پشت پرده تحرکات آنکارا در بحران قره‌باغ

دکتر صلاح‌الدین هرسنی * با سر باز کردن دوباره زخم کهنه قفقاز و به عبارتی درگیری دوباره جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر قره‌باغ ، این‌گونه می‌توان گفت که کانون دیگری از بحران و منازعه به کانون‌های دیگر بحران و منازعه یعنی سوریه، عراق، یمن، لبنان و حتی لیبی افزوده شده است. نکته اینکه اگرچه زخم کهنه قره‌باغ خود توانایی و پتانسیل آن را دارد که بخواهد به مهم‌ترین منازعه نسبتا تاریخی قفقاز تبدیل شود اما مداخله معنادار و هدفمند برخی از بازیگران منطقه‌ای می‌تواند عمق این بحران را گسترش دهد و شاید آن را به نقطه بی‌باز‌گشت برساند. در این ارتباط روسیه، ایران و ترکیه به جهت همسایگی با باکو و ایروان از مهم‌ترین و تاثیرگذار‌ترین بازیگران این بحران هستند. در این‌باره مسکو از ایروان حمایت می‌کند و به جهت آنکه مسکو در خاک ایروان یک پایگاه نظامی مهم دارد، طبیعی است که بخواهد به ایروان اهمیت بیشتری دهد. اما موضع تهران در قبال این بحران ابتدا بی‌طرفی است، ضمن آنکه تهران علاوه بر اینکه باکو و ایروان را به خویشتنداری دعوت کرده، خواهان حل‌و‌فصل بحران از رهگذر مذاکره برای طرفین بحران شده است.

اما مواضع آنکارا جدا و متفاوت از مواضع دو بازیگر تاثیرگذار بحران قره‌باغ است. اگرچه آنکارا ابتدا سعی کرد نوعی نقش بی‌طرفی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان در ماجرای قره‌باغ ایفا کند، اما در نهایت چرخش جدی به سوی باکو را در دستور کار خود قرار داد و در شرایط حاضر نیز به حامی اصلی جمهوری آذربایجان در منطقه تبدیل شده و لقب برادر بزرگ را در پان‌ترکیسم منطقه گرفته است. در واقع با سمت‌وسوها و مداخلات آشکاری که از سوی ترکیه در قبال بحران قره‌باغ دیده و مشاهده شده است، می‌توان گفت که آنکارا در تلاش است با نقش‌یابی موثر خود در قبال بحران قره‌باغ نسبت به سایر بازیگران این بحران یعنی تهران و مسکو عقب نماند. در این ارتباط مداخلات هدفمند آنکارا آنقدر عیان و آشکار بود که برخی از کشور‌های اروپایی از ترکیه خواستند از مداخلات و نقش‌یابی‌های خود در بحران قره‌باغ بکاهد. برای مثال امانوئل ماکرون رییس‌جمهوری فرانسه خواهان خویشتنداری ترکیه در ورود به این بحران شده است و حتی ماکرون تبعات این ورود را نسبت به جامعه جهانی هشدار داده است. البته تلاش برای پیشتازی در نقش‌یابی‌های آنکارا فقط منحصر و محدود به بحران قره‌باغ نیست. آنکارا به ویژه شخص طراز اول او یعنی رجب طیب اردوغان در بحران سوریه با وجود آنکه به همراه مسکو و تهران تلاش داشت از فروپاشی و سقوط دولت بشار اسد جلوگیری کند اما هیچ‌گاه از نقش مخرب و منفی خود در بالکانیزه کردن سوریه یا همان راهبرد توسعه و بحران در سوریه کوتاه نیامد. حال آن‌گونه که از مواضع رجب طیب اردوغان پیداست، موضع آنکارا در این بحران حمایت از باکو است و حتی دمیدن بر آتش جنگ به این معنی که بتواند با حمایت معنادار و هدفمند خود از باکو معادله‌ای را بر اساس یک معامله پیش ببرد. حتی گزارش‌های منتشر شده حکایت از آن دارند که یک فروند جنگنده ارتش ارمنستان از سوی یک جنگنده ارتش ترکیه سرنگون شد.

نیک پیداست که هدف اصلی رجب طیب اردوغان چیزی جز تلاش برای پیشتازی و تعیین‌کنندگی در مناسبات غرب آسیا و در بحران قفقاز آن هم در راستای تمایلات بلندپروازانه و توسعه‌طلبانه در قالب ایده تحقق نوعثمانی‌گرایی نیست. اما هدفی که آنکارا در بحران قره‌باغ تعقیب می‌کند، صبغه وقت خود را داراست. در واقع آنکارا در مداخله خود در بحران قره‌باغ یک هدف اصلی را دنبال می‌کند. در این ارتباط آنکارا تلاش می‌کند ابتدا به جهت خروج مسکو از سوریه، مسکو را تحت فشار قرار دهد و سپس از رهگذر همین فشار بتواند از بحران قره‌باغ کنار کشد، چراکه آنکارا سخت آگاه است که منطقه قفقاز از منظر ژئوپلیتیکی به میزان قابل توجهی برای بازیگری چون مسکو اهمیت فراوان دارد و اگر بازیگری چون آنکارا بخواهد با نفوذ خود و به طریق اولی با فشار بر مسکو از حضور و تاثیر مسکو در منطقه قفقاز بکاهد، قطعا موقعیت خود را در ازای تضعیف موقعیت مسکو در این منطقه افزایش خواهد داد. در واقع هدف اصلی اردوغان در این مداخله خروج از حاشیه و قرار گرفتن آنکارا در متن معادلات قفقاز است. نکته اینکه آنکارا حتی در هدفی که در بحران قره‌باغ تعقیب می‌کند، رفتار دوگانه دارد که این خود می‌تواند منجر به شعله‌ور شدن آتش جنگ در قره‌باغ شود. آن‌گونه که الگوهای رفتاری و کنش‌های اردوغان نشان داده، آنکارا هر زمان احساس کند باید امتیاز بیشتر و یا بهتری از جمهوری آذربایجان و رهبر طراز اولش یعنی الهام علی‌اف اخذ کند و یا سیاست‌های باکو را به سمت آنکارا متمایل‌تر کند، نشانه‌هایی از برقراری روابط سیاسی و دیپلماتیک با ایروان از خود نشان می‌دهد و هنگامی که با برقراری این روابط دیپلماتیک توانسته احساسات دولتمردان جمهوری آذربایجان را تحریک کند، آنگاه با کسب امتیاز جدیدی فتیله تماس‌ها با ارمنستان را پایین می‌کشد. جان کلام اینکه هدفی که آنکارا در بحران قره‌باغ در پی تعقیب آن است، نتیجه‌ای جز تحمیل زیان بر باکو و آذربایجان و همچنین شعله‌ور شدن بحران قره‌باغ ندارد. تحت این شرایط بهترین راهبرد و گزینه برای ایروان و باکو در پایان دادن به بحران قره‌باغ این است که به جای آنکارا و اردوغان بخواهند از یک کشور بی‌طرف یاری بخواهند. اینکه چه کشور و کشور‌هایی قرار است به این بحران پایان دهند باید کمی منتظر ماند و صبر کرد.

به نظر می‌رسد باز هم کشور‌های اروپایی قصد دارند نقش میانجیگری در این بحران را ایفا کنند اما بر کسی پوشیده نیست که آنها چندین دهه است که یا نخواسته‌اند یا نتوانسته‌اند این موضوع را حل‌و‌فصل کنند.

با توجه به موقعیت جغرافیایی منطقه قفقاز به نظر می‌رسد بهترین راه ورود بی‌طرفانه سه همسایه بزرگ این منطقه یعنی ایران، روسیه و ترکیه و تدوین سازوکاری عملیاتی همراه با سه کشور ارمنستان، آذربایجان و گرجستان باشد.

* کارشناس مسائل بین‌الملل

 

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 141917
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا