دشواریهای روزنامهنگاران اقتصادی
محمدصادق جنانصفت * انبوه خبرها، گزارشها و گلایههای اقتصادی که این روزها از هر سو به ویژه در شبکههای اجتماعی و حتی از سوی مدیران ارشد دولت و نیز منتقدان افراطی دولت مستقر به گوش میرسند یا به چشم میآیند و بیشتر آنها نیز اخبار و گزارشهای ناخوشایند است روزنامهنگاران اقتصادی را در بدترین موقعیت قرار داده است. روزنامهنگاران اقتصادی همانند همه ایرانیان از ژرفای دل آرزو دارند اقتصاد ایران به سویی برود که هر روز از آن خبرهای خوش بیرون آید و او با خرسندی آنها را به اطلاع شهروندان برساند و در جاهایی نیز خواستار شتاببخشی مدیران برای فعالیت بیشتر باشد و نیز اگر در جایی ناکارآمدی دید بیان کند.
شوربختانه امروز اینگونه نیست و به دلایل گوناگون که در همین ستون و در همین روزنامه بارها و بارها خبر داده شده و تفسیر و تحلیل شده است اندازه خبرهای ناخوشایند هر روز دامنهاش گستردهتر میشود. حالا در این وضعیت که حال و روز شاخصهای اقتصاد کلان و نیز حال و احوال خانوادهها و بنگاهها ناراحتکننده است چه باید کرد؟ وظیفه و اختیارات روزنامهنگاران اقتصادی چیست؟ یک راهحل این است که خود را در پشت و سنگر مسائل بسیار کلان و نظریههای اقتصادی از ترس از دست دادن همین آبباریکه یا دریایی از درآمدهای سرچشمه گرفته از باقیمانده درآمد شرکتهای کوهپیکر و نهاد دولت و سازمانها پنهان سازیم. این راهی است که شوربختانه برخی در آن مهارت پیدا کرده و برآیند آن از دست دادن روزنامه شهروندان علاقهمند به روزنامهخوانی است که وقتی مدام میبینند رسانهها از بیان واقعیتها شانه خالی میکنند دیگر رسانههای داخلی را پشت سر میگذارند.
اعتبار روزنامهنگاری اقتصادی در چنین وضعیتی مثل برف آب میشود و دیگر هیچ شهروند و علاقهمند به اقتصاد سیاسی نوشتههای آنها را نمیخواند. راه دیگر این است که روزنامهنگاران اقتصادی همچنان استوار و نیرومند به دل توفان خبرها زده و آن دسته از خبرها و گزارشهایی که به کار روشنگری و درسآموزی برای مدیران سیاسی و اقتصادی و نیز بیان دردهای نهادهای خانواده و بنگاه است را بنویسند و گزارش دهند تا مدیر و مالک روزنامه به آنها یادآوری کند: «تند شدهاید و این تند است» و «بهتر است سر به سر فلانی نگذاری» و بنابراین آرامآرام از چرخه انتقاد و روشنگری دور شوی.
کاش کسب وکار و زندگی ایرانیان به این میزان آسیب ندیده بود و روزگارشان ناخوش احوال نبود و روزنامهنگاران اقتصادی هم در کنار خانوادههای ایرانی روزگار خوش را تجربه میکردند. باید هنوز امیدوار باشیم دور خبیث کوچک شدن تولید ناخالص داخلی و کوچک شدن لقمهها و سفرههای شهروندان ایرانی در جایی شکسته شود و اقتصاد ایران در مسیر رشدهای معمولی قرار گیرد. بدترین چیزی که الان برای روزنامهنگاران اقتصادی رخ داده و آنها که آگاهند و میدانند پنهان شدن برخی از مدیران ارشد اقتصادی در گوشه و کنار و انداختن توپ به زمین تحریم و کروناست و اینکه اگر اینها نبود روزگار بهتر میشد در حالی که میدانیم آنها اداره اقتصاد ایران را بلد نیستند و سیاستهای اقتصادی را نمیشناسند. به امید بهتر شدن روزگار.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :