کاش رییس‌جمهور مژده بهتری به مردم می‌داد

غلامرضا کیامهر  *  آقای دکتر روحانی بعد از گذشت چند روز از روزی که گفته بود به زودی مژده بزرگی به مردم خواهد داد، به وعده خود وفا کرد و در حالی که مردم از فشار گرانی‌ها، کمبودها و نایابی برخی کالاها خصوصا اقلام دارویی به ستوه آمده و انتظار داشتند مژده رییس جمهور به مسایلی چون کاهش شدید قیمت ارز، سرازیر شدن کالشاهای اساسی و دارویی به داخل کشور، ریزش قیمت مواد غذایی و در سطوح کلان‌تر رفع تحریم‌های نفتی و بانکی و ازسرگرفته شدن ارتباط میان بانک‌های ما با نظام بانکی جهانی مربوط باشد، ایشان مثل رییس دولتی که تازه یک هفته از انتخابش به این سمت می‌گذرد و هنوز به طور کامل در جریان جزئیات مربوط به وضعیت اقتصاد کشور و حال و روز مصیبت‌بار مردم قرار نگرفته است، در روز موعد مژده‌ای را که به مردم وعده‌اش را داده بود با مسرت خاطر و خوشحالی زایدالوصفی اعلام کردند و گفتند از امروز با رفع مدت زمان تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل ایران می‌تواند از هر جا که مایل است سلاح خریداری کند و به هر کس که مایل است سلاح و ساز و برگ نظامی بفروشد.

مژده آقای رییس‌جمهور و شور و شعفی که در بیان ایشان برای اعلام مژده مورد نظرشان وجود داشت، بسان آب سردی بود که بر سر هشتاد میلیون جمعیت به ستوه آمده مملکت از دست گرانی و فقر و بیکاری و ویروس کرونا و تورم کمرشکن و انواع استرس‌ها و نومیدی و بیماری‌های روحی و روانی ریخته شد. در اینکه تقویت بنیه نظامی برای دفاع از مرز و بوم و تمامیت ارضی کشور در برابر تهدیدات دشمنان بالقوه یک ضرورت انکارناپذیر است، کمترین تردیدی وجود ندارد و باز شدن دست دولت برای خرید آزادانه ساز و برگ و تجهیزات مورد نیاز قوای نظامی و متقابلا کسب درآمدهای ارزی از راه فروش سلاح به کشورهای دیگر در جای خود یک اتفاق خوشایند است اما تقویت قوای نظامی و دفاعی کشور زمانی می‌تواند بیشتر ثمربخش باشد که همزمان دولت و حاکمیت به موازات آن با ایجاد شرایط زیست مناسب برای آحاد مردم جامعه هم در حوزه تامین نیازهای مادی چون خوراک، پوشاک و بهداشت و درمان و آموزش و پرورش و هم در زمینه‌های روحی و روانی، امید به آینده و تحکیم مبانی سرمایه بزرگ اجتماعی یعنی اعتماد عمومی نسبت به حکمرانان و شیوه‌های حکمرانی آنها، موجبات ایجاد یک پشتوانه استوار و محکم مالی و اجتماعی را برای نیروهای مسلح در مواجهه با تهدیدهای احتمالی هر نیروی خارجی فراهم سازند. چه تنها با تکیه بر چنین جامعه از هر لحاظ قدرتمند، امیدوار و خوش‌روحیه‌ای است که نیروهای نظامی می‌توانند به دفاع پیروزمندانه از تمامیت ارضی یک کشور بپردازند و این نکته بسیار حساس و سرنوشت‌سازی است که گویا از چشم آقای رییس‌جمهور و دولت ایشان در اعلام خبری که از چند روز قبل مژده آن را به مردم داده بودند پنهان مانده است. امروز آواری که انبوهی از مشکلات کوچک و بزرگ اقتصادی و معیشتی بر سر اکثریت مردم کشور فرو ریخته به قدری سنگین و گسترده است که برداشتن این آوار نیازمند دست‌یازیدن مشترک دولت و حاکمیت به اقدامات شجاعانه و شهامت‌آمیز در بسیاری از حوزه‌های سیاسی و اقتصادی، دیپلماتیک و روابط ما با جهان خارج است و اتفاقا هنر بزرگ دولتمردان دل‌آگاه به خرج دادن جرات و شهامت در تصمیم‌گیری‌های شجاعانه در بزنگاه‌های نجات‌دهنده و سرنوشت‌ساز برای یک ملت است و امروز چنان بزنگاهی برای کشور و جامعه ما فرارسیده است که دردها و مشکلات اقتصادی ما که مسایل اجتماعی ما را هم به شدت تحت تاثیر قرار داده است، به نقطه‌ای رسیده که دیگر از وصله‌پیله‌کردن‌های متعارف برای درمان این دردها و حل مشکلات هیچ کاری ساخته نیست. در یک نگاه گذرا متوجه خواهیم شد که جامعه ایران امروز از چند گروه متفاوت و متمایز از یکدیگر تشکیل شده است.

گروه اول دولتمردان و حلقه‌های پیرامونی نزدیک به آنها، مدیران اجرایی دولت تا سطوح مدیران میانی ارشد و نیمه‌ارشد، صاحب‌منصبان و مقامات حکومتی تا رده‌های میانی، فعالان اقتصادی برخوردار از رانت، تجار و بازرگانان فعال در حوزه صادرات که کمترین نقشی در تولید محصولی که صادر می‌کنند ندارند و تنها از مزیت درآمدهای ارزی آن استفاده می‌کنند ضمن آنکه از مصائب و مشقت‌های تولیدکنندگان و صنعتگران هم در امان هستند، صاحبان مشاغل آزاد و واسطه‌گری پردرآمد، مدیران ارشد مدیریت‌های شهری و درصد بالایی از نمایندگان قوه قانونگذاری کشور که سر جمع آماری این گروه‌ها که درصد اندکی از جمعیت هشتاد میلیونی کشور را تشکیل می‌دهند و افراد آن خصوصا در حوزه تشکیلات دیوان‌سالاری دولتی به دلیل برخورداری از سطح بالای حقوق و انواع مزایای شغلی و نیز به دلیل فاصله‌ای که به مروز زمان میان آنها و بدنه جامعه ایجاد شده و دلایل بسیار دیگر اصولا برایشان موضوعی به نام گرانی، تورم، سختی معیشت، افزایش کمرشکن هزینه زندگی و دارو و درمان، نداشتن مسکن و سرپناه و مصائبی همچون پدیده زباله‌گردی، بیکاری و نداشتن وسیله امرارمعاش قابل درک و دریافت نیست و حلقه اطرافیانشان هم مانند آجودان‌های ماری آنتوانت همسر لویی شانزدهم در زمان انقلاب کبیر فرانسه که هرگز کلمه گرسنگی به گوشش نخورده بود اطلاعات پاکسازی و رتوش‌شده‌ای از وضعیت اقتصادی کشور را به اطلاع‌شان می‌رسانند و آنها هم بر اساس همان اطلاعات و اختیاراتی که قانون به آنها داده برای معیشت و آب و نان و زندگی آن گروه اکثریت تصمیم‌گیری می‌کنند که خروجی تصمیم‌گیری‌های این اقلیت کوچک آماری را در اقتصاد و در زندگی مردم به چشم می‌بینیم.

به کلام دیگر در مقابل این جمعیت کوچک آماری از مسوولان و کارگزاران مملکت فارغ از مشکل افزایش نرخ ارز، گرانی و کمیابی، اکثریت بزرگی از حقوق‌بگیران رده‌های میانی به پایین و کارمندان شاغل و بازنشسته سازمان‌های دولتی و گروه‌های کارگری شاغل و بازنشسته وجود دارند که حقوق و دستمزدهای ریالی آنها به هیچ‌وجه تکافوی هزینه‌های دلاری زندگی آنها را که به خصوص در این چند سال آخر عمر دولت آقای روحانی شدت بی‌سابقه‌ای گرفته نمی‌دهد و دولت هم در توجیه تمامی این مشکلات و گرانی‌ها توجیهی جز تحریم‌های اقتصادی آمریکا برای خود نمی‌شناسد و بر این مجموعه بزرگ جمعیتی که دارند زیر بار سنگین مشکلات معیشتی خرد و خمیر می‌شوند لشکر شش، هفت میلیونی بیکاران فاقد منبع امرارمعاش را که با شیوع ویروس کرونا آمار جمعیت آنها هر روز بیشتر می‌شود و از هیچ‌گونه حمایت دولتی هم برخوردار نیستند، اضافه کرد. دقیقا به همین دلایل است که باید پرسید آن همه ذوق و شوق آقای رییس‌جمهور در اعلام مژده پایان یافتن دوره تحریم‌های تسلیحاتی ایران در حالی که تحریم‌های نفتی و بسیاری از تحریم‌های دیگر همچنان پابرجاست و اکثریتی از مردم دلشوره تامین نان فردای خود را دارند، تا چه اندازه می‌تواند برای مردم خبری مسرت‌بخش باشد و آیا به جای این قبیل مژده دادن‌ها صلاح ملک و ملت در آن نیست که دولت و مسوولان دست در دست یکدیگر برای نجات کشور از چنگال بی‌رحم این همه مشکلات دست به یک جراحی بزرگ در سیاست‌های داخلی و خارجی و ایجاد دگرگونی در شیوه اداره امور کشور بزنند؟

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 146292
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا