درهمتنیدگی زندگی ایرانیان با دلار
به گزارش جهان صنعت نیوز: این منتقدان چنین بحثهایی را نشانه وادادگی سیاسی به آمریکا میدانند و باور دارند که نباید گفت اگر بایدن بیاید، اقتصاد ایران بهتر میشود یا اگر ترامپ بماند اقتصاد ایران بدتر میشود. از سوی دیگر اما در داخل ایران شاهد هستیم که دهها و صدها تحلیل از تاثیرات آمدن بایدن بر اقتصاد ایران در سطح کلان و یا ماندن ترامپ در کاخ سفید بر بازارها منتشر شده است. بدون تردید روزهای آینده و پس از اعلام نتایج انتخابات این گونه مجادلهها ادامه خواهد داشت.
دلار مهم است نه بایدن یا ترامپ
بدون تردید ایران رفتار سیاسی ثابت خود در برابر رهبری کاخ سفید را ادامه خواهد داد و تا زمانی که یک رخداد ناشناس اتفاق نیفتد رفتار سیاسی ایران و نظام سیاسی آمریکا بر پایه آشتیناپذیری باقی میماند. اما اقتصاد ایران جدا از سیاست خارجی و شوربختانه زیر ضرب دلار قرار دارد. تجربه دهه ۱۳۹۰ که هنوز ادامه دارد نشان میدهد کمبود درآمدهای دلاری در ایران زندگی شهروندان را دگرگون کرده است. همین منتقدان دولت که این همه بر طبل مخالفت با دلاری شدن اقتصاد ایران میکوبند نیک میدانند دلیل اصلی افزایش قیمت کالاها و خدمات درست یا نادرست به نرخ دلار گره خورده است. یادمان میآید قیمت هر دلار در سال ۱۳۹۰ حداکثر تا ۱۲۰۰ تومان در بازار آزاد دیده میشد و پس از آنکه ایران از سوی آمریکا تحریم شد نرخ تبدیل دلار به ریال ایران تا ۵/۲ برابر افزایش را تجربه کرد.
افزایش قیمت هر دلار اگر در بازار ارز بماند جای نگرانی نیست اما واقعیت این است که نرخ ارز به ویژه نرخ دلار در این بازار نمیماند و با شتابهای کم یا زیاد به سایر بازارها به ویژه بازار کالاها کشیده میشود و در یک دوره معین قیمت نسبی همه کالاها حتی آنهایی که در داخل تولید میشوند نیز خود را با افزایش قیمت دلار به ریال تطبیق میدهند. افزایش قیمت دلار به ریال ایران و افزایش نرخ تورم اما تنها در حوزه اقتصاد باقی نمیماند بلکه به سرعت تبدیل به منازعههای سیاسی میان دولت مستقر و نیز منتقدان و طیفهای گوناگون میشود. به این ترتیب میتوان گفت از نظر سیاسی و به ویژه از طرف ایران، آمدن بایدن یا ماندن ترامپ در کاخ سفید تفاوتی در رفتارهای ایران پدیدار نخواهد کرد. اما آن گونه که سخنان و رفتار و آداب حکومت دموکراتها و جمهوریخواهان و به ویژه در دوره جدید نشان میدهد تغییر رفتار از سوی بایدن و یا دست کم تغییر ژست سیاسی نسبت به ایران در بازار دلار ایران تفاوتهای آشکار ایجاد خواهد کرد.
شر دلار همچنان باقی است
کسانی که تاریخ اقتصاد پس از جنگ جهانی دوم را خواندهاند میدانند در ۲۲ ژوئیه ۱۹۴۴ و در پایان نشست مشهور برتونوودز بود که نظام اقتصادی و به ویژه نظام مالی جهان با دگرگونیهایی روبهرو شد که راه را برای برتری دلار به عنوان پول نخست جهان هموار کرد. در آن سال اقتصاد ژاپن و آلمان با نابودی کامل مواجه شده بود و فرانسه و انگلستان نیز جسد اقتصادشان را بر دوش میکشیدند و از چین و هند و کشورهای نوظهور خبری نبود. در چنین وضعیتی بود که در برتونوودز تصمیمها به این سو رفت که نرخ برابری پولهای ملی بر اساس دلار آمریکا سنجیده میشد و تنها دلار بود که ارزش آن با طلا سنجیده میشد. صندوق بینالمللی پول نیز ناظر و ژاندارم نظم تازه پولی بود تا اینکه در اواخر ۱۹۶۰ به این نتیجه رسید که نمیتواند بر پیمان پیشین استوار بماند و در ۱۹۷۱ریچارد نیکسون ختم نظام برخاسته از برتونوودز را اعلام کرد. در شرایط تازه بود که برتری دلار بر سایر پولها به دلایل گوناگون ادامه پیدا کرد و ارزش آن مثل ارزش طلا شد.
بسیاری از کشورهای جهان از نیمه دوم دهه ۱۹۷۰ ذخایر ارزی خود را به دلار نگه داشتهاند و بدون اینکه قانونی تصویب شود دلار در هر کشوری در جهان فرمانروایی داشته و دارد و هیچ سرزمینی را نمیتوان دید که دلار را قبول نکند. به این ترتیب شر دلار نیرومند بر جهان حاکم است و ایران نیز باید از این فرمانروایی اطاعت کند. با این همه به نظر میرسد در تحلیلهای داخل کشور هم از تمام مواضع غیررسمی و اظهارنظرهای کارشناسی پیداست که میان ترامپ و بایدن، ترجیح بر حضور چهرهای معقولتر و معتدلتر مثل بایدن است تا ترامپی که رفتارهایش غیرعادی و غیرقابل پیشبینی است. اما پیروزی بایدن به این معنی نیست که شرایط اقتصادی ایران میتواند به زودی بهبود یابد بلکه روزنههایی از امید برای تعامل احتمالی در آینده باز میشود و خطر جنگ و درگیری کاهش خواهد یافت. با پیروزی بایدن و یا ترامپ سیاست کلان آمریکا درباره ایران تغییر چندانی نخواهد کرد. در همین حال پیروزی بایدن و یا ترامپ نمیتواند تغییرات محسوسی در سیاستهای کلان آمریکا نسبت به ایران ایجاد کند.
تحلیل اخیر نشریه اکونومیست در مورد تاثیر حضور بایدن یا ترامپ بر اقتصاد ایران این موضوع را بیان میکند. اکونومیست نوشت که حضور بایدن یا ترامپ تاثیر شگرفی برای ایران ندارد چرا که سیاست کلان آمریکا، تضعیف ایران است و تنها شدت و ضعف آن با حضور روسایجمهوری مختلف تغییر میکند. تاریخ تحریمهای آمریکا علیه ایران بسیار طولانیتر از دوران ترامپ است. این تحریمها عمری به درازای عمر جمهوری اسلامی دارند. این تحریمها از زمان ریاستجمهوری کارتر و پس از ماجرای اشغال سفارت آمریکا آغاز شد. بعدها در دوران بیل کلینتون شکل مدرنتر و پیچیدهتری گرفت، در زمان بوش شدت یافت، در دوران اوباما کمی سهلتر شد ولی همچنان وجود داشت و در زمان ترامپ باز هم پیچیده و سخت شد. رویارویی بین رژیم اسلامی و آمریکا، سابقهای ۴۰ ساله دارد و نمیتوان بدون تغییرات اساسی و بنیادی در راهبردهای کلان نظام اسلامی به بهبود سرنوشتساز روابط بین دو کشور امید داشت. بدینترتیب در صورت انتخاب مجدد ترامپ بسیار محتمل است که تنشها بین ایران و آمریکا ادامه یافته و حتی بیشتر از گذشته شود و در صورت انتخاب جو بایدن، این احتمال وجود دارد که تنشها بین دو کشور برای مدتی کاهش یابد.
در شرایطی که بخش اعظم ذخایر ارزی کشورها با دلار نگهداری میشود و نزدیک به ۶۰ درصد از دادوستد جهانی تجارت به ویژه نفت با دلار است رها شدن ایران از شر دلار به سادگی ممکن نخواهد بود مگر اینکه رویای جایگزین شدن پولهای ملی به جای دلار یا نیرومند شدن یک پول دیگر به جای دلار ممکن شود. چندی پیش عبدالناصر همتی رییس کل بانک مرکزی اعلام کرد در جریان نشست سهجانبه روسایجمهور ایران، روسیه و ترکیه، گفتوگوهایی در خصوص گسترش روابط بانکی و اقتصادی انجام شده و یکی از محورهای مهم این گفتوگوها حذف دلار و به کارگیری مبادله با پولهای ملی طرفین در بازرگانی میان سه کشور بوده است. البته طرح شعار حذف دلار از مناسبات بازرگانی ایران و جهان تازگی ندارد و رهبران کشورهایی که با آمریکا سازگاری ندارند همواره این اراده خود را بر زبان آوردهاند و گامهایی هم برداشتهاند. دولت روسیه در سال ۲۰۱۴ برای کاهش سهم دلار از مبادلات خود و کاهش تاثیر تحریمهای آمریکا، به امضای پیمان پولی با چین اقدام کرد. اما این پیمان پولی به دلیل نوسان شدید و سقوط ارزش روبل با چالش جدی مواجه شد.
سالها پیش دولتهای نهم و دهم هم تلاش کردند با عقد قراردادی با دولت ترکیه، دلار را از رابطه بازرگانی دو کشور حذف کنند اما این اقدام هم موفقیتی در پی نداشت. دلایل گوناگونی، این عدم موفقیتها را توضیح میدهد. به دلایل اقتصادی، پولی میتواند جایگزین دلار شود که دارای شرایطی از جمله سادگی بهکارگیری، فراگیری استفاده در جهان و ثبات باشد. هر چند با ظهور پول اروپایی یورو، سهم دلار آمریکا از مناسبات بینالمللی تا حدی کاهش یافت اما هنوز هم دلار پذیرفتهشدگی و تسلط خود در عرصه جهانی را از دست نداده است. هنوز بیش از ۵۰ درصد مبادله جهانی با دلار انجام شده و بیش از کل ذخایر ارزی بانکهای مرکزی جهان و حدود ۶۰ درصد است.
زندگی ایرانیان
اقتصاد ایران همانند اقتصاد همه کشورهای جهان بدون داد و ستد با سایر کشورها امکان بقا، رشد و توسعه را ندارد. بنابراین باید ارز داشته باشد تا بتواند با جهان تجارت کند. دنیای امروز نیز دلار را ارز پیروز میداند. ایرانیان اما در دهه ۱۳۹۰ و از روزی که دیدند و شنیدند وعدههای مدیران دولت دهم بر این است که تحریم بر اقتصاد ایران اثر ندارد اما داشت و اثر مهم آن نیز افزایش قیمت دلار بود و وعدههای دولت نیز اثر ندارد و نیز حالا که همین وضعیت را میبینند، با دلار رفتاری ویژه دارند به این معنی که گروهای گوناگون اجتماعی – اقتصادی به میزانی که توانایی دارند پسانداز خود را دلاری کردهاند. واقعیت این است که تولیدکنندگان ایرانی نیز قیمت تولیدات خود را بر اساس تغییرات قیمت دلار تعیین میکنند. از سوی دیگر دولت نیز برای اینکه بتواند درآمد کسب کند دلارهای در اختیار خود را با قیمتهای بالاتر عرضه میکند. همین که رییس کل بانک مرکزی در هر نوشته خود سخت شدن زندگی ایرانیان را به رفتار تحریمی و در نتیجه گران شدن دلار گره میزند نیز نشان میدهد چرا ایرانیان زندگیشان با دلار گره خورده است. برای اینکه بتوانیم مثال روزآمدی بزنیم میتوانیم به روند فزاینده قیمت گوشت قرمز و گوشت مرغ و تخم مرغ و نیز مواد شوینده اشاره کنیم که با افزایش قیمت دلار روند فزاینده پیدا کردهاند و این عبارت که خرج ایرانیان دلاری و دخلشان ریالی است در هر کوی و برزن به گوش میرسد. از سوی دیگر بازار سهام ایران نیز به قیمت دلار گره خورده است و با کاهش قیمت دلار قیمت سهام شرکتها کاهش مییابد و میلیونها ایرانی را پریشان میکند. بازار سکه و اتومبیل نیز با تحولات قیمت دلار جابهجا میشود.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
لینک کوتاه :