پشت لبخندهای رهبر چین
به گزارش جهان صنعت نیوز: در این هنگامهای که ترامپ به راه انداخت و به چشم جهان خاک پاشید اما چینیها تبلیغات پرسروصدایی درباره جاده ابریشم راه انداختند و به گونهای جا انداختند که گویی هیچ کجی و کاستی در این جاده نیست و همه چیز مطابق با برنامهها پیش میرود. اما حالا و به مرور آشکار شده است که بسیاری از کشورها از بدعهدی چینیها به ستوه آمده و از جاده خارج شدهاند. رهبران حزب کمونیست چین درباره ایران اما به دلیل اینکه ایران را در بدترین موقعیت میبینند رفتارهای غیر از عرف بینالمللی نشان داده و آرامآرام آشکار میشود نباید هرگز دل به لبخندهای مصنوعی شی دوخت.
برخی از تازهترین بحثها درباره بیاخلاقی چینیها در مناسبات با ایران را این روزها از زبان و قلم افراد آگاه میشنویم و میخوانیم. به طور مثال در نشست هیات نمایندگان اتاق تهران که یکی از مدیران دولت درباره جاده ابریشم و سهم ایران از این جاده میگفت، فریال مستوفی رییس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق تهران ضمن اشاره به بخشهایی از این گزارش در مورد سرمایهگذاری چینیها در خطوط ریلی ایران عنوان کرد که این سرمایهگذاریها خلاف آنچه در پاکستان انجام شده، به هیچوجه مستقیم نبوده و در قالب فاینانس با هزینه بالا انجام شده است که هزینههای قابل اعتنایی برای ایران دارد .
سیدرضا تقوی پژوهشگر همکار با پژوهشکده تحقیقات راهبردی نیز در مردادماه درباره راهبرد چین در بندر گوادر و ارتباط آن با بندر چابهار ایران نوشته بود: پروژه یک کمربند یک جاده با بنبست روبهرو شده است. بسیاری از کشورهایی که توافقنامههایی با چین امضا کردند در حال انصراف هستند. ما باید از این بنبستی که چین با آن روبهرو شده، استفاده کنیم و به جای اتصال گوادر به چابهار، چین را به چابهار بیاوریم… اگر این گزاره را قبول کنیم که چابهار و گوادر مکمل یکدیگر هستند ضرورتی ندارد این اتصال از طریق ریل یا جاده باشد چرا که هماکنون از طریق دریا به هم متصل هستند که بسیار کمهزینه و منطقیتر است. این همه سرمایهگذاری و اولویت دادن روی چابهار به طور کلی با اتصال به گوادر، اگر به طور کامل از بین نرود، بسیار آسیب خواهد دید.
یک تحلیلگر دیگر این پژوهشکده نیز درباره رفتار نامناسب چین با ایران به ویژه در داستان قرارداد راهبردی ۲۵ ساله دو کشور نوشته است: چین به دو دلیل عمده درصدد ایجاد مانع برای حاکمیتی شدن موضوع و متعاقبا احاله مسوولیتهای انرژیک خود به بخش خصوصی برآمده است: نخستین عامل آن است که پکن به سبب نیازی که به صنعت نفت غرب آسیا دارد و بنا به سرمایهگذاریهای عظیمی که در پروژههای زیربنایی و ساختوساز کشورهای حوزه خلیجفارس کرده است، به هیچوجه نمیخواهد با درگیر کردن خود در پروژههای مرتبط با صنعت انرژی جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی را به عنوان بزرگترین شرکای تجاری و انرژیک خود آزردهخاطر و خود را درگیر رقابت پادشاهیهای منطقه با تهران کند.
دومین دلیل نیز آن است که طرف چینی نمیخواهد در شرایطی که ایران تحت فشارهای بیسابقه مجموعه غرب و مشخصا ایالات متحده قرار دارد و چشمانداز روشنی نیز برای رفع تخاصمات تهران- واشنگتن قابل تصور نیست، خود را با ایجاد تعهد طولانیمدت در صنعت انرژی ایران زمینگیر کند. از این رو میکوشد با ارجاع تعهدات خود به بخش خصوصی، مانع از حاکمیتی شدن رابطه انرژیک خود با تهران شود. با بررسیها میتوان چنین اظهار داشت که برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله از برنامهای واحد که بر اساس آن بتوان توافق بردـ بردی را در حوزه انرژی منعقد کرد، تبعیت نمیکند. ماحصل سطحینگری مقامات ایرانی آن بوده که در شرایط موجود که کشور دستخوش مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی است، در بخش انرژی مورد توافق، طرف ایرانی قرارداد تلویحا موضع ضعیفتر را اتخاذ کرده و متعاقبا ابتکار عمل را به طرف چینی سپردهاند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :