برجام واقعبینانه
مهدی مطهرنیا * انتخاب آنتونی بلینکن در تیم بایدن برای وزارت خارجه بسیار پرمعنا و نشاندهنده حرکت بایدن برای بازسازی سیاستهای آمریکا در دوران ترامپ و در جهت همگرایی با اتحادیه اروپا و از طرف دیگر بازبینی و اصلاح بسیاری از سیاستهای آمریکا در دوران گذشته دموکراتهاست چراکه اگر به طور مثال برای وزارت خارجه جان کری یا یکی از نزدیکان او را انتخاب میکرد باید میگفتیم درصدد ایجاد یک فضای مناسبتر برای بازگشت به برجام همچنان که تهران میخواهد، بوده است و ادامه مذاکرات مولود در ۲۰۱۵ با تهران تحت وزارت خارجه کری یا حتی سوزان رایس صورت میگرفت.
انتخاب آنتونی بلینکن اما نشاندهنده این معناست که ایالات متحده به برجام برمیگردد اما نه برای اینکه در چارچوب برجام راه را برای تهران باز کند بلکه به واسطه آنکه از طریق برجام راه را برای اعمال فشار بیشتر همگرایانه با اتحادیه اروپا و همکاری چین و روسیه در جهت کنترل تهران بیش از دوران ترامپ هموار سازد. بنابراین این نسیم سیاسی برجام در پرونده ایران و آمریکا نشاط روانی در ایران ولی بهرهبرداری سیاسی برای ایالات متحده آمریکا به دنبال خواهد داشت چراکه موجب میشود زمینهای فراهم آید که آمریکا با استفاده از برجام و تعیین مسیر حرکت برجام بر اساس خواست ایالات متحده آمریکا فشارهای بیشتر خود را بر تهران اعمال کند.
آمریکاییها در دورانهای گذشته نیز نشان دادند که اگرچه در تفاهم دو حزب دموکرات و جمهوریخواه دولتهای متفاوتی سر کار آمدهاند اما استمرار سیاستهای آمریکاییها علیه تهران همواره مشخص بوده است. حتی در سال ۱۳۹۸ که اعتراضات آبان ماه ایران رخ داد، لایحه کنگره دموکرات آمریکا به پشتیبانی از معترضان ایران یک لایحه دوحزبی بود.
نکته حائز اهمیتی که نباید از نظر دور داشت این است که اگرچه سیاست خارجی نسبت به سیاست داخلی در کمپینهای انتخاباتی جایگاه چندانی ندارد، در زمان استقرار روسای جمهوری این سیاست خارجی است که بر سیاست داخلی فائق میآید و یک رییسجمهور را به عنوان رییسجمهور قدرتمند در ایالات متحده آمریکا شکل میدهد. از این جهت است که میراث آنها اکثرا متوجه مسائل مربوط به حوزه سیاست خارجی میشود. بنابراین باید گفت که در این وضعیت آنچه به نظر میرسد در حال شکلگیری است، ساختارمندی و نیروی جدیدی است که در ایالات متحده آمریکا ضمن احترام به برجام به عنوان میراث اوباما میخواهد نقضهای متوجه برجام را رفع و فشارهای بیشتری را بر ایران وارد کند تا ایران برجامهای دیگر را پذیرا شود.
طبق هدفگذاری اوباما که در زمان ورود آمریکا به مذاکرات برجام منتشر شد، اوباما معتقد بود که ایران برای ورود به نظم بینالمللی باید برجام را امضا کرده و از این طریق در قالب برجام تبدیل به یک بازیگر عادی و نه انقلابی شود.
فلذا به نظر میرسد که بازگشت آمریکا به برجام نه آنگونه که از سوی برخی جناحها در ایران بسیار خوشبینانه تصور میشود، است و نه آنطور که از سوی جناح مخالف بدبینانه تصور میشود. هر دو نگاه به یک اندازه دور از واقعیت است. بایدن در اجرای سختگیریها، هوشمندانهتر از ترامپ و اوباما پیش خواهد رفت. گزینه نظامی در دوران بایدن با وجود همه مسائلی که درباره ترامپ مطرح است، بیشتر مطرح خواهد شد. اضافه کردن مفاد برجام در صورت بازگشت به برجام در دستورکار بایدن است. دموکراتها در ارتباط با اتهاماتی مبنی بر ساخت بمب اتم در ایران از جمهوریخواهان در بسیاری از مواقع شدیدتر عمل میکنند. تضمین امنیت رژیم صهیونیستی مورد نظر بایدن است و بیش از اوباما به آن متعهد است. افزایش فشارها به بهانه رعایت حقوق بشر طبق وعدهای که بایدن داده بسیار محتمل است. تحریمهای گذشته حفظ خواهد شد و این بار تحت عنوان تحریمهای هدفمند مورد توجه قرار خواهد گرفت و اقدام علیه فعالیتهای منطقهای ایران و موشکهای بالستیک به صورت صریحتر خود را به نمایش خواهد گذاشت.
بنابراین آنچه که تحت عنوان نسیم برجام در فضای سیاسی ایران مطرح شده است باید با نگاهی واقعبینانه مد نظر قرار بگیرد. آنچه که در آمریکا میگذرد مهم است ولی آنچه که بیشتر در پرونده ایران و آمریکا اهمیت دارد، چیزی است که در تهران میگذرد. تهران خود را یک رژیم انقلابی تجدیدنظرطلب در روند نظام بینالمللی معرفی کرده و با وجود بحرانهای چندساله در داخل کشور، منطقه و نظام بینالمللی تنها برگ برندهاش در معرفی انقلابی خود، مقابله با آمریکاست فلذا ورود فراتر از نرمش قهرمانانه میتواند به ساختار تعریفی انقلاب اسلامی در چند دهه اخیر خدشه وارد کند.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :