اراده حاکم بر فضای مجازی
به گزارش جهان صنعت نیوز: برنامهریزی برای حضور قوی و مستمر در مجامع جهانی مرتبط با فضای مجازی به منظور صیانت از حقوق و منافع ملی، به کارگیری ابتکار عمل و گسترش تعاملات میان دولتهای همسو و در جهت سالم و ایمنسازی فضای مجازی و امکان بهرهگیری همه کشورها از فضا بر اساس حاکمیت ملی و عدالت مقام معظم رهبری، یکی از مسائل مهم در حوزه فضای مجازی است.
یکی از مسائل اساسی که در حوزه حکمرانی وجود دارد، آن است که مبانی نظری بسیار سنگینی دارد و وقتی آن مبانی بیان میشود ملالآور است. از سوی دیگر به مباحث و مبانی نظری حکمرانی بسیار کم پرداخته شده است. مباحث ترجمه شده نیز بیشتر محدود به حکمرانی خوب و مدلهای آن است. از آنجا که حکمرانی یک حوزه میانرشتهای میان حوزههای علوم سیاسی، مدیریت و تحلیل خطمشی، حقوق، اقتصاد و انسانشناسی و مردمشناسی است و بر پیچیدگی بحث میافزاید، برای درک مفهوم حکمرانی باید به چهار پرسش پاسخ داده شود:
اراده چه کسی، بر چه چیزی، یا چه سازوکاری، برای چه غایتی، اعمال شود؟
اعمال اراده در فضای مجازی با الگوی حکمرانی و مفهوم دولت مدرن متفاوت است. در بخش بازیگران فقط دولتها نیستند که اعمال اراده میکنند. سازمانهای بینالمللی نیز نقش دارند و در برخی موارد بیشتر از حاکمیتهای ملی اعمال نفوذ میکنند.
بازیگران نهادی
در عرصه فضای مجازی نقش بازیگران نهادهای بینالمللی مانند آیکن، ایتییو، شرکتهای چند ملیتی و… بسیار مهم است و نمیتوان بدون توجه به نقش این سازمانها، حکمرانی فضای سایبر را تحلیل کرد. شرکتهای چندملیتی در بسیاری از حوزههای سیاستگذاری اعمال اراده میکنند. بنابراین نمیتوان اعمال اراده این گروهها را نادیده گرفت. حکمرانی، چارچوبی است که کمک میکند اعمال اراده را ببینیم. لزوما قرار نیست اعمال اراده حکومتها را ببینیم بلکه میتوان در این چارچوب اعمال اراده سایر بازیگران را نیز ملاحظه کرد. انجمنهای تخصصی بینالمللی (NGO) نیز نقش بسیار بااهمیتی دارند. نهادهای حکومتی مانند FCC در آمریکا و آفکام در انگلیس نیز نقش بسیار پررنگی دارند. همچنین در این فضا، رسانهها نیز اعمال اراده میکنند.
ارزشهای متفاوت
هرکدام از این بازیگران، ارزشهای متفاوتی دارند. معنی ارزش، اعم از منافع و دغدغهها و غایات است. از دید برخی بازیگران، سلطه به عنوان ارزش محسوب میشود و از دید برخی دیگر «آزادی اطلاعات»، «بیطرفی شبکه»، «حاکمیت ملی»، «خدمات مطلوب»، «امنیت مطلوب» و… به عنوان ارزش محسوب میشود. این بازیگران برای تحقق یکی از این ارزشها وارد فضای حکمرانی میشوند. هیچ کدام فارغ از منافع و ارزش وارد این فضای حکمرانی نمیشوند.
عناصر و ابزارهای مورد استفاده
ابزارهای مورد استفاده، بسیار متفاوت است. در نظام تنظیمگری سنتی فقط قانون و زور وجود دارد اما در فضای حکمرانی جدید، ابزارهای مورد استفاده، بسیار متکثر است. کنوانسیونها، استانداردها، تعهد، توافق، قوانین، پروتکلهای وب، پلتفرمها، فناوریها، برنامههای کاربردی (آپها) و حتی قواعد داخلی شرکتها مهمترین ابزارهای اعمال اراده هستند.
به طور کلی سه دسته عمده از ابزارها وجود دارند که در سیاست عمومی مورد استفاده هستند: ۱- ابزارهای تنظیمی، ۲- ابزارهای اقتصادی و مالی، ۳- ابزارهای نرم.
ابزارهای تنظیمی
نوع اول از ابزارهای قانونی برای تنظیم تعاملات بازار و اجتماع استفاده میکند. منطق استفاده از چنین ابزاری، تمایل دولت به تعریف چارچوبهایی است که تعاملات جامعه و اقتصاد در آنها روی میدهند. طبیعتا انواع گوناگونی وجود دارد اما نوع متداولش آن است که این ابزارهای تنظیمی (قوانین، مقررات، رهنمودها، مجوزها و…) ماهیت اجباری دارند، به این معنا که کنشگران مجبورند در محدودههای تعریفشدهای که مشخص میکنند چه کاری مجاز و چه چیز غیرمجاز است، عمل کنند. اگر مردم از این اقدامات اجباری پیروی نکنند، عموما با تهدید به انواع تحریم آنها را مجبور به اجرا خواهند کرد. قدرت قانونی دولت، مهمترین ویژگی این ابزارهاست. از دیدگاه سیاست نوآوری، ابزارهای تنظیمی اغلب جهت تبیین بازار برای محصولات و پروسههای نوآور است.
ابزارهای مالی و اقتصادی
این ابزارها مشوقهای اقتصادی یا بازدارندههایی را ایجاد میکنند و از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی خاصی حمایت میکنند. آنها میتوانند شامل اقتصاد به معنای پول نقد یا تهاتر باشند یا بر اساس مشوقهای مالی مثبت (تشویق، ترفیع، فعالیتهای خاص) یا بر اساس بازدارندههایی مانند منصرفسازی، منع کردن، فعالیتهای خاص. مشوقهای اقتصادی مثبت مانند انتقال وجه نقد، وامهای بلاعوض، سوبسیدها، وام با بهره کم، تضمین وام و بازدارندهها مانند مالیات، مخارج، هزینهها، عوارض و تعرفه گمرکی است.
ویژگی ابزارهای نرم، داوطلبانه بودن و اجباری نبودن آنهاست. زمانی که ابزارهای نرم استفاده میشوند، افراد تحت حاکمیت دیگر توسط دولت و یا سازمانهای عمومیاش مورد سنجشهای اجباری، تحریم یا مشوقهای مستقیم یا بازدارندهها قرار نمیگیرند. در عوض ابزارهای نرم، توصیهنامه و درخواستهای قانونی فراهم یا موافقتنامههای داوطلبانه یا قراردادی و شکایتهای عمومی و خصوصی پیشنهاد میکنند. این ابزارها بسیار متنوع هستند اما عموما بر اساس این موارد هستند: ترغیب، تبادل دوجانبه اطلاعات میان کنشگران و همکاری میان کنشگران عمومی و خصوصی.
راهبردها
در حوزه راهبرد و مداخلات، ابزارهای متعددی استفاده میشوند از جمله ابزار شبکهسازی، گفتوگو، جبر فناوری، ارزشآفرینی اقتصادی، اعمال اراده از طریق قیمت و بازار. همچنین حکمرانی دارای سطوحی است که از درون یک خانواده میتواند مطرح شود تا در سطح یک شرکت. و سپس در سطح ملی و حکمرانی کلان کشور تا مجموعههای چندملیتی و در نهایت حکمرانیهای جهانی و بینالمللی.
حکمرانی جهانی فضای مجازی دست چه کسی است؟
در مجامع علمی هر زمان بحث به بازیگران و افراد میرسد، بحث را غیرعلمی تلقی میکنند. مثلا اگر درباره دغدغههای بنیانگذار تلگرام بحث شود، این انتقاد مطرح میشود که بحث غیرعلمی، داستانپردازی و روزنامهای است. در صورتی که در ادبیات حکمرانی موضوع بسیار مهمی است و در حکمرانی «چه کسی» را نمیتوان حذف کرد. برای پاسخ به این پرسش باید تاریخ اینترنت مورد بررسی قرار بگیرد.
۱- اینترنت از ابزاری برای رفع نیازهای وزارت دفاع آمریکا تا فرصتی برای جلب منافع: در آن زمان وزارت دفاع آمریکا، نیاز به امنیت تبادل داده برای بخشهای مختلف داشته و برای رفع این نیاز، با همکاری سه دانشگاه اصلی – روابط حاکمیت و دانشگاه – سیستمی طراحی کرده تا نیازهای وزارت دفاع را برطرف کند.
۲- از ابزاری برای جلب منافع تا فرصتی برای بسط اراده حکمرانی در عصر فضای مجازی: در مرحله بعد از اینترنت به عنوان ابزاری برای تامین منافع اقتصادی استفاده میکنند اما به مرور دریافتند که کاربران در شبکه اینترنت، تبدیل به افرادی میشوند که خوب اطاعت میکنند و به این نتیجه رسیدند که اینترنت ابزار خوبی است برای بسط اراده.
۳- فشار بینالمللی بر حاکمیت دولت آمریکا بر اینترنت جهانی: زمانی که استفاده از اینترنت فراگیر شد، دولتها نگران شدند که چرا این ابزار فقط در دست وزارت دفاع آمریکاست و این موضوع مورد اعتراض دولتها قرار گرفت.
۴- جایگزینی شرکتها به جای دولت: دولت آمریکا برای اینکه بتواند این فشار بینالمللی را خنثی کند، شرکتها را به جای دولت جایگزین و در ظاهر خودش را از مظان اتهام خارج کرد. بنابراین شرکتهای خصوصی، به منظور اعمال اراده ملی و دولتی ایجاد شدند. برخلاف ایران که دیده شده شرکتی را دولتی میکنند و این امر موجب عدم اعمال اراده و حکمرانی بر آن شرکت از طرف حاکم میشود.
۵- طرح شرکتهای چندملیتی: در مرحله بعد برای اینکه اعمال اراده خود را کاملا پنهان کنند، شرکتها به شرکتهای چندملیتی تبدیل شدند تا مشخص نشود که پشت این شرکتها چه کسانی هستند. وقتی شرکتها وارد میدان میشوند، دیگر سازمانهایی مانند سازمان ملل در این فضا نقشی ندارند.
۶- حکمرانی چند ذینفعی به عنوان سیاست پوششی: حکمرانی چند ذینفعی با هدف پنهان کردن موضوع «چه کسی» به عنوان سیاست پوششی مطرح شد. بنابراین شاهد اعمال اراده چند شرکت بینالمللی به نمایندگی پنهان از جامعه سرمایهداری آمریکا هستیم.
اگر «چه کسی» را بپذیریم، سوالات به گونهای دیگر میشود.
– در بازی حکمرانی چند ذینفعی، دولتها چگونه میتوانند بازی کنند؟
– آیا بازی دولتها با شرکتها متعادل است؟
– آیا ممکن است بردی برای دولتها به همراه داشته باشد؟
– آیا امکان به هم زدن بازی وجود دارد؟
افراد حقوقی به دنبال پاسخ به این سوال هستند که «چه کسی باید اعمال اراده کند و حق با چه کسی است؟» در صورتی که سوال جدیتر در عرصه حکمرانی این است که «در عمل، اراده چه کسی محقق میشود؟»
در همه کشورها از جمله آمریکا، افراد و جنبشهای فراوانی وجود دارند که مخالف حاکمیت و سلطه همهجانبه و بلامنازع آمریکا بر فضای اینترنت هستند. برای مثال جنبش open source برای مخالفت با این حاکمیت بلامنازع شکل گرفت اما در مراحل بعد نیز این جنبش با ابزارهای حکمرانانه، تحت حکمرانی و اراده آمریکا قرار گرفت.
بر اساس نتایج مطالعات میانرشتهای، به طور مرسوم سه الگو یا سبک حکمرانی وجود دارد. چند سالی است که الگوی چهارمی نیز در ادبیات مربوط به حکمرانی وارد شده است.
۱- الگوی دستوری سلسلهمراتبی و فرماندهی
الگوی اول الگوی دستوری، سلسلهمراتبی و فرماندهی است که دولت در آن نقش تبیینکنندهای دارد و همیشه یک فرد باید تحت دستور و فرماندهی شخص بالادستیاش کار کند و اگر خلاف آن انجام دهد، یک بینظمی رخ داده است. در برخی حوزهها، با هدف اثربخشی، سلسلهمراتبی ایجاد شده که سطوح متفاوت دارد و نهادهای متعددی ایجاد شده است، اما کارآمدی و اثربخشی خاصی وجود ندارد و فقط یک توپ از یک پله به پله پایینی میافتد.
۲- الگوی تبادل و مبادله
در الگوی حکمرانی دوم یعنی الگوی تبادل و مبادله نیز ما شاهد اعمال اراده هستیم. با این استدلال که مداخله دولت باید کمتر شود و به سمت اعمال حکمرانی از طریق بازار حرکت کنیم. برای مثال، آمریکا صنعتی را تا مرحله نقطه سربهسر و یا سود اقتصادی حمایت میکند و وقتی مطمئن شد که بازیگران دیگر نمیتوانند از لحاظ فناوری، کیفیت و قیمت به او برسند، الگوی بازار را مطرح میکند و بعد به دیگران میگوید که چرا خلاف بازار عمل میکنید؟ بازار باید حاکم باشد. بازار میگوید، قیمت بهتر و کیفیت بالاتر.
۳- الگوی حکمرانی شبکهای
در الگوی سوم حکمرانی سبک شبکه مطرح میشود. شاید پیش از دیگران فرهنگ و ادبیات ما بر این موضوع تاکید داشته است. مثلا اینکه بگو دوست تو کیست تا بگویم اخلاقت چیست. به این معنا که همجواری اجازه اعمال اراده میدهد. مانند تغییر جایگاه و جابهجایی استراتژیک یک پدر از بالاسر بودن فرزندش. به رفیق و همراه شدنش با هدف اعمال اراده بهتر بر فرزندش. ما خودبهخود بر همسایگان اعمال اراده داریم، در عرضه بینالملل نیز به همین شکل.
۴- الگوی حکمرانی همبستگی
در الگوی چهارم که مبتنی بر همبستگی است، اشتراکاتی با الگوی شرکت دارد و معمولا تحت عنوان مباحث شرکتی مطرح میشود. به این معنا که در الگوی همبستگی نیز امکان اعمال اراده وجود دارد و این اعمال اراده از طریق عشق و محبت انجام میشود. در حال حاضر شرکتهایی مانند اپل از طریق ایجاد محبوبیت برای طرفداران، به دنبال اعمال اراده هستند. افق زمانی و مکانی این الگو منحصر به حضور در سازمان، بازار و شبکه (تعامل با دیگران) نیست بلکه در هر زمان و هر کجا امکان اعمال اراده وجود دارد.
راهبرد فعالانه خطمشیگذاری در فضای مجازی
جبر فناوری، نگاه حاکم بر اعمال حکمرانی در فضای مجازی: جبر فناوری، نگاه حاکم بر اعمال حکمرانی در فضای مجازی است. یکی از مباحث مهم در بحث سیاستگذاری و فناوری این است که آیا سیاستگذاری بر فناوری تفوق دارد یا فناوری بر سیاستگذاری؟ «ابزار دست توست، بنابراین درست استفاده کن». یعنی میتوانیم برای این ابزار سیاستگذاری کرده و در جهت درست استفاده کنیم اما در مباحث مربوط به فناوری اطلاعات و ارتباطات، فناوری بر سیاستگذاری تفوق پیدا میکند. فهم رایج از حکمرانی فضای مجازی این است که در فضای اینترنت نمیتوان به جز سیاستهای موجود، سیاست دیگری گذاشت و نوعی جبرگرایی حاکم است و سیاستگذاری در ذیل فناوری باید حرکت کند. بنابراین در این فضا اراده از فناوری قابل تفکیک نیست.
تبدیل خطمشی به فناوری: در چنین فضایی باید خطمشی را تبدیل به فناوری کرد. نه آنکه خطمشی را بر فناوری اعمال کرد. حدود ۱۰ سال قبل، ادبیات فیلترینگ در کشور مطرح شد. در همان زمان، در دولت اوباما، ردیف بودجه جدیدی با عنوان «تولید فناوری عبور از فیلترینگ» ایجاد شد. به این معنی که دولت آمریکا خطمشی خود را به نیاز فناورانه تبدیل کرد. خطمشی از طریق فناوری، خود را در حوزه فناوری و ارتباطات نهادینه میکند. در این فضا فقط از طریق فناوری میتوان اعمال اراده کرد. تغییر خطمشیگذاری با ایجاد فناوری جدید امکانپذیر است. بنابراین نمیتوان فناوری را گرفت و بر آن اعمال اراده کرد. اعمال اراده در درون فاوا نهادینه شده است. به عبارتی دیگر، زمانی که شما فناوری سیسکو را استفاده میکنید، خود به خود ذیل حاکمیت سیسکو قرار گرفتهاید. فناوری است که میگوید چطور باید اقدام کنید. در ظاهر غالب تنظیمات و جزئیات را خودمان مشخص میکنیم. اما در عمل نقاط کلیدی در دست خود شرکتها و فناوریها باقی میماند. در حکمرانی فضای مجازی، باید نیاز خطمشیهایمان را به نیاز فناورانه تبدیل کنیم.
استفاده از ظرفیتهای بومی کشور: از جمله نقاط قوت در عرصه فنی کشور، منابع انسانی قوی است. بر اساس گزارش ۲۰۱۹ سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO) ایران سومین کشور جهان در شاخص علوم و مهندسی است. اما ما بیشتر به دنبال فراهمسازی برنامههای کاربردی جدید دنیا هستیم. بنابراین در این فضا، نیازمند سیاستگذارانی هستیم که بتوانند خوب تصور کنند و برای مهندسان، دستور کار جدید ایجاد کنند و نیاز فناورانه را به آنها سفارش دهند. در حال حاضر در بسیاری از جنبهها، توانایی وجود دارد اما تقاضایی وجود ندارد. تقاضا و نیاز فناورانه باید مبتنی بر ارزشهای بومی ما باشد.
ارزشهای ما میتوانند فناوری جدید بیافریند، فناوری جدید، خود به خود آن خطمشی را در درون خود دارد و فناوری ما نیز برای دیگران جبر فناوری ایجاد میکند و وقتی نیازمندیهای جدیدی را تامین کند، خود اشاعه پیدا خواهد کرد اما صورت دقیق مشارکت و مداخله در حکمرانی جهانی فضای مجازی از طریق تولید فناوریها مبتنی بر ارزشهای بومی ماست.
توجه به الگوهای حکمرانی مبتنی بر اجماع و اقناع: فضای اینترنت، شرایطی را ایجاد کرد که به دلیل ارتباط شبکهای معنی همجواری و در کنار هم بودن تغییر کرده و این ارتباط، شکل مجازی به خود گرفته است. در این سبک که کنار هم بودن مجازی به شکل انبوه شکل میگیرد منطق اعمال اراده جدیدی ایجاد میشود و بازی اعمال اراده تغییر خواهد کرد. مثلا به جای آنکه کنترل را شدید کند، تکرار را بیشتر کرده و مبتنی بر اجماع و اقناع رفتار میکند. مساله مهم در حکمرانی شبکهای فضای مجازی این است که نباید از مذاکرات طولانی و تکراری خسته شد.
فضای مجازی خودش یک ابزار اعمال اراده است. وقتی میگوییم حکمرانی فضای مجازی، یعنی حوزه اعمال اراده به همراه ابزار اعمال اراده و دارای پیچیدگی است. خود ذات فاوا، شبکه است و خود شبکه نوعی از اعمال اراده به همراه دارد. پس حکمرانی در فضای مجازی که خودش ابزار حکمرانی است، مجدد یک پیچیدگی مضاعف را ایجاد میکند. پیچیدگی فناوری فاوا به لحاظ فناوری حکمرانیاش فوقالعاده است و کاملا میتواند اعمال ارادهها را تغییر دهد. پس همافزایی شبکه با حوزه حکمرانی شبکهای در کنار هم پیچیدگی ایجاد میکنند.
ضرورت استفاده از ظرفیت سمنها و NGOها در مذاکرات جهانی: باید به این پرسش پاسخ دهیم که در مذاکرات جهانی، در قالب چه بازیگری باید وارد بازی جهانی حکمرانی فضای مجازی شویم؟ نماینده دولت، شرکتهای بزرگ یا نهادهای NGO؟ در حال حاضر به نظر میرسد انجمنهای مردمنهاد و تخصصی چندملیتی توان بهتری برای مذاکرات و چانهزنیها در سطح بینالمللی دارند. امروزه سازمانهای مردمنهاد تخصصی چندملیتی در مذاکرات بینالمللی به نسبت دولتها قوت بیشتری دارند.
اعمال اراده و حکمرانی بر بخشهای محدودتری از فضای مجازی: از عناصر مهم حکمرانی، اعمال اراده بر کجا و چه چیزی است. در اعمال اراده، نیازی به کلیه اجزا نیست. نظامهای اجتماعی ممکن است بیش از دهها هزار عنصر داشته باشند. هر نظام و سیستم، هزاران جزو عنصر دارد که دولت سعی میکند بر تکتک اجزا اعمال اراده کند. در صورتی که این توان از سوی دولت وجود ندارد، ضرورتی وجود ندارد که بر تکتک عناصر اعمال اراده کرد. کافی است حاکمیت بر چند عنصر اصلی توجه و اعمال اراده کند، مانند عنصر قیمت. چنانچه اعمال اراده بر اجزای محدودتری انجام شود امکان اعمال اراده دقیقتری پیدا میشود. بنابراین باید بپذیریم که اعمال اراده بر همه بخشها و اجزا امکانپذیر نیست و باید مشخص کنیم که قرار است بر چه بخشهایی از فضای سایبر، اعمال حکمرانی و اعمال اراده کنیم.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانخواندنیدانش و فناوری
لینک کوتاه :