینهساز ایجاد رفتارها و مشکلات در نوجوان باشند.
والدین میتوانند با یادگیری چگونگی شناسایی علائم هشدار دهنده زودرس، از شکلگیریِ اختلال در فرزند خود بکاهند. مقابله با شرایط تهدید کننده بهداشت و سلامت روان و اقدام زودهنگام به درمان نیز میتواند از افزایش شدت یا طول مدت اختلالات روانشناختی نوجوان جلوگیری کند.
والدین و آموزش و پرورش در مقابل نوجوانان باید چگونه برخورد کنند؟ (راهکار)
نوجوانی عمدتاً تحت تأثیر محیط خانه و مدرسه است. مدارس نقش مهمی در رشد روانی و اجتماعیِ یک نوجوان دارند، زیرا آنها زمان زیادی را در مدرسه میگذرانند. مدرسه در تمامیِ فرایندهای آموزشی و اجتماعی شدن، که در رشد شخصیت یک نوجوان نقش اساسی دارند، سهیم است. نقش مدارس و آموزش و پرورش در تشدید و یا درمان مشکلات نوجوانان برجسته است تا جایی که روانشناسان از نقش مدرسه در ایجاد احساس موفقیت فرد در زندگی و از وجود مهر و محبت در مدرسه به عنوان عاملی برای کمک به سلامت روان آن ها صحبت میکنند، که البته چنین چیزی هم کاملاً به رویکرد مسئولان مدرسه و در پی آن معلمان بستگی دارد.
احساسات انسان ایجاد کننده رفتار او هستند. از نظر تربیتی این عقیده اهمیت زیادی دارد. کمبود محبت اکثراً باعث ایجاد احساس تحقیر و کوچک شمرده شدن میشود، در نوجوان عقده حقارت ایجاد میکند و وی را حسود و کینه توز میکند و یا باعث احساس تنهایی و انزوا میگردد. اگر مدرسه تنها به محتوای کتاب و انتقال دانش بها دهد، دانشآموز در مدرسه نحوه سازگاری و ابراز احساسات را فرا نمیگیرد. نقش مدرسه به حدی تعیین کننده است که یک نوجوان صرف نظر از زندگی خانوادگیاش در صورتی که در مدرسه احساس موفقیت، هویت و دوست داشته شدن کند، میتواند تبدیل به فردی موفق در زندگی شود. متأسفانه آموزش و پرورش نقش خود را تنها در موفق شدن نوجوان در تحصیل و یاد گرفتن محتوای کتاب درسی منحصر میکند و در نتیجه اگر نوجوانی در تحصیل احساس ناتوانی کند صدمات جبران ناپذیری میخورد. در حالی که مدارس میتوانند به هر نوجوانی امکان استفاده منطقی از تواناییهایش و نیل به موفقیت را بدهند.
در رابطه با نقش خانواده و والدین در ارتباط با نوجوانان نیز باید گفت، اولین قدم این است که والدین ویژگیهایِ این دوران را در نوجوانِ خود کاملاً طبیعی بدانند و بدانند که این دوران نیز مرحلهای از رشد و تکامل و یک مرحله گذر است. بعد از این والدین وظیفه دارند هر چه بیشتر با نوجوان خود ارتباط داشته باشند. یکی از مؤلفههای مهم برقراری ارتباط با نوجوانان، کمک به آنها برای درک آنچه در پیش رو است، میباشد. توضیحِ چگونگی تغییرات سریع بدن به آنها کمک میکند که در مواجه با این تغییرات کمتر غافلگیر شوند و اضطرابشان کاهش یابد. توضیح دهید طبیعی است که بدن هر نوجوانی تغییر کند و او از این مرحله عبور میکند. به آنها کمک کنید تا با این تغییرات سازگار شوند، این تغییرات را تصدیق کرده و به آنها در پذیرشش کمک کنید. آنها را به ورزش تشویق کنید، زیرا فعالیت بدنی به بالا نگه داشتن سطح سروتونین (ایجاد احساسات و خوشبختی) کمک میکند.
فراتر از تغییرات جسمی، والدین میتوانند مکالمهای راجع به تغییرات اجتماعی و سبک زندگی که در نوجوانی ایجاد میشود، داشته باشند، مثل مکالمه در مورد عواقب تصمیمات مهم که میتواند یک نوجوان را ترغیب کند تا در انتخاب خود فکر کند. البته صحبت صریح با نوجوانان درباره تغییراتی که آنها تجربه میکنند، میتواند برای هر والدینی یک چالش باشد، به خصوص با توجه به تغییر روابط والدین و فرزند در این دوران، بنابراین برای شروع به صحبت کردن باید از گوشدادن، شروع کرد. گوشدادن ابزاری قدرتمند و کم هزینه است. والدین اغلب به سمت توصیه، نصیحت و انتقاد کردن گرایش دارند. اما کنار گذاشتن این گرایشها و به سادگی، گوش دادن به نوجوان میتواند رابطه را تقویت کند. پرسیدن سؤالات خاص یا کنجکاوی باعث میشود نوجوان احساس قضاوت کند و بنابراین در صحبت صریح و صادقانه مردد شود. گوش دادنِ فعال صمیمیت، علاقه، اعتماد و پشتیبانی را نشان میدهد. همچنین شانس اینکه یک نوجوان در صورت لزوم در بروز مشکل به والدین خود مراجعه کند، افزایش مییابد.
اگر والدین میخواهند در زمینه رفتاری به نوجوان خود کمک کنند، بدانند اعتماد به نفس فرزندشان در این زمینه بسیار مهم است. به آنها بگویید که شما آنها را همانطور که هستند دوست دارید. آنها را ترغیب کنید که با خودشان صادق باشند، خود را با دیگران مقایسه نکنند و شخصی برای خشنود کردن دیگران نباشند. به یاد داشته باشید که فرزند نوجوان شما در برخورد با احساسات خود کاملاً مستقل نیست و به حمایت شما احتیاج دارد. به او بگویید که وقتی خودتان احساس غم و اندوه، عصبانیت، حسادت و غیره میکنید، چه کاری انجام میدهید، او میتواند این راه حلها را امتحان کند تا مشکلات عاطفی خود را حل و فصل کند. در زمینه مشکلات بهداشتی و سلامت جسمی نیز والدین به دنبال ایجاد رفتار منظم و تغییر در اشتها، الگوهای خواب و روحیه در نوجوان خود باشند. نوجوانان از نظر عاطفی و جسمی بسیار آسیبپذیر هستند. بدون تغذیه مناسب و مراقبتهای بهداشتی، آنها مستعد هر گونه بیماری خواهند بود. براساس گزارش WHO، تقریباً ۳/۱ میلیون نوجوان، هر ساله جان خود را از دست میدهند، که اکثر آنها دارای بیماریهای قابل پیشگیری بودند. نوجوانان از آنجا که میخواهند از یک فعالیت به فعالیت دیگر بروند همراه با کمی وقت برای غذا خوردن و استراحت مناسب، پس دارای یک برنامه جدی برای سلامتی نیستند. عادات ناسالم غذا خوردن مانع از آن میشود که مواد غذایی مورد نیاز خود را دریافت کنند و همانطور که در بالا اشاره شد، آگاهی از بدن آنها میتواند منجر به اختلالات خوردن (خصوصاً در دختران) شود. استرس همچنین میتواند منجر به از بین رفتن اشتها و بیخوابی در نوجوانان شود، بنابراین داشتن یک برنامه منظم و راهنمایی والدین میتواند برای حفظ سبک زندگی سالم و کاهش مشکلات سلامتی در نوجوان بسیار کمک کند.
در رابطه با مشکلات فضای مجازی و اعتیاد به اینترنت در نوجوانان نیز باید به والدین بگویم تصور نکنید که فرزند شما فقط به دلیل معتاد بودن به اینترنت و فضای مجازی وقت زیادی را در مقابل کامپیوتر میگذراند، شاید علت نبود برنامهها و فعالیتهای دیگر است، که او را ناگزیر به استفاده از اینترنت میکند. آنها میتوانند کارهای دیگری را انجام دهند که غیر از گشت و گذار در شبکه اینترنت، روی سیستم مغزشان کار کنند. به اینترنت نگویید “نه”. این فقط باعث میشود آنها از شما بیزار شوند. به جایِ آن، در مورد نگرانیهای خود صحبت کنید و به آنها کمک کنید تا در موارد دیگری که نیازی به کامپیوتر ندارند کار نکنند. آنها را در فعالیتهایی ثبتنام کنید که آنها را به تعامل با دیگران تشویق میکند. فعالیتهای خانوادگی داشته باشید که باعث میشود آنها بخواهند وقت کمتری در کامپیوتر بگذرانند. برخی قوانین و مرزهای سایبری را برای همه افراد در خانه داشته باشید. استفاده از تلفن همراه را به چند ساعت در روز محدود کنید و از آوردن تلفن همراه یا لپتاپ به اتاق خواب خودداری کنید، زیرا روی خواب آنها نیز تأثیر میگذارد.
در پایان باید به این نکته اشاره کنم که آنچه مسلم است، خانواده یکی از ارکان جامعه محسوب میشود که تمام سعادتها و شقاوتهای انسان از آن جا آغاز میگردد. شما میتوانید والدین کنترلگری باشید و با این سبک فرزندپروری باعث ایجاد فاصله خودتان و نوجوانتان شوید، ولی به یاد داشته باشید که آنها دیگر بچه نیستند. در عین حال، آنها ممکن است راهی برای انتخاب صحیح نداشته باشند. بنابراین آنها را به عنوان والدین راهنمایی کنید، اما هرگز برای آنها تصمیم نگیرید. خانوادهها زمانی میتوانند به وظیفه خود عمل نمایند که در زمینه فرزندپروری و طرز رفتار و برخورد و تربیتِ نوجوان خود آگاهی کامل داشته باشند و دارای سبک فرزندپروری قاطع باشند، چون در این سبک احتمال گرایش فرزندتان به سمت آسیبهای اجتماعی کمتر و احتمال داشتنِ یک فرزند سالم از نظر روانی و جسمی بیشتر است.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :