آیا چین چالشی است برای ایالات متحده یا ایالات متحده برای چین؟
پروفسور مجتبی صدریا * مدتی پیش دعوتی برای شرکت در یک کنفرانس با عنوان ” چین و شرق آسیا” از سوی یکی از دانشجوهای سابقم که اکنون او خود استادیار دانشگاه است دریافت کردم و این دعوت را پذیرفتم و در آن کنفرانس شرکت کردم، سخنران اصلی دانشگاه…. ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه صبح صحبتش را آغاز کرد.
این سخنران سخنانش را هم موضوع با مقاله و کتاب ساموئل هنتیگتون از همان دانشگاه که سی سال پیش به چاپ رسیده بود ادامه داد و صحبتش را با این جمله آغاز کرد: ” اجازه دهید ابتدا نتیجهگیری خود را خدمت شما ارائه دهم، بین چین و ایالات متحده فقط دو امکان وجود دارد یا ما قادر خواهیم شد ادعاهای ابرقدرتی چین را له کنیم و یا چین موفق خواهد شد ما را از جای تنها ابرقدرت دنیا به زیر بکشد و سپس استدلالهای ضروری به مدت یک ساعت و نیم برای اثبات این دو امکان صحبت شد.”
تقریبا بدون اطلاع قبلی توسط دانشجوی اسبقم من هم جز بحث کنندگان در مورد صحبتهای سخنران اصلی قرار گرفته بودم،
هم شوکه شده بودم و هم خندهام گرفت بعد از تنفس بحثها شروع شد و اولین بحث کننده من را تعیین کردند
با تشکر از صحبتهای سخنران و اعلام این موضع که موضوع کنفرانس و صحبت های سخنران هر دو جالب است صحبت را بر این مبنا ادامه دادم:
” اینکه ایالات متحده آمریکا از جایگاه چین به مثابه دومین قدرت اقتصادی دنیا خوشحال باشد یا نه، جایگاه چین را تعیین نمیکند بلکه چین امروز جایگاه مشخصی در جهان دارد و این جایگاه به نظر مگن از دو زاویه مختلف برای بررسی تحولات چین ممکن است،
یکی زاویه دید از درون چین است که هر ناظر عادلی خواهد پذیرفت که تحولات هشتاد ساله اخیر چین افتخاری بزرگ برای بشریت است زیرا برای نخستین بار در تاریخ طولانی مدت کشور چین اکنون مردم آن کشور خود را در خطر قحطی و گرسنگی نمیبینند و برای پرجمعیتترین جامعه دنیا یقینا این دستآورد کوچکی نیست.
فراموش نکنیم که هشتاد سال پیش رهبر انقلاب چین آن جامعه را “نیمه مستعمره و نیمه فئودالی” نامید بین آن ارزیابی و ارزیابی که امروز این استاد بزرگ به ما ارائه دادند که تنها ابر قدرت کنونی دنیا که نگران رشد و جایگاه چین است فاصلهای عظیم طی شده است ولی گفتم که هم در موضوع این کنفرانس و هم در صحبتهای سخنرانمان نکات با ارزشی وجود دارند، من مایل هستم فقط به یک نکته اشاره کنم و آن امکان جامعه چین برای کم کردن فاصلهی میزان تولید فنآوری مربوط به فضای مجازی و الکترونیک بین خود، ایالات متحده و دیگر جوامع فراصنعتی هست یا خیر؟
موضعی که برخی از سیاستگذاران واشنگتن مصرانه بر آن پافشاری دارند بستن راههای چین به فنآوریهای نوین است، اگر آقای ترامپ این موضع را صریحا بیان میکند و اگر شرکت هووآوی را در ایالات متحده تقریبا ممنوعالفعالیت میکند و مناسبات فنآوری با آن شرکت را جز تحریمهای خود علیه چین اعلام کرده است،
چین چه خواهد شد و چه خواهد کرد؟
ضربالمثل فارسی ” عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد” را مصداق چالشهای نوین چین آوردم، چینی که قادر بوده است با شتاب قابل ملاحظهای جایگاه خود را امروز در جهان اتخاذ نماید، به احتمال زیاد از پس چالشهای جدید نیز بر خواهد آمد و نه تحریم و نه تهییج علیه چین به مثابه عوامل بیرونی قادر نخواهند بود روند رشد و ارتقا چین را مسدود نمایند به نظر میآید که در حقیقت فریادهای آقای ترامپ آژیر خطری برای چین شدند که از وابستگی فنآوری خود بکاهد و راههای تولید فنآوریهای مستقل خود را فراهم نماید، بطور مشخص چینیها در دو زمینه سخت افزار و نرمافزار امروز وابستگی شدیدی دارند، وابستگی سخت افزارهایشان به چیپ و ریزپردازندهها میباشد.
دو شرکت عمده تولید کننده این دو سخت افزار در دنیا، شرکت “اینتل” و شرکت مستقر در انگلستان “آرم” میباشند راههایی که رهبری چین برای جذب فنآوریهای نوین به چین ارائه کرده است عبارتند از:
یک) قانون جدید آزادی کامل سرمایهگذاریهای خارجی در چین ( به جز موارد استثنایی)
دو) گسترش همکاریهای بینالمللی چین در زمینه فنآوری که درست در زمانیکه سرمایهگذاری چین در این رشتهها در ایالات متحده به شدت کاهش یافت سرمایهگذاریش در بنگلور هندوستان، فرانسه، هنگ کنگ، آلمان و سوئیس به طور سریعی گسترش یافتند، سرمایهگذاریهایی که از جمله اهدافشان به چین کشاندن شرکتهایی است که با آنها سرمایهگذاری مشترک کردهاند.
سوم) دعوت از نخبگان و فارغالتحصیلان چینی که در خارج از چین زندگی میکنند برای رجعت به چین یا بطور کامل و یا موقت و پذیرفتن پرداخت معادل صد و بیست هزاردلار برای ساماندهی این بازگشت به چین هزینه میکنند.
و در نتیجهی مجموع این سیاستها بازار مناسبی برای شرکتهایی نظیر “اینتل” و “آرم” نیز محیا میشود.
به نظر میآید که چینیها با صبر و دور نمای درازمدت برنامه دارند که در ده سال آینده لااقل در عرصه سخت افزار تاخیرهای خود را از ایالات متحده جبران کنند.
امروز سوالی که در برابر ما است این است که آیا روند کنونی موجود در ایالات متحده و در چین جهان را به سمت اوضاع دو ابرقدرت جدید سوق میدهد و در این شرایط ما چه باید بکنیم؟
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :