باخت اصولگرایی
به گزارش جهان صنعت نیوز: پذیرش این اثرگذاری قطعا به معنی نگاه به بیرون یا دوست پنداشتن آمریکای دموکرات نیست اما به معنی لحاظ کردن واقعیات موجود در تحلیل سیاسی است. در همین چند روز گذشته شاهد بودهایم که دولت مستقر چطور به احیای برجام در زمان باقیمانده دل بسته و سیاسیون در هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا خود را مهیای رقابتی با چاشنی مذاکره- البته در چارچوب برجام- میکنند.
اینکه امیدواری دولت روحانی بجاست یا خوشباورانه، بحث مفصل و دیگری است اما رقابتهای انتخاباتی در خرداد ۱۴۰۰ اینطور که به نظر میرسد کاملا تحت تاثیر موضوع مذاکره قرار خواهد گرفت. وجه تمایز این انتخابات مذاکرهمحور اما با آنچه در سالهای ۹۲ و ۹۶ تجربه کردیم این است که احتمالا دوقطبی مذاکره- عدم مذاکره یا جنگ و صلح شکل نمیگیرد و سیاسیون سرگرم رقابت بر سر اثبات برتری خود در امر مذاکره خواهند شد.
نتیجه اما در هر صورت یکی است یعنی چه شاهد شکلگیری دوقطبی تکراری سازش و مقاومت باشیم و چه شاهد مجادله بر سر آنکه چه کسی بهتر مذاکره میکند، نتیجه یکسان است و اصولگرایان این بازی را خواهند باخت.
دلیلش نیز روشن است. فرض کنیم که فعالان سیاسی و تصمیمگیرندگان در این جریان تصمیم بگیرند کماکان بر سر موضع مقاومت میکنیم بایستند. در این صورت باید راهکارها و برنامههایی داشته باشند که به افکار عمومی ثابت کند بدون مذاکره و احیای برجام و ترمیم روابط ایران و جهان قادر به حل مشکلات و ساماندهی به اوضاع و احوال کشور به خصوص در عرصه اقتصاد هستند. آقایان در جبهه اصولگرایی خوب میدانند که این کار به این سادگیها نخواهد بود و حتی اگر بدنه اجتماعی هوادار آنان این منطق را پذیرا باشد، در فاصله چند ماه بعد از انتخابات و بلافاصله بعد از مشاهده ناکامیهایی که تحت تاثیر اوضاع تحریمی کشور نمایان خواهد شد وارد فاز انتقاد خواهند شد. بر این اساس جریان اصولگرا نیز راهی ندارد غیر از پذیرش اهمیت احیای برجام و تلاش برای عرضه هر چه بهتر ظرفیتهای خود در امر مذاکره.
این اما تنها موضوعی نیست که سبب میشود سیاسیون در اردوگاه اصولگرایی دست از موضع همیشگی خود- غیر از هفتههای اخیر- کشیده و از اصرار بر تقبیح مذاکره دست بردارند. دلیلی دیگر و احتمالا مهمتر خالی بودن دست آنان در معرفی نامزدی است که ظرفیت قرار گرفتن در یک سوی دوقطبی مورد بحث را داشته باشند. نگاهی به لیست کاندیداهای احتمالی جریان اصولگرا کافی است تا دریابیم که تنها گزینه مورد اعتنای این جریان برای قطبسازی علیه نامزد پرچمدار مذاکره در جریان اصلاحطلب، سعید جلیلی است؛ گزینهای که پیشتر هم در مذاکره ناکام بوده و هم در انتخابات. دیگر گزینه جدی اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ یعنی محمدباقر قالیباف نیز به هیچوجه شاخصهای لازم را برای این کار ندارد و حتی از سوی بدنه حزباللهی جریان اصولگرا نیز مورد اقبال قرار نمیگیرد.
به این ترتیب طبیعی است که اصولگرایان از فضای دوقطبیسازی و پافشاری بر مواضع گذشته خود فاصله گرفته و درصدد آن برآیند که با ارائه تواناییهای خود در امر مذاکره افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهند. در این راستا دستشان خیلی خالی نیست. مثلا میتوانند با اشاره به سرنوشت برجام در چهار سال گذشته جریان رقیب را متهم کنند که آنان هم برتری چندانی ندارند. همچنین میتوانند با اشاره به نزدیکی بیشتر خود به نهادهای قدرت و تصمیمگیرنده در کشور و اشاره به تمایل طرف آمریکایی برای مذاکره با جریان قدرتمندتر در داخل خود را گزینه مناسبتری برای عهدهدار شدن مذاکرات برجامی جلوه دهند.
نکته قابل تامل اما آنجاست که افکار عمومی به این سادگیها قانع نخواهد شد و در نظر دارد که اصولگرایان هزار تا شرط و شروط برای نشستن پای میز مذاکره دارد و در قیمتگذاری برای متاع خود به قدری تند میرود که احتمال شکل نگرفتن مذاکره بیش از شکل گرفتن آن و ناکام ماندن مذاکره بیش از موفقیت آن است. از همین رو است که فعالان سیاسی در جریان اصولگرا در صورت تبدیل شدن بحث مذاکره به یک محور اصلی در انتخابات ۱۴۰۰ بازنده خواهند بود و این نتیجه را نیز گریزی نیست. امید این جریان اما میتواند به متقاعد نشدن بدنه اجتماعی جریان رقیب به موثر بودن مذاکره و احیای برجام و در نتیجه تحریم انتخابات باشد. در این صورت است که انتخاباتی شبیه انتخابات اسفند ۹۸ رقم خورده و اصولگرایان میتوانند به راهیابی به پاستور امیدوار باشند.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسی
لینک کوتاه :