xtrim

توسعه‌نیافتگی از در و پیکر کشور می‌بارد

محمدقلی یوسفی * اگر به دنبال توسعه‌یافتگی باشیم باید از کشورهای پیشرفته الگو بگیریم نه اینکه کشورهای شکست‌خورده را معیار قرار دهیم. در کشورهای پیشرفته نظم‌های خودانگیخته تعیین‌کننده هستند به این معنا که  دولت تنها بسترساز، ناظر و داور است و این مردم هستند که فعالیت‌ها را انجام می‌دهند. این است که مردم در رقابت با همدیگر برای کسب سود، بدون آنکه بخواهند، به دیگران خدمت می‌کنند.

برای مثال یک راننده تاکسی تنها با هدف کسب درآمد تا دیروقت کار می‌کند اما در همان زمان افرادی برای رفتن به جایی دیگر نیاز به استفاده از تاکسی دارند. بنابراین این راننده تاکسی بدون آنکه بخواهد به افرادی که می‌خواهند مسافرت کنند سود می‌رساند در حالی که هدفی که دنبال می‌کند کسب درآمد است.

جامعه ما در طول تاریخ گرفتار حاکمیت دولت‌های اقتدارگرا و از نظام آزاد مردمی تهی بوده است. تمام نظام‌های حاکم در طول سال‌های گذشته از بالا به پایین بوده‌اند. این در حالی است که نظم درست باید از پایین به بالا باشد و مردم در آن تعیین‌کننده باشند. در این شرایط هم خطاها و بحران‌ها و فشارها کمتر می‌شود و هم منابع به نحو درستی تخصیص پیدا می‌کند.

وقتی نظام‌ها از بالا به پایین تصمیم‌گیری می‌کنند نیاز جامعه و مردم را به درستی درک نمی‌کنند و به داده‌های آماری درستی در خصوص وضعیت جامعه دست پیدا نمی‌کنند. بنابراین بوروکراسی‌ای ایجاد می‌کنند که دست و پا گیر می‌شود و به جای حل مشکلات مردم به مسیری برای حل مشکلات دولتمردان تبدیل می‌شود.

به این ترتیب دولتمردان در باتلاق تصمیم‌گیری‌های خود گرفتار می‌شوند و برای برون‌رفت از آن فشارها را متوجه مردم می‌کنند. بنابراین نه‌تنها نظام تصمیم‌گیری و قانون اساسی ما دچار اشکالات اساسی است بلکه ساختار اقتصادی‌مان نیز وضعیت مشابهی دارد. برای مثال با وجود گذشت بیش از یک قرن از کشف نفت در ایران، مقامات دولتی هنوز نتوانسته‌اند جایگزین مناسبی برای نفت پیدا کنند و هنوز با بحران مواجه هستیم.

بنابراین اگر دولت‌ها تمام توان و انرژی خود را به کار بگیرند، باز هم نمی‌توانند به جای بخش خصوصی کار کنند. با وجود درآمدهای هنگفت نفتی، نه‌تنها این درآمدها صرف توسعه و صنعتی شدن نشده بلکه درآمد نفتی تنها صرف واردات کالا و خدمات در طول این سال‌ها شده است. با توجه به آنکه این موضوع در طول سال‌های مختلف و توسط دولت‌های مختلف تجربه شده، از همین رو ناهماهنگی در جامعه و بین نهادهای تصمیم‌گیر امری بدیهی است.

از آنجا که مشکلات اقتصادی در کشور ایران همه‌جانبه است و توسعه‌نیافتگی از در و پیکر آن می‌بارد، تنها با بررسی وضعیت مردم در جامعه به راحتی می‌توان فهمید که این کشور گرفتار مشکلات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و همچنین گرفتار سوء‌مدیریت‌هاست. بنابراین مجموعه‌ای از این متغیرها دست به دست هم داده و جلوی تحرک اقتصاد را گرفته و مانع از آن شده‌اند که مردم انگیزه‌ای برای فعالیت‌های اقتصادی و تولیدی داشته باشند. 

* اقتصاددان

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 137285
لینک کوتاه :