قهر زنان با بازار کار
سعید مسگری * بازار کار ایران دارای ویژگیهایی است که آن را نسبت به بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای توسعهیافته متفاوت کرده است. یکی از ویژگیهای خاص بازار کار ایران مربوط به وضعیت اشتغال و حضور زنان در بازار کار است. از آنجا که زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند فعالیت اقتصادی آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. به خصوص آنکه در دهههای اخیر بسیاری از زنان وارد دانشگاه شده و دارای تحصیلات عالی هستند.
در نیمقرن اخیر منابع مالی شخصی و عمومی کشور صرف آموزش زنان شده و عدم استفاده صحیح از این بخش از جامعه میتواند منجر به اتلاف منابع شود. از طرف دیگر خانهنشینی زنان تحصیلکرده و مهارتآموخته میتواند تبعات منفی روحی و شخصی نیز برای آنها به همراه داشته باشد.
بررسی آمارهای بازار کار نشان میدهد که همواره نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران (میزان حضور در بازار کار) پایین بوده و هیچگاه از سطح مطلوبی برخوردار نبوده است به طوری که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ۱۰ سال اخیر حدود ۵۰ درصد کمتر از مردان بوده و در بازه ۱۲ تا ۱۶ درصد در نوسان بوده است یعنی در دهه اخیر به طور میانگین تنها ۱۴ درصد از زنان در سن کار در بازار کار حضور داشتهاند و مابقی خانهنشین بودهاند. این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته و برخی از کشورهای در حال توسعه، نرخ مشارکت اقتصادی زنان بسیار بالاتر از این ارقام بوده و تفاوت چندان زیادی با نرخ مشارکت اقتصادی مردان ندارد.
حضور کمرنگ زنان در بازار کار که یکی از چالشهای مهم بازار کار ایران به شمار میرود در ماههای اخیر در حال تشدید است. آمارهای بازار کار فصلهای بهار و تابستان سال ۱۳۹۹ نشان میدهد که نرخ مشارکت اقتصادی زنان روند کاهشی به خود گرفته و بخشی از زنان اعم از شاغل و بیکار در حال خروج از بازار کار کشور هستند.
در فصل تابستان امسال بالغ بر یک میلیون و ۶۲۶ هزار نفر از بازار کار خارج شدهاند که از این میزان یک میلیون و ۱۰ هزار نفر زن بودهاند. با آنکه کاهش مشارکت اقتصادی در میان هر دو گروه مرد و زن وجود داشته اما در میان زنان حدود ۴۰۰ هزار نفر بیشتر از مردان بوده است. این در حالی است که میزان حضور زنان در بازار کار نیز کمتر از مردان بوده و درصد بیشتری از زنان از بازار کار خارج شدهاند.
در یک برآورد کلی میتوان گفت از میان یک میلیون و ۱۰ هزار زنی که در تابستان امسال از بازار کار خارج شدهاند حدود ۷۵۰ هزار نفر در تابستان سال گذشته شاغل و حدود ۲۶۰ هزار نفر نیز بیکار بودهاند. این به آن معناست که بخشی از زنانی که به صورت ارادی یا اجبار کار خود را از دست دادهاند دیگر به دنبال کار جدید نگشته و خانهنشینی را برگزیدهاند. همچنین بخشی از زنان که در سال گذشته بیکار و به دنبال شغل بودهاند از یافتن شغل ناامید شدهاند و به خانههای خود بازگشتهاند.
قهر زنان با بازار کار میتواند دلایل و ریشههای مختلفی داشته باشد و ضروری است به صورت دقیق و کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد. در یک نگاه کلی به نظر میرسد استمرار رکود تورمی و شیوع کرونا متهمان اصلی شکلگیری این روند هستند.
کرونا سبب شده حضور مادران در خانه ضرورت بیشتری از قبل پیدا کند چراکه فرزندان همچون گذشته در مدرسه حضور ندارند و لازم است مادران در کنار آنها باشند و به آموزش مجازی آنها کمک کنند. از سوی دیگر مهدهای کودک تعطیل شده و ریسک حضور فرزندان کوچک در بیرون از منزل هم بالا رفته بنابراین حضور مادران این فرزندان در منزل نیز ضروری شده است. بدین ترتیب بخشی از زنان شاغل مجبور شدهاند به صورت موقت از اشتغال صرفنظر کنند.
در اکثر کشورها بسیاری از زنان حقوق کمتری از مردان دریافت میکنند. شکاف جنسیتی دستمزد در ایران هم وجود دارد و در بسیاری موارد زنان حقوق مکفی دریافت نمیکنند به خصوص آنان که از مهارت و دانش بالایی نیز برخوردار نیستند مجبورند با دستمزد پایینی مشغول کار شوند. تورم بالا در دو سال و نیم اخیر سبب شده رشد حقیقی دستمزدها بسیار کاهش یابد و حتی منفی شود. به این ترتیب قدرت خرید همان میزان دستمزد غیرمکفی نیز تنزل یافته است. در این شرایط تمایل بخشی از زنان برای کار کردن از بین رفته و دیگر انگیزه کافی برای اشتغال یا جستوجوی شغل را ندارند.
با توجه به اینکه زنان معمولا محتاطتر از مردان هستند و مراقبتهای سلامتی و پزشکی بیشتری را انجام میدهند، افزایش احتمال آلوده شدن به ویروس کرونا نیز بر انگیزههای اشتغال آنها به خصوص افرادی که از دستمزد خود ناراضی هستند تاثیر منفی گذاشته و تبدیل به یک عامل بازدارنده برای اشتغال شده است. این عامل بازدارنده برای زنان بیکار نیز وجود داشته و برخی از زنان تصمیم گرفتهاند جستوجوی شغل را به بعد از کرونا موکول کنند.
استمرار رکود نیز عامل اقتصادی دیگری است که بر کاهش حضور زنان در بازار کار موثر بوده است. شرایط نامناسب اقتصاد کلان این پیام را به بیکاران میدهد که یافتن شغل دشوارتر از گذشته شده و به مرور آنها را از یافتن شغل دلسرد میکند. احتمالا بخشی از زنان ضرورت کمتری از مردان برای کسب درآمد داشته باشند بنابراین سریعتر از مردان از یافتن شغل دلسرد و از بازار کار خارج میشوند.
بنابراین عوامل مختلف اقتصادی و غیراقتصادی بر انگیزه و تمایل زنان برای حضور در بازار کار اعم از شاغل و در جستوجوی شغل تاثیر منفی گذاشته است. این شرایط سبب شده همان میزان پایین نرخ مشارکت اقتصادی زنان نیز با شدت قابل توجهی رو به کاهش بگذارد. این روند میتواند باعث فرسایش منابع انسانی بخش قابل توجهی از جامعه و اتلاف منابع شود.
* تحلیلگر اقتصادی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :