خطای راهبردی بانک مرکزی
پیمان مولوی * در سایه ناملایمات و تحولات اخیر اقتصادی و سیاسی، تصویر نگرانکنندهای از وضعیت اقتصادی کشور ترسیم شده است. ارزش پول ملی از سال ۹۷ تا امروز یکدهم شده است. سه سال متمادی است که تورم دورقمی بالای ۵۰ درصد را تحمل میکنیم؛ قدرت خرید جامعه در هفت سال گذشته و بر اساس گزارش بازوی پژوهشی مجلس از هفت میلیون به چهار میلیون تومان رسیده و برای دستیابی به نقطه سال ۹۱ باید شش سال متوالی رشد اقتصادی هشت درصدی را تجربه کنیم. با استناد به مجموعه اتفاقاتی که گریبانگیر اقتصاد و جامعه شده مطابق با کدام بهبود و دستاورد اقتصادی باید قدردان سیاستها و اقدامات بانک مرکزی باشیم؟
مطالب و موضوعات گوناگونی پیرو وضعیت اقتصادی مطرح میشود اما سنجش میزان تاثیرگذاری آنها در گرو جلسات پرسش و پاسخ است. بانک مرکزی در حوزه اطلاعرسانی و پردهبرداری از وضعیت متغیرها و شاخصهای اقتصادی از رویکرد مشخصی پیروی نمیکند و تنها به گفتههای رییس کل خود که در قالب پستهای اینستاگرامی منتشر میشود استناد میکند. امروز تمام آحاد جامعه در شبکههای اجتماعی حضور پررنگ دارند و با بررسی مطالب منتشرشده سیگنالهای مختلفی را به گروههای مختلف منتقل میکنند. با توجه به جایگاه ویژه رییس کل بانک مرکزی نیز انتشار هر گونه مطلبی از سوی وی باعث ایجاد تحولات در بازارهای مالی میشود.
رییس کل بانک مرکزی در آخرین ویدئوی اینستاگرامی خود به سه نکته اساسی پرداخته است؛ «ما فکر میکردیم دسترسی به یکسری منابع ارزی وجود داشته باشد»، «روزهای آخر فعالیت رییسجمهوری فعلی آمریکا» و «ما مقاومت میکنیم». اول اینکه با فکر کردن و خوشبین بودن نسبت به مسائل نامشخص نمیتوان دست به سیاستگذاری زد، دوم اینکه نمیتوان با حدس و گمان در خصوص نتیجه انتخابات آمریکا و اثرات آن بر اقتصاد اظهارنظر کرد و سوم اینکه مشخص نیست کدام گروه از افراد جامعه باید در برابر فشارهای اقتصادی مقاومت کنند آن هم در اقتصادی که متوسط درآمد هر فرد ایرانی به ۱۰۰ دلار رسیده است.
در شرایط ویژه کنونی بانک مرکزی باید از رویکرد مونولوگ به سمت رویکرد دیالوگ حرکت کند. رییس کل بانک مرکزی در دوران ریاست خود بر شورای پول و اعتبار هیچگاه جلسه مشترکی با صاحبنظران اقتصادی و خبرنگاران حوزه اقتصادی نداشته بنابراین هیچگاه پاسخهای مشخصی به سوالاتی که در اذهان عمومی نقش بسته، داده نشده است.
ضمن آنکه به دلیل محدود بودن ابزارها و عوامل در اختیار بانک مرکزی انتظار نمیرود که سیاستگذار پولی به تنهایی با مشکلات پیش آمده مقابله کند. به عبارتی بانک مرکزی یک نهاد فنی است و انتظار نمیرود با رویکرد سیاسی به حل ریشهای مسائل اقتصادی بپردازد. اما چون هر تصمیمی که گرفته میشود خروجی مشخصی دارد، انتظار میرود خروجی سیاستهای اتخاذشده در اختیار همگان قرار گیرد. برای مثال یک درصد از ذخیره بانکها صرف حمایت از آسیبدیدگان کرونایی شد اما خروجی مشخصی در خصوص میزان تاثیرگذاری آن ارائه نشد. طرح گام و میزان منابعی که باید در اختیار بنگاهها قرار داده شود نیز مشخص نشده است. همچنین بانک مرکزی هیچگاه اعلام نکرد که چرا منابعی که برای اعطای تسهیلات به بنگاهها اختصاص یافته بود با استقبال خوبی مواجه نشد.
بنابراین اگر خروج آمریکا از برجام بدعهدی بود و فشار زیادی را متوجه اقتصاد ایران کرد اما محدود کردن عوامل تاثیرگذار بر اقتصاد و پنهان شدن پشت آن عوامل و موضع گرفتن پشت تحریمها و عدم شفافسازی در حوزههای اقتصادی نمیتواند راهگشا باشد.
* مدیر موسسه شکلدهی اقتصاد ایران
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :