طرحهای بیاثر
ابوذر ندیمی * در موضوع تامین کالاهای اساسی یا جلب رضایت مردم به طور طبیعی با سه انگاره مواجه هستیم؛ اول از همه اینکه کالا از نظر کمیت تامین شود. انگاره دوم این است که کالا بر اساس نیاز، مصرف و قیمت مدیریت شود. سوم نیز آنکه متناسب با جوامع مختلف قدرت یارانهدهی متفاوت داشته باشیم.
واقعیت این است که اولا باید با هم به تفاهم برسیم که با توجه به تغییر نرخ ارز یا مشکل تعیین نرخ به هیچوجه نمیشود به گذشته برگشت بنابراین نباید فکر کرد که وقتی از در دسترس قرار دادن کالاهای اساسی میگوییم، با همان کمیت و قیمت سابق خواهد بود.
دومین مشکل این است که باید قبول کنیم مردم با توجه به زندگی خود به نیازهای بیشتری از کالاهای اساسی از نظر اقلام و میزان رسیدهاند. توضیح اینکه با توجه به کاهش درآمد و افزایش قیمت، مردم هم به این نیاز دارند که بستههایشان جامع شود و هم اینکه کمیتها افزایش پیدا کند. مثلا اگر الان کالاهای اساسی شامل ۱۳، ۱۴ قلم میشود، در آینده باید از نظر تنوع کمی و کیفی افزایش بیشتری پیدا کند. دلیل آن نیز این است که مردم با توجه به توان معیشتی، نیازهای بیشتری پیدا کردهاند.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که در بحث موضوع نیازهای امروز با مفاهیم جدیدی از الگوی مصرف، سبد غذایی و امنیت غذایی مواجه هستیم. به عنوان نمونه نقش دانههای روغنی در اقتصاد کالاهای اساسی مورد اعتناست اما در زندگی مردم تفاوت چندانی ندارد. همینطور در رابطه با موضوع جمعیت، با توجه به انواع بیماریها، مشکلات و بیماریهای نوظهور باید تنوع کالایی بیشتری داشته باشیم. مثلا الان در بخش کودکان مشکل شیرخشک یا اقلام بهداشتی وجود دارد. بنابراین اکنون اگر شیرخشک را به اندازه گذشته تامین کنیم، نمیتوان گفت که کافی است.
مساله این است که ما اکنون با یک بسته از نگرانیها روبهرو هستیم که در زمینه کالاهای اساسی شامل کمیت به نسبت دیروز، تنزیل و کاهش کیفیت نسبت به گذشته و همچنین افزایش قیمت نسبت به گذشته است. موضوع حائز اهمیت دیگر این است که در حوزه تامین و دسترسی نوعی سهمیهبندی آشکار و پنهان وجود نداشته باشد.
مجلس اما موضوع رفع مشکلات مردم را به تهیه اقلامی مربوط دانسته که تنها میتواند اثر کوتاهمدت داشته باشد در حالی که باید اول به این سوال پاسخ داد که مردمی که درآمد ندارند چه کاری میتوانند انجام دهند؟ آنها سهمیه خود را به نوعی به دیگران میفروشند. ما الان با جامعه کثیری از بیدرآمدها و بیشغلها مواجه هستیم. از طرف دیگر افرادی را دارید که درآمد اندکی دارند و این پولها را جابهجا کرده و مثلا به جای تهیه کالاهای اساسی آنها را صرف اجاره خانه، آموزش یا … میکنند.
بر این اساس گمان نمیکنم که این نوع طرحها هرچند که از نیات قابل دفاعی برخوردار باشند، جوابگو باشد مثل کاری که برخی نمایندگان در حاشیه یا آشکار با رییسجمهور میکنند. اولا رییسجمهور با توجه به سن کاری، در پایان راه است. ثانیا با لعنت و نفرین جایگاه مجلس تنزل پیدا میکند. اگر نه این دفاع و حملهها تاثیری در وضعیت مردم ندارد. مهم این است که ما در راستای مسائل حوزه مدیریت از نظر منابع و مصارف به گونهای عمل کنیم که بازگشت داشته باشد و این بازگشت نیز هر چه از کوتاهمدت به میانمدت و میانمدت به بلندمدت برسد، بهتر است. مثلا اگر این حمایتها را تبدیل به یک شغل کنیم، فرد میتواند زندگی خود را بچرخاند اما اگر تبدیل به یک پول توجیبی شود، فقط یک خوشحالی کوتاهمدت خواهد داشت. بنابراین به نظر میرسد این رویکردها از نظر نیات قابل دفاع است اما از نظر عملکرد، آثار فوقالعادهای در زندگی مردم به جا نخواهد گذاشت.
* مشاور نوبخت در سازمان برنامهوبودجه
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :