تفکری که منسوخ شده است
محمد ماشینچیان * برنامههای توسعه اقتصادی را میتوان حاصل ایدئولوژیهای توسعهگرایانه دانست. ایدئولوژی توسعهگرایی که بعد از جنگ جهانی دوم غالب و تبدیل به سنتی حاکم در کشورها از جمله ایران شد، پدیده فقر و توسعهنیافتگی را مسالهای مهندسی تلقی و اعلام میکند که راهحل این مسائل باید از بالا به پایین و از سوی متخصصان به مردم ابلاغ شود. بهترین و دقیقترین نقد به این ایدئولوژی شکست خورده را ویلیام ایسترلی، استاد اقتصاد دانشگاه نیویورک در کتاب جباریت متخصصان وارد کرده است.
در نگاهی کلی توسعه را میتوان اینگونه تعریف کرد: نهادهایی که در یک بستر مناسب و با استفاده از حاکمیت قانون مالکیت خصوصی و امنیت و الزامآوری قراردادهای خصوصی را تضمین میکنند. در چنین فضایی مردم آزادانه در تمام ارکان اقتصادی حضور خواهند داشت و زمینههای مناسب برای رشد و توسعه اقتصادی را فراهم میکنند. بنابراین تفکری که ضرورت وجود کارشناسان برای حل مشکلات را اعلام میکند تفکری منسوخ و از تاریخ گذشته است، چون این مردم هستند که با انتخابهایشان و مبادله آزادانه شان موجبات پیشرفت جامعه را فراهم میکنند.
به نظر میرسد چنین تفکری بیشتر در نظامهای کمونیستی حاکم است. در این کشورها افرادی که خود را کارشناس میپندارند برای آینده میلیونها نفر از افراد جامعه خود تصمیمگیری میکنند که مقتضیات زندگی و خواستهها و ارزشهای هریک از این افراد در زندگی متفاوت است. در اقتصاد ایران اما ریشهیابی و حل مشکلات و چالشها با تشکیل کمیتههایی متشکل از کارشناسان و متخصصان به تفکری غالب تبدیل شده تا از قِبَل آن شاهد نقض آسان مالکیت خصوصی و رنگ باختن احساس امنیت سرمایهگذاری و دارایی افراد جامعه باشیم.
واقعیت این است که توسعه اقتصادی در هیچ مقطعی از تاریخ و در هیچ جای جهان با درپیش گرفتن چنین تفکری اتفاق نیفتاده است. بنابراین تهیه و تدوین انواع و اقسام برنامههای اقتصادی به طنز تلخی میماند که هیچگاه نتوانسته مسیر دستیابی به اهداف توسعه اقتصادی را هموار کند. شرایط امروز اقتصاد ایران نیز نتیجه چندین دهه تلف کردن منابع کشور برای تهیه سندهای بیارزش و وعدههای پوچ و شعارهای غیرواقع بینانه است که تداوم این رویه تنها آب در هاون کوبیدن است.
*صاحب نظر اقتصادی
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :