چگونه از کیم جوناون میتوانیم درس رهبری بیاموزیم
دکتر علیرضا کوشکیجهرمی * از مهمترین موضوعات در رهبری «خودشناسی یا کشف خود» و «یادگیری» است. رهبری به معنی اعمال نفوذ در دیگران است و برای نفوذ در دیگران ابتدا شناخت توانایی و قدرتها ضروری به نظر میرسد. به قول جین آستین «همه ما راهنمای بهتری نسبت به هر شخص دیگری در خود داریم، فقط کافی است که به آن توجه کنیم» و در بذل این توجه به قابلیتهای فردی است که مقدمات نفوذ و رهبری دیگران هم میتواند فراهم شود.
یادگیری گاه از مسیر مستقیم (الگوبرداری از موفقیتها) و گاه از مسیر غیرمستقیم (یادگیری از شکستها و عدم موفقیتها) میتواند حادث شود. وقتی صحبت از رهبری کیم جونگاون میشود، موارد زیادی برای انتقاد وجود دارد؛ توجه به این مهم و طبق گفته چرچیل که «انسان خوشبین در سختیها فرصت میبیند و انسان بدبین در فرصتها به دنبال سختی است»، رفتارهای انتقادی کیم جونگاون میتواند نوید فرصتهای زیادی برای یادگیری در حوزه رهبری باشد. در اینجا چهار درس مهم را که بخشی از آن بازگردانی است، مرور میکنیم.
۱- از کسانی که ممکن است چیزی به شما بیاموزند نترسید
رهبران بزرگ میدانند که همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد. رهبران ضعیف سعی میکنند هر مدرک و شرایطی دال بر اینکه شخص دیگری از خرد و تجربه بیشتری نسبت به آنها برخوردار است را باطل کنند.
تجربه از شکست
کیم جونگاون در گروه دوم قرار میگیرد. شنیدهها حاکی از آن است که او در تلاش است «تمام آثار حکومت پدرش را پاک کند» و «مامورانی را جایگزین میکند که فقط به او وفادار باشند». تنزیل، حذف و نابودی کسانی که برای پدرش کار میکردند، نمونههای محدودی از این موارد است. مانند رهبران ضعیف، کیم عادت دارد افرادی را که ممکن است چیزی برای آموختن او داشته باشند، بیرون راند. رفتاری که ایدههای خوب را خفه و هر کسی را که در دایره افکار و اعتقادات او نیستند طرد میکند.
۲- متحدان خود را از خود دور نکنید
رهبران بزرگ میدانند که آنها به متحدان سالم و پایدار احتیاج دارند. آنها این روابط را به عنوان یکی از باارزشترین داراییهای خود توسعه داده و هنگام تصمیمگیریهای مهم، آنها را با دقت در نظر میگیرند.
تجربه از شکست
هرچند چین، یکی از سرسختترین متحدان کره شمالی از زمان جنگ کره بوده است اما عدم توجه کیم جونگاون به منافع این کشور، چالشهای عمدهای در روابط آنها رخ داده است. یکی از بزرگترین اهداف چین حفظ ثبات در شبهجزیره کره است. مانورهای انفرادی تحریکآمیز کیم، از جمله آزمایشهای گسترده موشکی، چینیها را آزار داده و ثبات را تهدید کرده است. رهبرانی که سرکش میشوند و بدون در نظر گرفتن منافع متحدان خود تصمیمات اساسی میگیرند، برای آنها کار را دشوار میکنند و حتی اعتماد به آنها سختتر میشود. آنها اغلب خود را بدون هیچگونه حمایتی میبینند در حالی که بیشترین نیاز به این حمایت دارند.
۳- دشمنان خود را نابود نکنید
رهبران قدرتمند از مخالفت نمیترسند زیرا آنها تلاشهای زیادی را برای القای وفاداری واقعی در پیروان انجام دادهاند و پیروان واقعی را دارند که بر پایه اعتماد رفتار میکنند. از طرف دیگر رهبران ضعیف، هر چیزی را که کوچکترین مخالفتی محسوب شود، تهدید میدانند و آنها برای رفع سرکوب تهدیدات هر آنچه لازم است را انجام خواهند داد.
تجربه از شکست
پس از اینکه وزیر دفاع کیم، هیون یونگ- چول ۶۶ ساله در یک جلسه چند سال قبل سرش را تکان داد، کیم او را با یک اسلحه ضدهوایی چهارلول عظیم و قدرتمند اعدام کرد؛ شلیک ۶۰۰ گلوله در دقیقه. این اعدام در مقابل چشم صدها تماشاگر انجام شد. در کل، تصور میشود که کیم مخالفان زیادی را از زمان رسیدن به قدرت اعدام کرده است.
کیم مانند بسیاری از رهبران ضعیف، نمایش بیش از حد نیرو را نشانه قدرتی میداند که برای مردم عبرتآموز است ولی در واقع، این ضعف و ترس را نشان میدهد. مطمئنا بسیاری از کسانی که این رفتار را میبینند، سرپا خواهند ایستاد اما فقط تا زمانی که کاملا مجبور باشند زیرا آنها میدانند که رهبر آنها شخصیت ضعیفی دارد، خودکنترلی نداشته و از اعتماد به نفس پایینی برخوردار است. هر زمان که یک رهبر درگیر سوءاستفاده کلامی، عصبانیت، مزاحمت و مجازاتهای سخت غیرمتناسب با جرم شود، افراد به سرعت به دنبال در خروج میگردند.
۴- مردم شما سربازان لذتآور شما نیستند
رهبران بزرگ معتقدند که جایگاه آنها برای خدمتگزاری به مردم است. رهبران بد برعکس، مردم را خدمتگزار خود میدانند.
تجربه از شکست
کیم به خاطر حفظ «سربازان لذتآور»ی معروف است که مجبور میشوند با او زندگی کنند و در ازای دریافت پول و لوازم خانگی تسلیم هر هوی و هوس او میشوند. این در حالی است که اکثر کشورها قوانینی برای جلوگیری از چنین رفتاری در محیط کار وضع کردهاند. رهبران بزرگ موقعیت خود را در قالب مسوولیتهای فراتر از نقش برای خدمت به کسانی میدانند که از آنها پیروی میکنند، انگیزه دادن و کمک به آنها برای دستیابی به اهداف، بیش از آنچه فکر میکردند مهم است.
سخن پایانی
در این نوشتار تلاش شده بر اساس ضربالمثل معروف:
«ادب از که آموختی؟ گفت: از بیادبان! هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم.» در قالب نکات و تجارب، مواردی تقدیم شود و نکته مهم اینکه آموزههای دینی و انقلابی ما سرشار از نمونههایی است که میتواند برای مدیران و رهبران سازمانها به عنوان الگو لحاظ شود. داستان نحوه تعامل امام علی(ع) با زنی که شوهر خود را در جنگ از دست داده بود و از فرط شرایط سخت زندگی و بدون اینکه امام را بشناسد به ناسزاگویی مشغول بود و… خود نمونهای از هزاران است که در انتها زن متوجه میشود و میگوید من شرمندهام و امام در پاسخ میفرمایند:
«بَل واحیائی مِنکِ یا اَمهَ اللهِ فیما قَصرتُ فیحقَّکِ»: «این منم که در حق تو کوتاهی کردهام و این منم که از تو شرمندهام».
رهبری کاریزماتیک و پایدار برخاسته از اعمال واقعی است.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :