دلار ما را با خود به کجا خواهد برد
غلامرضا کیامهر * این روزها پابهپای افزایش افسارگسیخته و نگرانکننده قیمت دلار، شاهد افزایش بیحد و حصر قیمت انواع اقلام غذایی همچون کره، تخممرغ، برنج، حبوبات و دیگر کالاهای مورد نیاز مردم هستیم. قیمت لوازم و وسایل برقی هم به طرز وحشتناکی افزایش یافته ولی به دلیل کاهش شدید قدرت خرید مردم، خریداری برای این قبیل کالاها پیدا نمیشود.
به عنوان مثال یک دستگاه یخچال فریزر ساخت ایران که سال گذشته در همین ایام قیمت آن از هفت، هشت میلیون تومان فراتر نمیرفت، امروز در فروشگاههای لوازم خانگی سطح شهر به قیمت ۴۵ میلیون تومان عرضه میشود و تازه مغازهداران به کسانی که قیمتها را استعلام میکنند، میگویند قیمت همین یخچال فریزر به اصطلاح وطنی یکی، دو هفته دیگر به ۶۰ میلیون تومان افزایش خواهد یافت.
این همه افزایش قیمت محصولات صنعتی به اصطلاح ساخت داخل، از خودرو گرفته تا لوازم برقی خانگی، از جهتی امری کاملا طبیعی است. چه درصد بسیار بالایی از لوازم و قطعات مصنوعاتی که عنوان ساخت ایران و تولید داخلی را یدک میکشند، با صرف هزینههای دلاری از خارج خریداری و در داخل کشور به اصطلاح سرهمبندی و مونتاژ و به نام محصول ساخت داخل به بازار عرضه میشوند. در کمال تاسف حالا معلوم شده بخش اعظم محصول کره، خامه و دیگر اقلام لبنی مصرفی ما مردم ایران هم وارداتی هستند و افزایش نجومی قیمت این مواد غذایی در ماههای اخیر به افزایش قیمت دلار مربوط میشود. اما آنچه بیشتر تاسف انسان را برمیانگیزد اظهارات ضدونقیض دولتمردان و مقامات مسوول کشور است که از یک طرف میگویند وضع ذخایر ارزی کشور کاملا رضایتبخش است و روز بعد یک مقام عالیرتبه دولتی گناه عدم تامین اقلام دارویی موردنیاز بیماران کرونایی را به گردن صندوق بینالمللی پول میاندازد که زیر فشار دولت آمریکا از پرداخت وام پنج میلیارد دلاری به ایران خودداری کرده است. در همین ایام هم که قیمت دلار ساعت به ساعت افزایش پیدا میکند، آقای رییسجمهور در چند سخنرانی مختلف به قول معروف آب پاکی را روی دست همه ریخت و صریحا اعلام کرد دولت به قدر کافی ذخیره ارزی در اختیار دارد و هر زمان تصمیم بگیرد، میتواند با عرضه مقدار زیادی دلار به بازار قیمت آن را کاهش دهد اما عمدا این کار را نمیکند. مقامات دیگری میگویند ذخیره ارزی کشور برای روز مباداست. بسیار خوب چه روز مبادایی از این آشکارتر که به دلیل افزایش افسارگسیخته قیمتها و نبود کمترین تناسب میان درآمد و هزینه زندگی، کمر اکثریت قریب به اتفاق خانوارهای ایرانی زیر فشار هزینه زندگی دارد میشکند و با خالی شدن سفرههای آنها شهروندان پیر و جوان و کودکان ایرانی در معرض خطر سوءتغذیه شدید قرار گرفتهاند؛ سوءتغذیهای که عوارض سوء آن در آینده نه چندان دور به صورت انواع بیماریها و نقصعضوها در جامعه بروز و ظهور پیدا خواهد کرد و هزینههای دارو و درمان جامعه را به شدت افزایش خواهد داد.
خب تا چنان مصیبتی گریبان جامعه ما را نگرفته، دولت بیاید به منظور شکستن قیمت دلار و به تبع آن پایین آوردن قیمتها، مقداری از آن ارزهایی را که متعلق به خودش میداند، به شکل منطقی وارد بازار کند تا هم فشار هزینه زندگی خانوارها را کاهش دهد و هم از بیاعتبار و بیآبرو شدن بیشتر پول ملی ما در برابر دلار نزد افکار عمومی مردم جهان جلوگیری کند چون ضربهای که این بیاعتباری پول ملی به وجهه عمومی ما نزد افکار عمومی مردم جهان میزند دست کمی از رنجهایی که دارد بر خانوارهای ایرانی وارد میکند، ندارد. باز جای شکرش باقی است که در میان این همه سکوت و بیاعتنایی مسوولان و دولتمردان به مصائب و مشکلات معیشتی مردم، چند روز پیش دکتر ربیعی سخنگوی دولت که در میان مشاوران و معاونان دکتر روحانی همیشه گفتمانی مردمی دارد و خود طعم تنگی معیشت را در دوران جوانی چشیده است، در گفتوگویی با خبرنگاران با لحنی که بوی صداقت میداد گفت که درد و رنج و فشارهای معیشتی مردم را با تکتک سلولهای بدنش لمس و احساس میکند. گفتههای دکتر ربیعی در جای خود درخور تقدیر است اما تا این ابراز همدردی باعث ایجاد تغییر اساسی در سیاستهای اقتصادی و ارزی دولت نشود و فشارهای معیشتی کمرشکن مردم را تخفیف ندهد، راه به جایی نخواهد برد. درد بزرگ ما این است که دولتها و دولتمردان ما برخلاف دولتمردان نظامهای حزبی جهان که برگزیده احزاب حاکم هستند، اگر در حل مشکلات کشورهایشان احساس عجز و ناتوانی کنند، عقبه را میبوسند و با پوزشخواهی از مردم صحنه قدرت و سیاست را ترک میکنند. به همین دلیل اگر این همه افزایش قیمت و این همه افزایش قیمت دلار کاهش فاجعهآمیز ارزش پول ملی و افزایش افسارگسیخته قیمت مواد خوراکی و کالاهای موردنیاز مردم در کشورهایی چون ژاپن، کرهجنوبی، سنگاپور و بسیاری از دیگر نظامهای حزبی اتفاق میافتاد، از رییس دولتها گرفته تا وزیران و دیگر مقامات عالیرتبه با اذعان و اعتراف به ناتوانی خود و با پوزشخواهی جانانه از مردم به طور دستهجمعی از کار کناره میگرفتند و راه را برای روی کار آمدن دولتمردانی تواناتر از خود هموار میکردند درست شبیه واقعهای که به تازگی با کنارهگیری شینزو آبه نخستوزیر ژاپن به دلیل بیماری و روی کار آمدن یکی دیگر از رهبران حزب لیبرالدموکرات در این کشور فوق پیشرفته شرق آسیا شاهدش بودیم. شینزو آبه دلیل کنارهگیری خود را بیماری و احساس ناتوانی در انجام وظایف نخستوزیری اعلام کرد و به قول معروف بیآنکه آب از آب تکان بخورد، جای خود را به یکی دیگر از رهبران برجسته حزب لیبرالدموکرات داد؛ واقعهای که مشابه آن را هرگز در هیچیک از دولتهای خود تجربه نکردهایم و این یکی از دلایل اصلی حل نشدن مشکلات اقتصادی و دیگر مشکلات جامعه امروز ایران است، مشکلاتی که یک سر تمامی آنها به قیمت دلار گره خورده است و کسی نمیداند که دلار و اقتصاد ما را با خود به کجا خواهد برد.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :