دیوار بلند دولت در برابر بخش خصوصی

به گزارش جهان صنعت نیوز:  طی گفت‌وگویی که با مالک این برند صاحب‌نام داشتیم، ژائله تصریح داشت که در بخش صادرات محصولات خود بسیار فعال هستیم و در این زمینه به حدود ۶۵ کشور محصولات خود را صادر می‌کنیم که این امر قبل از تحریم‌ها کشورهای بیشتری را دربر می‌گرفت. وی همچنین تاکید کرد: هر چند امروز با مشکلات حمل‌ونقل و لجستیک مواجه هستیم اما باز هم با این حال صادرات ما تداوم داشته است. در این رابطه استراتژی ما تولید محصولات از مزرعه تا قفسه است که زنجیره کاملی را با استناد به کیفیت بالای محصولات و قیمت تمام‌شده پایین هدف‌گذاری کرده‌ایم. این مجموعه همچنین دائما در حال توسعه و سرمایه‌گذاری بوده و از محل صادرات توانسته ماشین‌آلات مدرن کشاورزی و صنعتی را برای بخش تولیدی خود خریداری کند.


به اعتقاد بنیانگذار شرکت شیرین‌عسل، تمامی این مسائل باعث شده تا این گروه تولیدی توان مدیریت بحران در شرایط کنونی را داشته باشد. به عنوان نمونه در خصوص بحث دامداری و تولید شیر و گوشت، مجموعه بزرگی در شهرستان شبستر از سال ۱۳۸۶ تاکنون احداث شده که توانسته به بزرگ‌ترین مجموعه گاوداری شمال غرب کشور تبدیل شود. همچنین در کنار این مورد یک مجموعه مرغداری نیز با ظرفیت ۵۰۰ پولت و دو میلیون قطعه مرغ تخمگذار تاسیس شده است.

شرکت شیرین‌عسل همچنین امروز توانسته به عنوان صادرکننده نمونه و خوشنام کشور، ۱۰۰ درصد ارزآوری خود را به نظام بانکی کشور بازگرداند. همچنین توانسته  به مدت هفت سال، ابتدا صادرکننده نمونه کشور و سپس تبدیل به صادرکننده ممتاز شود. طبق گفته یونس ژائله، هر چند فکر می‌کنم امروز هم در زمینه صادرات مقام اول را در ایران داشته باشیم اما دیگر در مراسم صادرکنندگان نمونه کشور حضور پیدا نمی‌کنیم زیرا معتقدیم باید فضا برای سایر فعالان تولیدی کشور مهیا شود تا آنها نیز بتوانند از چنین امتیازاتی استفاده کنند. تمامی این موارد سبب شده شیرین‌عسل امروز به عنوان یکی از پیشران‌های صنعت غذایی کشور مطرح شود که کل خاورمیانه با محصولات آن آشنایی دارند.

این گروه صنایع غذایی با توجه به ظرفیت عظیم اقتصادی و تخصصی خود و به منظور تقویت ظرفیت تامین نیاز مواد اولیه تولید، پس از شرکت در مزایده فروش شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان در سال ۱۳۹۷، موفق به خریداری این شرکت و بازسازی و اصلاح آن شده است. اما برخی حاشیه‌ها و مباحث ما را بر آن داشت در مورد موضوع این خصوصی‌سازی با یونس ژائله گفت‌وگویی داشته باشیم که مشروح آن به شرح زیر است.

***

– برای سوال نخست از بحث خصوصی‌سازی و مساله‌ای که شما اینک با آن در کشت و صنعت مغان مواجه هستید شروع کنیم. امروز ۱۳ سال از ابلاغ سیاست‌های کلی اصل ۴۴ می‌گذرد؛ امری که برخی از اقتصاددان‌ها از آن به عنوان یکی از تغییرات ساختاری اقتصادی ایران یاد می‌کنند. حالا امروز پس از ۱۳ سال وضعیت خصوصی‌سازی در کشور چگونه است و چرا به اینجا کشیده شد؟

فکر می‌کنم اکنون در تمامی دنیا ثابت شده که دولت متولی خوبی برای صنعت نیست. در کشورهای پیشرفته دولت‌ها در بخش کشاورزی، دامداری و… ورود نمی‌کنند و اساسا هم نباید وارد چنین مسائلی شوند. به عنوان نمونه مجموعه‌هایی مثل کشت و صنعت مغان و سایر بخش‌های مشابه تا پیش از این با تفکرات دولتی اداره شده بنابراین در طول سال‌های گذشته و حتی قبل از انقلاب نیز این شرکت‌ها زیان‌ده بودند زیرا ملاک بنگاه‌های اینچنینی، سودآوری و تولید انبوه نبوده است. در واقع ملاک این بوده که مکانی ایجاد شود تا کسانی که وابستگی و نزدیکی به دولت‌ها داشته‌اند، بتوانند در این مجموعه‌ها مشغول به کار شوند و بهره‌برداری خود را داشته باشند.

مجموعه‌های اینچنینی خلوت‌گاهی برای دولت‌ها محسوب می‌شود. به همین دلیل است که استفاده از پتانسیل واقعی برای چنین مجموعه‌هایی امکان‌پذیر نبوده است. امروز طبق برآوردهای صورت گرفته، ۸۵ درصد اقتصاد کشور در دست دولت است و تمامی شرکت‌های دولتی نیز به همین نحو اداره شده‌اند. یکی از سوالات اساسی نیز همین موضوع است. – چرا اجرای خصوصی‌سازی در ایران موفق نبوده است؟

من معتقدم اگر بخش خصوصی واقعی که در بخش تولید و کارآفرینی فعالیت کرده و صنعت را بشناسد وارد کار شود، به راحتی می‌تواند موفق عمل کند. در واقع اگر در صنایع مختلف افراد پیشران و کاربلد درگیر باشند، موفقیت حتمی خواهد بود.

حال با این توضیحات اگر بخواهم بگویم که در جریان خصوصی‌سازی تمام بنگاه‌ها موفق نبوده‌اند، نوعی بی‌انصافی خواهد بود. دلیل عدم موفقیت برخی بنگاه‌ها در واقع به مشکلاتی بازمی‌گردد که برای آنها ایجاد شده است. به عنوان مثال وقتی شما بنگاهی را از دولت خریداری می‌کنید، فردای آن روز شما را از سرمایه‌گذاری و اخذ وام منع می‌کنند یعنی تازه پس از واگذاری است که مشکلات شروع می‌شود. پیش از واگذاری چون بنگاه دولتی بوده، مالیاتی هم پرداخت نمی‌کرده اما به محض واگذاری با یک صورتحساب میلیاردی به سراغ شما می‌آیند. یا تمامی ادارات دولتی که تا دیروز خبری از آنها نبوده، به یکباره سر شما آوار می‌شوند. در واقع فکر می‌کنند چون بخش خصوصی است، باید هر چه سریع‌تر مطالبات خودشان را از این بخش طلب کنند. تمامی این عوامل است که باعث می‌شود اهداف چنین بنگاه‌هایی عملیاتی نشود.

در نتیجه بنگاه‌ها اگر فاقد بنیه قوی باشند، قادر نخواهند بود در مقابل چنین تهاجمی دوام بیاورند. سوال من هم همین است. چرا خصوصی‌سازی در بخش‌هایی موفق نشد؟ آیا بخش خصوصی کشور ما ناتوان است؟ نه به هیچ عنوان این‌طور نیست. وقتی به شما وام و تسهیلات نداده و در مسیر فعالیت‌تان هم سنگ‌اندازی می‌کنند، طبیعتا دست سرمایه‌گذار نیز بسته خواهد بود.  بخش خصوصی ما امروز باید از یک طرف قسط پرداخت کند، از طرف دیگر حقوق کارمند و کارگر را بدهد و از آن طرف هم باید پاسخگوی تحریک افکار عمومی و سیاسی باشد.

– یعنی دولت به نوعی خودش مانعی بر سر راه خصوصی‌سازی است؟

دولت به بخش خصوصی کمک نمی‌کند زیرا در ذات خودش  به این خصوصی‌سازی علاقه‌مند نیست. چون اصل ۴۴ قانون اساسی با فرمان رهبری و تصویب مجلس ابلاغ شد، دولت مجبور به اجرای خصوصی‌سازی بود. این در حالی است که بخش خصوصی باید در این زمینه ورود می‌کرد و مانع از هدر رفتن منابع کشور می‌شد.

البته با تمامی این اتفاقات اگر اکنون به من بگویید بخش خصوصی در خصوصی‌سازی بنگاه‌های دولتی موفق نبوده است، به شخصه چنین صحبتی را قبول نخواهم کرد. ما در همین شرایط هم دارای بنگاه‌ها و نمونه‌های موفقی در زمینه خصوصی‌سازی‌ها هستیم.

– ولی طبعا برخی از ناظران معتقدند خصوصی‌سازی واقعی صورت نگرفته است.

بله، وقتی فضا را برای بخش خصوصی واقعی تنگ می‌کنیم و نمی‌گذاریم آنها زیر بار این مسوولیت بزرگ بروند، مشخص است که بخش خصوصی در مقابل این حملات کنار خواهد کشید. در این شرایط است که بخش دولتی می‌آید و فرآیند کار را تحویل می‌گیرد و چون خودی محسوب می‌شود، دیگر درگیر مشکلات بخش خصوصی واقعی در این زمینه نخواهد بود.

به اعتقاد من اساسا مدل و نحوه واگذاری‌ها تبعیض‌آمیز بوده و همین مساله سبب شده هیچ اتفاقی در کشور رقم نخورد و اقتصاد ما نیز روزبه‌روز کوچک‌تر شود. سوال این است ما که در طول ۲۸ سال گذشته بنگاه‌های کوچک و مختلفی را در صنعت غذا مدیریت کرده‌ایم، آیا در طول این مدت تجربه و توان کافی را برای نجات یک مجموعه اقتصادی و تولیدی نداریم؟

قطعا چنین نیست. عواملی که دست‌شان از منابع کوتاه می‌شود، خودشان مانع اصلی کار هستند. در واقع اقتصاد دولتی و اقتصاد خصوصی در کشور ما در نقطه‌ای تاریخ‌ساز قرار دارند. امروز یک بخش خصوصی واقعی به میدان آمده و مشغول کار می‌شود اما دولت به جای حمایت، در این مسیر سنگ‌اندازی می‌کند. منظورم از دولت نه رییس‌جمهوری، معاون وی و وزیر اقتصاد بلکه بدنه پایین‌دستی دولت است یعنی کارشناسان برای شما مسیری را رقم می‌زنند که ۱۰ رییس‌جمهوری نیز قادر به رهایی از آن نیست. بنابراین بنگاه‌هایی که اکنون به واسطه خصوصی‌سازی درگیر مشکلات هستند، باید ابتدا سخن آنها را شنید و فهمید که در این فرآیند چه بلایی بر سر او آورده‌اند.

در این مسیر بخش‌هایی می‌توانند دوام بیاورند و خیلی‌ها نیز قادر به مقاومت نیستند که نتیجه آن، اعتراضات و اعتصاب‌هایی است که اکنون رقم خورده و جالب است که این گونه هم القا می‌شود که بخش خصوصی در مدیریت این بنگاه‌ها توانمند نیست.  در واقع صحبت اصلی من این است که یک بخش خصوصی واقعی مانند گروه شیرین‌عسل که می‌تواند یک بنگاه کوچک را به مجموعه‌ای با ۲۱ هزار پرسنل تبدیل کند، آیا توانمند نیست؟ اساسا منطقی نیست که شما بنگاهی نابودشده را تحویل بخش خصوصی بدهید و سپس از او انتظار داشته باشید ظرف یک یا دو سال به بازدهی، بهره‌وری و اشتغالزایی برسد. پس دولت قصد دارد با این قضایا ثابت کند که اصل ۴۴ موفق نبوده تا اقتصاد دولتی خودش دوباره جان بگیرد.

– یعنی شما معتقدید دولت به خاطر منافع خودش هم که شده، اجازه خصوصی‌سازی واقعی را سلب کرده است؟

شما ببینید دولت چه بنگاه‌هایی را فروخته است؟ تمامی بنگاه‌های زیان‌ده در این مدت فروخته شده‌اند. شما به یاد دارید که جایی بنگاهی سودده واگذار شده باشد؟ بنگاه‌هایی مانند کشت و صنعت مغان و یا هفت‌تپه که زیان‌ده بوده‌اند، واگذار شده است. یا مثلا آمده‌ایم سهام عدالت واگذار کرده و گفته‌ایم که خصوصی‌سازی کرده‌ایم. این خصوصی‌سازی نیست زیرا مدیریت دولت باز هم در این وسط نقش اصلی را ایفا می‌کند. خصوصی‌سازی واقعی این است که شما تولید محصول و اشتغالزایی را دوبرابر کنید، صادرات انجام دهید و تکنولوژی جدید به همراه سرمایه‌گذاری وارد چرخه تولید کنید.

– امروز یکی از تناقض‌های ما این است که مجلس ابلاغ کرده که دولت نباید سرمایه‌گذاری کند. چرا دولت نباید سرمایه‌گذاری کند؟ دولتی که به اندازه کافی بزرگ است و این فضای ناکافی است که برای بخش خصوصی ایجاد شده و به تبع آن در حال نابودی است.

اصلا ما می‌گوییم عدم سرمایه‌گذاری دولت قانون خیلی خوبی است. اما اتفاقی که می‌افتد این است که دولت آنقدر سرمایه‌گذاری نمی‌کند تا سرمایه‌های موجود در کشور نابود شود و بعد می‌آید این وضعیت را به سمت بخش خصوصی پاس می‌دهد. تازه انتظار هم دارد که بخش خصوصی از زیر بار این مشکلات موفق بیرون بیاید. اینها تماما اتفاقاتی است که به اسم خصوصی‌سازی در کشور ما افتاده است.

– یعنی در اینجا می‌شود گفت علاوه بر اینکه بنگاه‌های خوب واگذار نشده، در عین حال مطالبات از دولت هم بر دوش بخش خصوصی افتاده است؟

ببینید بخش خصوصی امروز با علم به این مشکلات وارد موضوع شده است. ما آگاهانه به این عرصه ورود کرده و طبق قراردادی که بسته‌ایم، به امضای خود متعهد هستیم. حرف ما تنها این است که دولت هم باید به حرف‌های خود متعهد باشد. اینکه در این شرایط گفته می‌شود که بنگاه مفت واگذار و غارت شده و بخش خصوصی رانت خوار و غارتگر است، واقعاً قابل قبول و توجیه نیست.

– دقیقا شما در کشت و صنعت مغان دچار همین چالش هستید. یعنی گفته می‌شود این مجموعه به صورت ارزان به شما واگذار شده، در حالی که تا آنجا که می‌دانیم شما سهام خریداری کرده و زمین را نخریده‌اید. لطفا در این مورد توضیح دهید.

ما تمامی مستندات خود را از زمان تحویل کشت و صنعت مغان در تاریخ دوم دی ماه نود و هفت آماده داریم. در آن سال طی جلسه‌ای که وزیر اقتصاد هم حضور داشت، به من گفتند که چرا به عنوان یک کارآفرین و وطن‌پرست به کمک ما برای بازسازی وضعیت نمی‌آیید؟

در این رابطه ما در بازدید خود از مجموعه با وضعیت وحشتناکی روبه‌رو شدیم. تمامی فیلم‌های این بازدید موجود است. واقعاً سوال من پس از بازدید مجموعه این بود که آیا باید بیت‌المال مردم را اینگونه نگهداری کرد؟

در کل برای واگذاری کشت و صنعت مغان، چهار مرتبه آگهی روزنامه داده شد که یک نفر هم پا پیش نگذاشت. در واقع اگر کسی عاشق مملکت خود نباشد به هیچ عنوان زیر بار چنین مشکلی نخواهد رفت. در هر حال پس از مدتی با من تماس گرفتند  که چرا در آگهی مزایده شرکت نمی‌کنید؟ ما در این کار شرکت کرده  و نفر دوم شدیم. اتفاقاً نفس راحتی هم به این خاطر کشیدیم.

ولی دو ماه بعد که مبلغ سپرده خودمان را طلب کردیم، پس از مدتی تعلل به ما گفتند که نفر اول اصلا صلاحیت نداشته و شرکتی کاغذی بوده است. بعد از این ماجرا در آذرماه ۹۷ به ما گفتند که چون نفر اول کنار رفته و شما نفر دوم هستید، باید مجموعه کشت و صنعت مغان را تحویل بگیرید، وگرنه شما را جریمه کرده و سپرده را هم ضبط می‌کنیم. در نتیجه این شد که پول را نقداً واریز کرده و قرارداد را در دوم دی ماه همان سال تحویل گرفتیم. وقتی در این تاریخ از مجموعه بازدید کردیم، در همان روز اول دیدیم که ۳۰۰ راس گاو را کشته‌اند. وقتی سوال کردیم که این چه وضعی است، گفتند که این گاو‌ها  دو ماه است که  غذا نخورده‌اند. یعنی وقتی که فهمیدند قرار است مجموعه واگذار شود، حتی از غذا دادن به گاو‌ها هم خودداری کرده بودند.

بعد از آن موجی از طلبکاران با چوب و چماق به مجموعه ریختند که به خاطر دارم در روز اول ورودمان ۴۰ میلیارد تومان، مطالبات آنها را پرداخت کرده و سپس تمامی طلب‌ها نیز تسویه شد. این پایان ماجرا نبود، بلکه همزمان با اینکه از یونجه‌کار تا پیمانکار بر سر ما ریختند، در موج دوم عشایر آمدند و گفتند که این زمین‌ها به ما تعلق دارد و شما حق خریداری آن را ندارید. موج سوم هم هجوم دولتی‌ها بود که بالاخره توانستیم با هر زحمتی که شده تمامی این موارد را مدیریت کرده و آرامشی نسبی برقرار کنیم.

– واقعا استقبال گرمی از شما صورت گرفت.

بله. در روز اول متوجه شدیم که نماینده مجلس آن زمان که اتفاقاً یک خانم هم بود، یک شرکت خدماتی در اختیارش قرار گرفته که با پرسنل آن قراردادی در ازای یک میلیون و هفتصد هزار تومان بسته است. این شخص چند ماه حقوق و بیمه این پرسنل را پرداخت نکرده بود و تازه حقوق‌هایی را هم که داده بود به جای مبلغ ذکر شده، آنها را به نهصد تا یک میلیون تومان کاهش داده و معلوم نیست بقیه این پول به کجا رفته است. در این قضیه ما تمامی پرسنل این شرکت را استخدام و وارد مجموعه خود کردیم. پس از آن طی چند نوبت آگهی استخدام ۵۰۰ نفره انتشار دادیم که در مجموع ۲۸۶۰ نفر را جذب کرده و توانستیم اشتغالی ۴۰۰ الی ۵۰۰ درصدی ایجاد کنیم. به همین دلیل بود که کشت و صنعت مغان در سال ۹۸ به عنوان کارآفرین نمونه کشوری شناخته شد و حتی مقام معظم رهبری نیز به خاطر این موضوع از من تشکر کردند.

پس از این مراحل، از محل درآمدهای ارزی خودمان واردات ماشین‌آلات، احداث کارخانه رب، گلخانه، سالن‌های جدید گاوداری و بازسازی کامل کارخانه قند را در دستور کار خود قرار داده و سرانجام این مجموعه راکد را راه‌اندازی کردیم.

لازم به ذکر است در همین راستا بود که در سال ۹۹ توانستیم ۶۰ میلیارد تومان سودآوری داشته باشیم. در حالی که این مجموعه از سال ۱۳۵۲ آن زمان، مجموعه‌ای زیانده محسوب می‌شود.

البته لازم به ذکر است که این ۶۰ میلیارد تومان، حاصل سرمایه‌گذاری بالای دو هزار میلیاردی بود که انجام دادیم. اگر این رقم را شما در بانک سپرده بگذارید قطعا چندین برابر آن سود دریافت خواهید کرد. با این حال به خاطر عشق و علاقه خودمان به مردم و کشورمان وارد این مسیر پرچالش شدیم. همچنین از محل همین سود علاوه بر اینکه به دولت مالیات پرداخت کردیم، توانستیم با ایجاد ارزش افزوده، اشتغالزایی هم در شرایط کنونی کشور داشته باشیم.

این امر همچنان از سوی ما در حال پیگیری است، اما امروز متاسفانه می‌بینیم که به ما حمله می‌شود که زمین‌های کشت و صنعت ارزان‌فروشی شده و ما تبدیل به غارتگر مغان شده‌ایم! در حالی که ما از روزی که وارد مغان شدیم نه تنها چیزی نبرده، بلکه تمامی وسایل و امکانات را هم با خود آورده‌ایم اما این مساله توسط خیلی‌ها فراموش شده است.

– در مورد مساله زمین‌های کشت و صنعت بیشتر توضیح می‌دهید؟

در این مورد لازم است به یک نکته مهم اشاره کنم. شما اگر امروز به وزارت کشاورزی مراجعه کنید و مطالبه زمین برای کشت و صنعت داشته باشید، طبق قانون باید این زمین بدون دریافت وجه یا با یک هزینه حداقلی در اختیار شما قرار بگیرد. اساساً در این مورد زمین برای فروش نیست، ولی الان دارد روی زمین‌های مغان قیمت‌گذاری می‌شود. در واقع کشت و صنعت قابل تفکیک نیست و بدون زمین معنایی نخواهد داشت. گاو شما ذرت، یونجه و علوفه می‌خواهد و شما ملزم هستید آن را برای خودتان تولید کنید.

– با این اقدامات و خدماتی که شما در این منطقه انجام دادید، چرا سایر فعالان بخش خصوصی از شما حمایت نکردند. این در حالی است که با نوعی عقب‌نشینی دولت به نظر می‌رسد کلا فلسفه خصوصی‌سازی زیر سوال رفته است. آیا در این شرایط شخص دیگری جرات می‌کند پا در این مسیر دشوار بگذارد؟

به هیج عنوان کسی جلو نخواهد آمد. اساسا مدل خصوصی‌سازی دولت این است که سهام را به بورس برده و بفروشد و بعد که قیمت آن بالا رفت به امان خدا رهایش کند. مثل همین موضوعی که امروز در بورس اتفاق افتاده است. مگر با عرضه سهام در بورس، خصوصی‌سازی و رسیدن به اهداف اصل ۴۴ محقق می‌شود؟ دولت تا پیش از این خودش را متولی نظارت بر بورس می‌دید، اما حالا دیگر از این مساله شانه خالی کرده است.

در اینجاست که معتقدم خصوصی‌سازی باید متولی داشته باشد. این متولی می‌تواند سهامدار عمده باشد و سایر مردم نیز در کنار آن سهامدار باشند. شما امروز اگر همین دو هزار میلیارد تومان را در بانک بگذارید، ۴۰۰ میلیون تومان سودش می‌شود. در نتیجه معجزه آنچنانی در مغان اتفاق نیفتاده که بگوییم ۶۰ میلیارد تومان سود کرده‌ایم. اساساً کشاورزی ذاتش به همین گونه است. یعنی سود آنچنانی ندارد، مگر آنکه قادر باشید در طول زمان، زنجیره را تکمیل کنید.

به اعتقاد من خصوصی‌سازی باید روش قیمت‌گذاری خود را مشخص کند. یعنی دقیقا بگوید ارزش ذاتی زمین هکتاری این قیمت است. حالا که شما مجموعه‌ای را خریداری کرده‌اید، آیا می‌توانید آن را خرد کرده و بفروشید؟ مانند این است که بخواهیم یک کت و شلوار یا یک فرش را تکه‌تکه کرده و بفروشیم. این کت و شلوار یا فرش ارزشش به کلیت آن است و در صورت تکه‌تکه شدن از بین خواهد رفت. در واقع خاصیت کشت و صنعت این است که در قالب خودش ارزشمند است و اگر بخواهیم آن را کوچک کنیم، می‌شود کشاورزی که هم‌اکنون هم افراد زیادی در این زمینه در حال کار و زحمت کشیدن هستند.

– سوال من این است که اگر استراتژی دولت نابود کردن کشت و صنعت‌های کشور است، تصمیم بگیرد یکباره آنها را تعطیل کند. نفس کشت و صنعت این است که بتواند کشاورزان منطقه را جذب کرده و کشت قراردادی ایجاد کند تا قادر باشد محصولات استراتژیک کشور را تامین کند. ما در این راستا، به کشاورز کود، بذر و امکانات می‌دهیم و محصول آن را نیز با یک قیمت منطقی خریداری می‌کنیم. حالا با مغفول ماندن این سیاست کلان است که شاهدیم کشت و صنعت‌های کشور به این روز دچار شده‌اند.

– یعنی در واقع دولت آمده یک هندوانه در بسته‌ای به عنوان خصوصی‌سازی عرضه کرده و تازه مدیریت خودش را هم اعمال می‌کند؟

من در مورد واگذاری‌ها دقیقا نمی‌دانم که چه اتفاقی در حال رقم خوردن است، اما با توجه به شرایطی که وجود دارد، بخش خصوصی واقعی کشور از ورود به این موضوعات به شدت پرهیز خواهد کرد. یعنی کسی جرات این را نخواهد داشت به خصوصی‌سازی حتی نزدیک شود.

این هندوانه دربسته‌ای که دولت در بورس عرضه می‌کند، این گونه است که سهام یک شرکتی عرضه می‌شود و افرادی هم این سهام را خریداری می‌کنند. وقتی این اتفاق افتاد دیگر سهام متعلق به دولت نیست و آن قدر هم ارزش ندارد که سودآوری کند. در واقع دولت سهم خودش را با قیمت بالاتری فروخته و بعد هم می‌گوید به من تعلق ندارد. حالا شما حساب کنید چند صد هزار سهامدار وجود دارند که هر کدامشان هزار سهم هم دارند. چه کسی می‌تواند یا می‌خواهد این بنگاه را اداره کند؟ این در حالی است که باید یک تیم اکثریت سهام را در اختیار داشته باشد تا قادر باشد سرمایه مردم را به بهره‌وری برساند.

اساسا لازم است تاکید کنم که دولت و بخش خصوصی نباید از هم جدا باشند و هر کدام باید در کنار هم کار و فعالیت کنند. در تمام دنیا، دولت‌ها تنها وظیفه نظارت دارند، ولی در ایران برعکس دولت می‌خواهد همه کار بکند. از حکومت کردن گرفته تا کارخانه‌داری و جالب است که به هیچ وجه نیز حاضر به کوتاه آمدن نیست. بنابراین طبیعی است که در این شرایط بخش خصوصی نمی‌تواند حریف بخش دولتی شود.

– امسال از سوی مقام معظم رهبری سال جهش تولید نامگذاری شد. قرار بود که در سال جاری بنا بر شرایط کشور تولید رونق بگیرد که متاسفانه چندان هم محقق نشد. شما در این سال در زمینه تولید چه اقدامات و دستاوردهایی داشته‌اید؟

ما در بخش دامپروری تولید شیر را از ۳۹ هزار تن در سال ۹۷ به ۵۴ هزار تن افزایش داده‌ایم. یعنی رشدی بالغ بر ۴۷ درصد. در رابطه با دام مولد هم حدود ۲۵ درصد رشد داشته‌ایم و رقم افزایش زایش هم از ۵۵۰۰ راس در سال گذشته به ۶۱۳۹ راس رسیده است. افزایش فروش میانگین گوساله گوشتی هم از  ۴۶۰ کیلو به ۵۲۰ کیلو رسیده و آمار گله هم تقریبا از ۱۳۵۰۰ راس که در سال ۹۷ تحویل گرفته‌ایم، به ۱۵۷۰۰ راس در سال ۹۸ رسیده است.

در این رابطه دو ایستگاه جدید تغذیه خوراک دام نیز ساخته شده است. همچنین برای بخش دامپروری سیلوهای جدید ساخته و فیدر میکسرهای نو هم خریداری شده است. در پرورش گوسفند هم که کلا تعطیل بود، امسال شروع به کار کردیم و قرار است ۷۰۰ راس گوسفند را به ۷۰ هزار راس افزایش دهیم.

در بخش لبنیات، تولید کره سه برابر قبل از واگذاری بوده و تولید شیر خشک پرچرب نیز اولین بار در کشت و صنعت مغان کلید خورد. در واقع با ضریب افزایش ۴۰ درصدی سال قبل بود که اکثر شرکت‌های ما در کشت و صنعت مغان به عنوان واحد نمونه کشوری شناخته شدند. همچنین ما توانستیم در این مدت در تولید قند و شکر، کلا یک کارخانه را از ابتدا تا انتها بازسازی کنیم و به بهره‌وری مطلوبی هم برسیم.

در بخش محصولات جدید مکانیزاسیون نیز واردات ماشین‌آلات نشاکار گوجه‌فرنگی با قابلیت نشای چغندر قند، واردات کمباین برداشت چغندر، بادام زمینی، یونجه و… را نیز محقق کرده‌ایم. در این رابطه ۴۰۰ دستگاه تراکتور و ماشین‌آلات مختلف نیز از کشورهای آلمان و ایتالیا خریداری شده و اکنون در مجموعه فعال هستند.

در بحث کشاورزی وضعیت خاک منطقه به‌گونه‌ای بود که انگار در طول ۴۰ سال گذشته نیز یک بار به آنها کود داده نشده بود. ما در این زمینه حدود ۱۴۰ هزار تن کود ورمی کمپوست تهیه و بسیاری از زمین‌ها را نیز با زهکشی و آبیاری قطره‌ای بازسازی کرده‌ایم. همچنین در سیستم‌های آبیاری تحت فشار نیز هزار هکتار احداث، بازسازی و احیا شده و حدود ۹ هزار هکتار هم با اقداماتی از این دست در حال اجراست.

از سوی دیگر کارخانه رب‌سازی نیز احداث شده است. با توجه به اینکه مغان یکی از مناطق تولید گوجه‌فرنگی محسوب می‌شود و کشاورزان این منطقه با مشکل فروش محصولات خود روبه‌رو هستند، با همکاری استاندار اردبیل یک کارخانه رب‌سازی با ظرفیت سه هزار تن راه‌اندازی کرده ایم که تاکنون فاز اول آن یعنی ۸۰۰ تن امسال به بهره‌برداری رسیده است. همچنین کارخانجات کنسروسازی، روغن‌کشی از زیتون، بسته‌بندی میوه و سبدسازی را نیز احداث کرده‌ایم.

به طور کلی در تولیدات زراعی نیز سرجمع تولید ما نسبت به ۱۰ سال گذشته افزایش یافته است و تمامی این عوامل زمینه سودآوری شرکت را فراهم کرده است. در همین راستا پرسنل بیشتری هم جذب شده‌اند که حقوق به مراتب بالاتری هم دریافت می‌کنند یعنی ۵/۲ برابر بیشتر از سال قبل هزینه کرده‌ایم و سود بیشتری هم نصیب شرکت شده است.

لازم به ذکر است در بخش باغبانی ۲۵ هکتار انگور قرمز در تپه‌های غیرقابل کشت شیب‌دار کاشته‌ایم. همچنین ۲۷ هکتار بادام درختی و دو هکتار نیز سیستم آبیاری قطره‌ای ایجاد کرده‌ایم. از سوی دیگر کشت هلو و زعفران نزدیک به شش هکتار بوده و نزدیک به ۲۰۰ هزار اصله درخت نیز کاشته شده است یعنی تمامی درخت‌هایی که در طول این سال‌ها قطع و صرف پرداخت حقوق شده بود را دوباره احیا کرده‌ایم.

همچنین دیوار بتنی حدود چهار کیلومتر در اطراف باغ احداث شده و برای تمامی ریشه‌ها نیز مارچینگ پلاستیکی قرار داده‌ایم که این امر سبب شده مصرف سم به میزان یک‌دهم کاهش یابد یعنی با یکسری از پلاستیک‌های مخصوص UV دار کل علف‌های هرز را از بین برده‌ایم. از سوی دیگر در مورد آشپرخانه پرسنل که در طول این مدت غذای خود را از خانه می‌آورند، توانسته‌ایم برای ۴۶۰۰ نفری که در این مجموعه مشغول به کار هستند، بلااستثنا صبحانه، ناهار، شام و غذای گرم تهیه کنیم.

همچنین با توجه به اینکه ماشین‌آلات شکر برای برداشت محصول وارد کرده‌ایم و دیگر برداشت به صورت دستی صورت نمی‌گیرد،  برای اولین‌بار از زمستان سال ۹۷، از محل فروش میوه درآمدزایی ایجاد شده است؛ امری که تا پیش از این به دلیل اجاره دادن باغ‌ها همواره زیان‌ده بود.

– با تمامی این شرایطی که توضیح دادید و با توجه به تجربه‌ای که در این سال‌ها اندوخته‌اید، مهم‌ترین موانع جهش تولید در کشور چیست و چه راهکاری را برای برون‌رفت از چالش‌های کنونی پیشنهاد می‌کنید؟

اگر من مسوولیت داشتم شاید می‌توانستم ظرف یک ماه اقتصاد کشور را به مدار خودش بازگردانم، درست مانند همان کاری که در کشت و صنعت مغان انجام دادیم. در اقتصاد کشور ما علف‌های هرز زیادی وجود دارد. خیلی از همین موانع باعث شده تمامی هزینه‌کرد‌های دولت به دست مردم نرسد. به اعتقاد من در مسیر اقتصاد و تولید از مبدا خرید تا مبدا توزیع فساد وجود دارد. با تمامی این موارد اما فکر می‌کنم می‌شود شرایط را مدیریت کرد.

دومین مساله که وجود دارد، حمایت از تولید به معنای واقعی کلمه است. این‌که امروز در حال انجام شدن است، اسمش حمایت نیست. اکنون ملاحظه می‌کنید که به دلیل ضعف مدیریت چه مشکلاتی در مسیر صادرات کشور ایجاد شده است در صورتی که می‌شود با یک دستورالعمل ساده همه موانع را برداشت. وقتی تخصص وجود ندارد، در مسیر انجام کار هم هزار مانع ایجاد می‌شود. به اعتقاد من فرمول نجات اقتصاد ایران بسیار ساده است زیرا علاوه بر منابع و نیروی انسانی بسیار خوب، کشورهای همسایه‌ای داریم که می‌توان در سال بالای ۵۰ میلیارد دلار به آنها کالا صادر کرد. اما ما اکنون صادرات نمی‌کنیم بلکه کشور را به حراج گذاشته‌ایم. چرا شما جنسی را که قیمت آن یک دلار است به ۴۰ سنت می‌فروشید؟

مشکل این است که ما چه در خرید و چه در فروش تجارت کردن را بلد نیستیم زیرا کار به کاردان سپرده نشده است. وقتی شما نظر یک متخصص را جویا می‌شود او دقیقا می‌داند که باید از کجا مساله را حل کند. امروز شاهد هستید که قیمت دلار روز به روز بالا می‌رود و قیمت اجناس هم به همین منوال است. در نتیجه این وضعیت هر چه تولید کنیم می‌برند و چند وقت دیگر در این کشور قحطی رخ خواهد داد. با دلار ۳۰ هزار تومان چه چیزی در این کشور باقی می‌ماند؟ هر چه بفروشید می‌خرند و طبعا قحطی و کمبود نیز پیامد چنین وضعیتی خواهد بود. در واقع وقتی منابع تولید تمام شود، هر چه هم در کشور باشد، خارج خواهد شد. به خاطر همین است که بسیاری از واحدهای تولیدی ما امروز مواد اولیه برای تولید ندارند.

تازه در این شرایط تعزیرات و نظارت هم تشدید می‌شود که نتیجه آن از بین رفتن بیشتر تولیدکنندگان است. بنابراین با تمامی این چالش‌ها به اعتقاد من اقتصاد ایران فرمول نجات‌بخش ساده‌ای دارد که در هر صورت با روش‌هایی که امروز اتخاذ شده به وضعیت خطرناکی خواهد رسید. در کشور ما کسی که چوب حراج به مملکت زده را حمایت می‌کنند و تولیدکننده را می‌زنند یعنی قضیه درست برعکس در حال رقم خوردن است.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلانگفت‌وگو
شناسه : 141911
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا