بازندگان به ترامپ
دکتر صلاحالدین هرسنی * حالا دیگر بر سر شکست ترامپ در انتخابات آمریکا هیچ تردیدی باقی نمانده و همه قراین و نشانهها بیانگر آن هستند که ترامپ نتیجه انتخابات آمریکا را به بایدن واگذار کرده و تلاش او برای راهیابی دوبارهاش به کاخ سفید، به شکست انجامیده است. اما این تنها ترامپ نیست که در این انتخابات شکست خورده است. علاوه بر ترامپ تشکلها، جریانها و گروههای دیگری هستند که تحت تاثیر و در نتیجه شکست ترامپ در انتخابات آمریکا، شکست خورده و ناکام ماندهاند. در یک نگاه، این شکستخوردگان را میتوان به بازندگان ترامپ تعبیر کرد چراکه همه آنها به نوعی خواستار پیروزی ترامپ و راهیابی دوباره او به کاخ سفید بودهاند. اما چون چنین خواسته و آرزویی به بار ننشست، شکست ترامپ، شکست تلختر و البته قابل تاملتری برایشان رقم زده است. حال پرسش آن است که بازندگان ترامپ چه کسانی هستند؟
اولین جریان از بازندگان ترامپ، دموکراسی آمریکاست. در این باره باید گفت اگرچه دموکراسی آمریکا اجازه داد که پدیدهای به نام ترامپ و یا جریانی به نامه ترامپیسم در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا پیروز شود اما در شرایط حاضر و مشخصا از فردای انتخابات آمریکا ما شاهد آن هستیم که ترامپ با به چالش کشیدن نتایج انتخابات و احاله آن به دیوان عالی، درصدد آنومیزه کردن و برقراری یک دوره نظم آنارشیک در نظام و سپهر سیاسی آمریکاست. عدم پذیرش نتیجه انتخابات از سوی ترامپ و اعلام جنگ مشروعیت علیه این انتخابات و همچنین راهاندازی تظاهرات جهتدار در اغلب ایالتهای آمریکا آن هم به جهت اعتراض به نتیجه این انتخابات مهمترین دلیل بر این ادعاست. افزون بر این، دستور برای متوقف شدن شمارش و در نهایت ابطال آرا در برخی از مناطق سنتی دموکراتها، در همین راستا تفسیر میشود. آنگونه که ترامپ نشان داده، او با عدم پذیرش نتیجه انتخابات آمریکا درصدد به سخره گرفتن دموکراسی است و قرار است با ابزاری چون پوپولیسم به جنگ دموکراسی برود و اصول آن را فدای سیاست ارعاب و خصم و هراس سرمایهداری کند.
دومین دسته از بازندگان به ترامپ، موافقان ایرانی ترامپ هستند. این دسته از موافقان مشتمل بر بسیاری از اپوزیسیونهای داخلی و خارجی غیرهمگن هستند و بدان جهت مبنای موافقت و هواخواهی خود را بر ترامپ قرار دادهاند که او میتواند ابتدا به جهت ناتوانی مردم ایران برای تغییر، منشأ چنین تغییری و سپس از طریق اعمال سیاست فشار حداکثری، منشأ براندازی و فروپاشی در ایران شود. این دسته از موافقان موجودیت و هستی خود را در تضاد با جمهوری اسلامی تعریف کرده و خود را در زمره مخالفان و دشمنان منافع و امنیت مردم ایران قرار دادهاند. البته این دسته از موافقان در گذشته و کمی قبل از ترامپ خواهان همان سیاستی بودهاند که ترامپ آن را طی یک دوره حضور در کاخ سفید علیه مردم ایران اعمال کرده بود. این دسته از موافقان در زمره همان مخالفانی قرار دارند که در جلسات اولاف پالمه و واشنگتن خود را آلترناتیو ایران تعریف و با نوشتن نامهای به هیلاری کلینتون اعلام کردند که در زمره مخالفان کلیت برنامه هستهای هستند. هماینک نیز این دسته از موافقان از آن جهت که دیگر نمیتوانند ترامپ را منشأ تغییر و براندازی بدانند، بیشتر از گذشته مغبون هستند و در حکم بازندگان اصلی به شمار میروند و صد البته که حال و روز آنها با پیروزی بایدن و راهیابیاش به کاخ سفید قابل درک است.
سومین دسته از بازندگان به ترامپ نیروهای رادیکال و جریانهای محافظهکار، دلواپسان و یا همان کاسبان تحریم در ایران هستند. این دسته از بازندگان اساس سیاست خود را بر مبنای آمریکاستیزی تعریف کرده و اساسا آمریکاستیزی به هویت آنان بدل شده و در اساس موجودیت خود را در وجود دشمنانی چون آمریکا میدانند و برای آنان ترامپ یا بایدن در اساس فرق و تفاوتی نمیکند. البته راهبرد سیاسی این دسته از بازندگان فقط به آمریکاستیزی خلاصه و منحصر نشده بلکه آنان از همان ابتدا برجامستیز بودهاند و نهتنها برجام را ترکمنچای بلکه آن را دادن باج به کدخدا میدانستند و میدانند. نکته آنکه این دسته از بازندگان ناخواسته و به همان میزان ترامپ و همفکرانش در بروز و ظهور شرایطی که در کشور جاری است، نقش داشتهاند. به واقع مسوولیت بخشی از رفتارهای ضدبرجامی ترامپ با آنهاست و آنها نیز باید در قبال آنچه بر برجام رفته است، پاسخگو باشند. همچنین آنها باید بدانند که از شکاف میان برجامیان و نابرجامیان بوده که ترامپ از برجام خارج شده است. حال بعید است که فقدان حضور ترامپ در کاخ سفید بتواند فرصت و مجالی برای خودنمایی آنها در معادلات و مناسبات قدرت در ایران ایجاد کند.
اما آخرین دسته از بازندگان به ترامپ، جریان موسوم به اعضای تیم «بی» ترامپ یا همان جریانهای عبری – عربی هستند که فرصت ایرانهراسی و ایرانستیزی مستمر با فقدان حضور ترامپ در کاخ سفید از آنان گرفته میشود. در واقع حضور بایدن در کاخ سفید برای آنان یادآور و بازتکرار دوران اوباماست. واقعیت آن است که با حضور اوباما در کاخ سفید، ما شاهد نوعی واگرایی میان واشنگتن- تلآویو و سپس نوعی واگرایی میان واشنگتن با محافل دنیای عرب بودهایم. در مقابل با حضور ترامپ در کاخ سفید، واگرایی حاصل از راهبرد اوباما در قبال تلآویو و محافل دنیای عرب به همگرایی تبدیل شد و ما شاهد نزدیک شدن بدنه کنست، نتانیاهو، بنسلمان و بنزاید به کاخ سفید بودهایم. حالا به نظر میرسد که نظم واگرایی دوران اوباما با حضور بایدن در کاخ سفید در قبال تلآویو و محافل دنیای عرب بازگشت کند به ویژه آنکه ترامپ تلاش داشت با راهیابی دوباره خود به کاخ سفید عادیسازی روابط محافل با دنیای عرب را به مهمترین پروژه و فرصتی برای ایرانهراسی و ایرانستیزی تبدیل کند. بدیهی است که فقدان حضور ترامپ در کاخ سفید قرار نیست تصادفی باشد. قطعا این فقدان بیشترین زیان را به جریانهای عبری- عربی تحمیل و وارد میکند.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :