سازمانهای همیشه حریص
دکتر علیرضا کوشکیجهرمی * چرا خیلی از سازمانها بدون اینکه تغییری در اهداف و وظایفشان داشته باشند، تعداد کارکنان خود را در طول زمان زیاد میکنند؟
* چرا برخی واحدها فارغ از نتیجه و عملکرد-خوب یا بد- به دنبال جذب و استخدام جدید هستند؟
دلیل اصلی میتواند این باشد که «سازمانها ذاتا حریص» هستند.
در قالب متن زیر توضیحات بیشتری در این خصوص تقدیم میشود.
زولفو لیوانلی نویسنده ترکزبان در مقدمه «رمان بیقراری» مینویسد: شتر آنقدر صبور و پرطاقت است که میتواند سه هفته بدون آب و غذا در بیابان راه برود و راه برود. در بیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند. هر جا این خار را ببینند با دندان آن را میکَنند و شروع به جویدن میکنند. وقتی این خار با مزه شور خون آغشته میشود، شترها لذت بیشتری میبرند. هر چه بیشتر میخورند، خون بیشتری میریزد و هر چه خون بیشتر میشود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار میخورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمیشود. اگر مانعش نشوند شتر از شدت خونریزی خواهد مرد. این یعنی «حارصه». حارصه یک کلمه عربی است از خانواده حرص، حارص، احتراص.
با این مثال میتوان فهمید که برخی اوقات حرص برای بزرگ کردن ساختار و افزایش تعداد کارکنان نهتنها ممکن است دستاوردی نداشته باشد بلکه گاه فرش قرمز برای مرگ زودرس یک سازمان نیز پهن میکند.
چرا سازمانها دچار «حارصه» میشوند؟
دلیل این موضوع را میتوان در برخی رفتارهای مدیران جستوجو کرد. مککللند دانشمند معروف حوزه شخصیتشناسی تمایلات انسانها را به سه دسته تقسیم میکند:
* تمایل به موفقیت
* تمایل به قدرت
* تمایل به روابط انسانی
تمایل به قدرت معمولا در همه کسانی که به جایگاههای بالای مدیریتی سازمان میرسند، در حد اعلای خود وجود دارد و اگر این نوع تمایل وجود نداشت، عملا ارتقا به ردههای عالی و موفقیت مدیریتی بسیار محدود میشد و این شکل تمایل همان چیزی است که در ادبیات عامه نتیجه حس قدرتطلبی و نگاه ابزاری به دیگران است.
ساختارهای سازمانی به واسطه وجود حس قدرتطلبی و تمایل به داشتن نیروی انسانی بیشتر مدیرانشان که خود شاهدی بر افزایش قدرت این دست مدیران است، گرایش زیادی به رشد دارند. نکته بسیار مهم این است که تمایل به رشد معمولا فارغ از عملکرد رخ میدهد به این معنی که اهداف چه توسعهای باشند و چه کاهشی، ساختارهای سازمانی و به تبع آن تعداد پستهای سازمانی و کارکنان تمایل به رشد خود را حفظ میکنند.
در فرهنگ و ادبیات عمومی- به ویژه سازمانهای دولتی- موفقیت یک مدیر را در افزایش تعداد کارکنان میدانند در حالی که بودن افراد در یک سازمان بدون وجود کار تعریفشده واقعی و بامعنا سمی مهلک به حساب میآید.
به طور خلاصه چون روسای سازمانها دوست دارند بر تعداد بیشتری از افراد حکمرانی کنند، تعداد افراد را ارتقا داده و «حارصه» به وقوع میپیوندد به نحوی که اگر کنترل نشود باید پیامدهای بسیار نامطلوبی را انتظار داشت.
نکته جالب: مشاهدات نشان میدهد که این تمایل بیشتر در سازمانهایی با ساختارهای عمودی و بلند دیده میشود و تمایل به رشد کاذب در ساختارهای افقی کمتر است. شاید مهمترین دلیل آن ارضای نیاز به قدرت در ساختارهای افقی به واسطه تعامل مستقیم با تعداد بیشتری از افراد باشد.
نکته پایانی
* ممانعت جدی از بزرگ شدن ساختارها را به عنوان یکی از مهمترین وظایف مدیران عالی سازمان لحاظ کنید، میتوان گفت نه به صورت علمی و نه به صورت شهودی، تشکیل و توسعه واحدهای جدید عملکردهای بالاتری را به همراه نداشته است.
* اصلاح ساختاری به عنوان پدیدهای پویا و همیشگی در سازمانها باشد تا بتواند به بهترین شکل محافظت و مراقبت از ساختارهای مناسب را از یکسو به عمل آورد و در صورت نیاز به تجدید و تغییر درگیر «حارصه» نشود.
* عدم اتصال رفاقت به ساختار نیز از مهمترین راههایی است که میتواند ممانعت جدی از توسعه واحدهای رفاقتی و پستهای کاذب که مقدمهساز «حارصه» هستند به عمل آورده و بهتر است تعارفات بین دوستان مسوول اجازه رخنه در ساختارها را پیدا نکند.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :