دوران پیمانهای پولی به سر رسیده است
کامران ندری * زمانی چین سردمدار انعقاد پیمانهای پولی در جهان بود. هدف این کشور از برقراری پیمان پولی نیز این بود که هژمونی و سلطه دلار بر اقتصاد جهانی را کم کند و ارز رایج خود را در مبادلات جهانی به گردش درآورد. چین که شرایط باثباتتری از اقتصاد ایران دارد و مشمول تحریمهای آمریکا نیست و حتی میزان تولیدی آن با آمریکا برابری میکند، با گذشت زمان به این نتیجه رسید که پیمانهای پولی آن نتایج دلخواهی که به دنبالش بوده را عاید کشورش نکرده و نفع چندانی از این پیمانهای دوجانبه نبرده است. برای همین در طول این سالها استفاده از پیمانهای پولی دوجانبه و چندجانبه بین کشورها کمرنگ شده است.
زمانی که دو کشور پیمان پولی برقرار میکنند مبادلات تجاری بر اساس ارز رایج این دو انجام میگیرد. پس ثبات اقتصادی و ثبات ارز رایج ملی یکی از ملزومات برقراری پیمان پولی است. با فرض اینکه ایران با کشوری پیمان پولی برقرار کرده، اگر طرف تجاری بخواهد کالای بیشتری به ما بفروشد و پول داخلی ما را دریافت کند، در شرایطی که ارزش پول ملی ایران دائما رو به کاهش است کشور طرف مقابل متحمل زیانهای ناخواسته ناشی از بیثباتی اقتصادی ایران میشود. بنابراین زمانی میتوان پیمان پولی دوجانبه با کشوری برقرار کرد که ثبات نسبی پولی در اقتصاد برقرار و نوسانات ارزش پول ملی کنترل و مدیریت شده باشد.
مساله دیگر به تحریمها مربوط میشود. در واقع تحریمها و محدودیتهای ناشی از آن میتواند در زمان انعقاد پیمان پولی به عنوان یک مانع بزرگ مطرح شود. در این شرایط حتی اگر یک کشور بخواهد با ایران پیمان تجاری برقرار کند با سد تحریمها مواجه میشود و در معرض واکنشهای آمریکا قرار میگیرد، مگر اینکه آن کشور رابطه زیادی با آمریکا نداشته باشد و یا آنقدر قدرتمند باشد که آمریکا توان اعمال تحریم علیه کشورش را نداشته باشد.
با توجه به آنکه کشورها همکاری خود را با آمریکا صراحتا اعلام و تحریمها را بهانهای برای کاهش حجم مراودات خود با ایران میکنند، مشخص میشود که هیچ کشوری آنقدر قدرتمند نیست که از تحریمها و تهدیدهای آمریکا در امان بماند بنابراین پیمانهای پولی هم میتوانند مشمول تحریمهای آمریکا شوند. بنابراین انعقاد پیمان پولی بحث جدیدی نیست و سالهاست به دنبال آنیم که با سایر کشورها روابط دوجانبه پولی برقرار کنیم اما ایران توان اقتصادی و ثبات قیمتی لازم برای انعقاد پیمانهای پولی را ندارد و با مانع تحریمها نیز دست به گریبان است.
بنابراین اولا توان اقتصادی لازم را نداریم که وارد چنین پیمانهایی شویم و ثانیا حتی اگر بتوانیم موانع را کنار بگذاریم و انعقاد پیمانهای پولی با دیگر کشورها را محقق کنیم، تجربه چین نشان داده که دوران پیمانهای پولی به سر رسیده و این سیاست آنطور که باید و شاید کارساز نیست. شاید بتوان به جای انعقاد پیمان پولی، یک منطقه واحد همچون اتحادیه اروپا ایجاد و از یک پول واحد، در مبادلات بین کشورها استفاده کرد. اما حتی اگر همه کشورهای منطقه نیز جمع شوند، دستیابی به چنین اتحادی در منطقه بسیار دشوار است، چه آنکه کشورهای منطقه هم به لحاظ اقتصادی توانی که اتحادیه اروپا دارد را نخواهند داشت و هم اینکه زمینههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن نیز مهیا نیست.
* اقتصاددان
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :