فرصت یا تهدید؟
به گزارش جهان صنعت نیوز: به دلیل وابستگی اقتصاد ایران به نفت، در صورت بروز تغییر و یا آشفتگی در بازار نفت، درآمدهای حاصل از نفت در ایران دچار تغییر میشود که خود باعث تغییر در دیگر بازارها و فعالیتهای اقتصادی آن میشود. به عنوان مثال، تحریمهای نفتی سال ۱۳۹۰ سطح تولید و صادرات نفت را تحت تاثیر قرار داده و در واقع، به عنوان یک بحران موجب مشکلات اقتصادی زیادی شد. از اینرو ضروری به نظر میرسد که تاثیرپذیری و یا سرایتپذیری بین بازارها از جمله سرایت بازارهای مالی ایران ناشی از تلاطم در بازار نفت بررسی شود.
«رویکرد وابستگی اکستریمال» از انواع روشهای غیرخطی وابستگیهاست که برای توزیعهای نامتقارن و غیرنرمال به کار میرود و شامل سه آماره است. این تحقیق به بررسی یک نوع جدید از آزمون سرایتپذیری (که به واسطه یک بحران ایجادشده) با استفاده از تغییر در تلاطم همزمان بین بازارها از دوره عدم بحران به بحران، و همچنین تخمین آماره پرداخته است. دوره مورد بررسی سالهای ۱۳۹۴ – ۱۳۸۸ و با استفاده از بازدهی دادههای روزانه و به صورت دو زیردوره عدم بحران (قبل از تحریم نفتی آذر سال ۱۳۹۰) و بحران (از تحریم نفتی آذر سال ۱۳۹۰ به بعد) در نظر گرفته شده است. مساله اصلی در این پژوهش تشخیص و اندازهگیری سرایتپذیری بین بازارهای مالی، همچنین، سرایتپذیری بین بازار نفت و بازارهای مالی ایران است.
مروری بر ادبیات
با گسترش و توسعه بازارهای مالی جهانی بحث ارتباط میان بازارهای مالی، رابطه پویای میان بازدهیها در این بازارها و مکانیسمهای انتقال تلاطم بین این بازارها، هر روز بیش از پیش مورد توجه دستاندرکاران بازارهای مالی قرار گرفته است.
از آنجا که یکی از مهمترین وظایف مدیران مالی، سیاستگذاران و سرمایهگذاران، مدیریت ریسک و بحرانی است که پرتفوی آنها با آن مواجه است، این افراد باید تلاش کنند که ریسک را به حداقل برسانند. یکی از انواع ریسکهایی که در بازارهای مالی مطرح است، ریسک سرایت نوسانات و تلاطمها از یک بازار به بازار دیگر است. به عنوان مثال ریسک سرایت نوسانات از بازار پول به بازار سهام و یا ریسک انتقال نوسانات از بازار نفت به بازار سهام.
امروزه شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد نوسانات قیمت داراییهای مالی به داراییها و بازارهای دیگر سرایت میکند. دامنه این سرایتها با گسترش سیستمهای ارتباطی و وابستگی بیش از پیش بازارهای مالی به یکدیگر رو به افزایش است.
شناسایی مکانیسمهای سرایت بازده و سرایت تلاطم (گشتاور دوم بازده) بین داراییهای مالی مختلف، به دلایل متعدد اهمیت دارد. سرایت نوسانات داراییها، اطلاعاتی در خصوص کارایی بازار به ما میدهد. در یک بازار کارا، بازده یک دارایی نباید با استفاده از بازدههای قبلی داراییهای دیگر پیشبینی شود.
وجود سرایت بین بازده داراییها امکان استفاده از یک استراتژی معاملاتی سودآور را فراهم میکند و اگر سود این استراتژی معاملاتی از هزینههای عملیاتی آن بیشتر باشد به طور بالقوه، دلیلی بر عدم کارایی بازار است.
شناسایی مکانیسمهای سرایت در مدیریت سبد داراییها نیز نقش مهمی دارد زیرا در انتخاب سبد سهام و کاهش ریسک میتوان از آن استفاده کرد. افزون بر این، سرایت تلاطم داراییها به پیشبینی تلاطم آینده داراییها کمک میکند بنابراین در حوزههایی از قبیل قیمتگذاری اختیار معاملات، بهینهسازی سبد سهام، محاسبه ارزش در معرض خطر و مدیریت ریسک کاربرد دارد.
سرایت تلاطم میان شاخصهای مالی حاکی از فرآیند انتقال اطلاعات میان بازارهاست. با توجه به اینکه بازارهای مالی با یکدیگر مرتبط هستند، اطلاعات ایجاد شده در یک بازار، میتواند سایر بازارها را متاثر سازد. سرایت مالی شوکی است که در یک بخش خاص متاثر از سایر بخشها شکل میگیرد. پژوهشهای صورت گرفته، اثر نوسانات را به وسیله سرایت مالی، توضیح دادهاند.
مفاهیمی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است، عبارتند از:
سرایت: اصطلاح «سرایت» از حوزه امراض همهگیر (بیماریهای مسری) استخراج شده است. سرایت مالی بر اثر گسترش یک آشفتگی مالی در یک کارخانه، یک بازار و یا یک منطقه جغرافیایی به حوزههای دیگر پدیدار میشود.
در سادهترین حالت، سرایت مالی به عنوان افزایش قابل توجه در ارتباط (همبستگی) بین دو بازار در طول یک دوره بحران در مقایسه با یک دوره عدم بحران در نظر گرفته میشود در صورتی که سایر عوامل بازار تحت کنترل باشند. همچنین سرایت مالی به عنوان یک افزایش قابل توجه در ارتباط متقابل بازارها، پس از یک شوک وارده به یک کشور و یا به یک گروه از کشورها، تعریف شده است.
بازدهی: بازده هر دارایی در دورههای متفاوت، متغیر است و روند ثابت و یکنواختی را به همراه ندارد بنابراین نوسان و تغییرپذیری، جزء لاینفک بازدهی هر دارایی در طی زمان است. با توجه به تغییرپذیری و نوسان، بازده دورههای آتی نیز قابل اطمینان نیستند.
کیم و راجرز (۱۹۹۵) با استفاده از مدل گارچ نشان دادند از زمانی که اجازه فعالیت خارجیان در بازار سهام کره داده شده، اثرات سرایت از ژاپن و آمریکا به کره افزایش یافته است. ورسینگتون و هیگز (۲۰۰۴) به بررسی مکانیسم انتقال نوسانات و بازده بین بازارهای سهام کشورهای آسیای شرقی از ژانویه ۱۹۸۸ تا اکتبر ۲۰۰۰ با استفاده از مدل گارچ چندمتغیره پرداختند و به این نتیجه رسیدند که همگرایی بالا بین این بازارها و همچنین اثرپذیری متفاوت بازارهای نوظهور از بازارهای توسعهیافتهتر وجود دارد.
لافوئنته و روئیز (۲۰۰۴) روابط میان بازدهی و نوسانات شاخصهای بخشی بازار سهام اسپانیا و شاخص بخش تکنولوژی را محاسبه کردند. نتایج اثرات مثبت نوسانات از بخش تکنولوژی به دیگر بخشها با استفاده از روش واریانس ناهمسانی خودرگرسیون شرطی (گارچ) نشان داد که بیشترین تاثیرپذیری در بخش مالی رخ داده است.
هریس (۲۰۰۵) با استفاده از یک مدل گارچ چندمتغیره، سرایت بازده و تلاطم را در میان سه شاخص بازار سهام انگلستان آزمون کرد. نتایج تحقیق او اثر تقدم- تاخر را در بورس سهام انگلستان تایید میکند. بررسیهای او نشان میدهد سرایت قابلتوجهی هم در بازده و هم در تلاطم از شاخص سهام شرکتهای بزرگ به شاخص سهام شرکتهای کوچک وجود دارد. در خصوص تلاطم، شواهدی از سرایت محدود شاخص سهام شرکتهای کوچک به شاخص سهام شرکتهای بزرگ وجود دارد که تنها در دورههای خاصی دیده میشود.
یو و حسن (۲۰۰۶) در رابطه با همگرایی بازارهای سهام منطقه منا با بهرهگیری از مدل اتورگرسیو-گارچ دریافتند که رابطه کوتاهمدت بازار سهام آمریکا رابطه علیّت گرنجری قوی با بازارهای سهام غیرعضو شورای همکاری خلیجفارس داشته و اثرپذیری بازارها از بازدهیها و نوسانات خود، بیشتر از بازدهیها و نوسانات کشورهای دیگر بوده است.
کارونانایاک، ولدخانی و اوبرین (۲۰۱۰) در رابطه با اثرگذاری بازدهها و نوسانات بازارهای سهام چهار کشور استرالیا، آمریکا، انگلیس و سنگاپور بر یکدیگر، با استفاده از رویکرد گارچ چندمتغیره، به این نتیجه رسیدند که اثرات یکطرفه بازدهیها از بازار سهام آمریکا و انگلیس به بازارهای سنگاپور و استرالیا وجود دارد و اثر نوسانات مشترک در چهار بازار تایید شد.
فرای و شیائو (۲۰۱۵) به بررسی سرایت تلاطم (ناشی از بحران جهانی طی سالهای ۲۰۰۹- ۲۰۰۸) از بخش بانکداری آمریکا به بازارهای سهام و بخشهای بانکداری جهان پرداختهاند. نتایج حاصل از تخمین مدل وابستگی اکستریمال بیانگر سرایت تلاطم از بخش بانکداری آمریکا به بخشهای مورد نظر است.
ابراهیمی، سید حسینی و جعفرعبدی (۱۳۹۰) با استفاده از یک مدل گارچ جمعی کسری چندمتغیره، در بازه زمانی ۱۳۸۹ – ۱۳۸۵ و با استفاده از دادههای روزانه، به این نتیجه رسیدهاند که سرایت تلاطم از شاخص صنعت سیمان به شاخص کاشی و سرامیک و سرمایهگذاریها به صورت دوطرفه بوده است با این تفاوت که اثر سرایت از شاخص صنعت سیمان به شاخص کاشی و سرامیک بیشتر است. نتایج وجود اثر تقدم و تاخر و جریان اطلاعات در این دو سری زمانی را تایید میکند. همچنین، سرایت تلاطم از سهام سرمایهگذاری به کاشی و سرامیک و بالعکس نیز وجود دارد؛ اما، در مورد سهام صنعت سیمان و سرمایهگذاریها تنها سرایت یکطرفه از سمت سیمان مشاهده میشود.
کشاورز حداد و عابد (۱۳۹۲) اثر سرایت بحران مالی ۲۰۰۸ آمریکا بر شاخص کل قیمت بازار سهام تهران، شاخصهای صنعت و واسطهگری مالی و شاخص بازار اول و دوم بازار سهام تهران را با استفاده از آزمون سرایت دانگی، فرای، گونزالس- هرموسیلو و مارتین (DFGM) بررسی کردند. نتایج نشان داد بحران جهانی به شاخص کل قیمت بازار سهام تهران سرایت کرده است. همچنین بحران مالی ۲۰۰۸ آمریکا، شاخصهای صنعت و بازار اول را تحت تاثیر خود قرار داده و موجب کاهش ارزش این شاخصها شده ولی بر شاخصهای واسطهگری مالی و بازار دوم بیتاثیر بوده است.
ابراهیمی و سیدحسینی (۱۳۹۲) در بازه زمانی دسامبر ۲۰۰۶ تا ژوئن ۲۰۱۰، به این نتیجه رسیدهاند که سرایت تلاطم از بازار جهانی نفت به بازار دوبی و بازار تهران وجود دارد. همچنین سرایت تلاطم از بازار دوبی به تهران نیز به طور معناداری مشاهده شد. این در حالی است که اثر سرایت به طور معکوس مشاهده نشد.
دهقان، نیکومرام و پورزمانی (۱۳۹۲) سرایتپذیری بازار سرمایه از بازارهای موازی ارز، طلا و نفت را در بازه زمانی ۱۳۹۲ – ۱۳۸۲ تایید کردند. به عبارت دیگر، فرضیات اصلی پژوهش مبنی بر اثرپذیری بازار سرمایه از بازارهای موازی از دو منظر بازده و ریسک حفظ میشود. در این راستا، از روش تحلیل بردار خودرگرسیونی و مدل خودرگرسیونی مشروط بر ناهمسانی واریانسهای تعمیمیافته چندمتغیره استفاده شد.
روش تحقیق
وابستگی بین توزیعهای آماری با استفاده از چندین روش قابل محاسبه است. بسته به نوع توزیع متغیرها، روش محاسبه ضریب همبستگی بین آنها متغیر است. مثلا، برای محاسبه وابستگی بین توزیعهای نرمال از ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده میشود.
روشهای وابستگی اکستریمال و وابستگی نامتقارن نیز برای توزیعهای نامتقارن و غیرنرمال و برای دو دوره زمانی بحران و عدم بحران به کار میرود که روشی جدید جهت محاسبه وابستگی بین متغیرها محسوب میشود و دقت اندازهگیری وابستگی اکستریمال بیشتر است.
هدف از مدل وابستگی اکستریمال برای سرایت، شناسایی این موضوع است که آیا تغییر آماری معناداری در کشیدگی همزمان و تلاطم همزمان در بازدهی داراییها در دورههای عدم بحران و بحران وجود دارد یا خیر. وجود این تغییرات، نشانگر وجود سرایت است. بحران، پیشامدی است که به صورت ناگهانی و گاهی فزاینده رخ میدهد و به وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای فرد، گروه و یا جامعه میانجامد. بحران باعث به وجود آمدن شرایطی میشود که برای برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی و فوقالعاده است.
مدل وابستگی اکستریمال که توسط فرای و شیائو(۲۰۱۵) ارائه شده، شامل سه آماره به صورت زیر است:
: آزمونی برای سرایت جهت تشخیص شوکهای انتقالی از بازدهی دارایی بازار منبع i به بازدهی دارایی بازار گیرنده j به توان سه (شبیه به چولگی) است؛
: آزمونی برای سرایت جهت اندازهگیری شوکهای انتقالی از بازدهی دارایی بازار منبع i (با توان سه) به بازدهی دارایی بازار گیرنده j است؛
: آزمونی برای سرایت جهت تشخیص شوکهای انتقالی از نوسانات بازدهی دارایی بازار منبع i به نوسانات بازدهی دارایی بازار گیرنده j است.
برآورد مدل و یافتههای تحقیق
متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش، عبارتند از:
شاخصهای قیمت نفت، طلا (سکه طلا)، ارز و سهام که البته در اینجا به دلیل استفاده از مدلهای مورد نظر از بازدهی درصدی متغیرها که با استفاده از لگاریتم طبیعی به دست آمدهاند، استفاده شده است (Roil بازدهی درصدی نفت، Rcoin بازدهی درصدی سکه طلا، RExchange بازدهی درصدی ارز، Rstock بازدهی درصدی سهام). از دادههای روزانه مربوط به سالهای ۱۳۹۴-۱۳۸۸ استفاده شده که از سایت بانک مرکزی و سایت اوپک به دست آمده است.
بازدهی درصدی با استفاده از فرمول زیر محاسبه میشود:
: بازدهی درصدی دارایی i در زمان t است.
: شاخص قیمت دارایی i در زمان t است.
: شاخص قیمت دارایی i در زمان t-1 است.
برای محاسبه بازدهی درصدی متغیرها، از لگاریتم طبیعی دادهها استفاده شده است.
آمار توصیفی دادهها در جدول (۱) آورده شده است.
جدول ۱. آمار توصیفی دادههای روزانه (۱۳۸۸-۱۳۹۴)
متغیر |
میانگین |
حداقل |
حداکثر |
انحراف معیار |
چولگی |
کشیدگی |
آماره j-b |
Prob |
بازدهی نفت |
۰۲۰۳/۰- |
۷۴/۷- |
۲۳/۷ |
۲۶/۱ |
۱۳۶/۰- |
۶۲/۸ |
۶۹/۲۰۳۵ |
۰۰۰۰/۰ |
بازدهی سکه طلا |
۰۷۲۹/۰ |
۲۸/۶۲- |
۸۹/۲۸ |
۶۳/۲ |
۰۰۶/۱ |
۴۴/۷۸ |
۴/۳۶۶۵۹۴ |
۰۰۰۰/۰ |
بازدهی سهام |
۰۱۱۲۸/۰ |
۶۷/۵- |
۸۴/۴ |
۷۴/۰ |
۰۴۹/۰- |
۶/۹ |
۳/۲۸۰۹ |
۰۰۰۰/۰ |
بازدهی ارز |
۰۷۵۶/۰ |
۸۲/۲۴- |
۵۶/۱۷ |
۵۶/۱۷ |
۰۶۱/۰- |
۳۲/۵۳ |
۶/۱۶۳۰۷۵ |
۰۰۰۰/۰ |
جدول (۱) آمارههای توصیفی مربوط به چهار متغیر بازده بازار نفت، طلا، سهام و ارز را با استفاده از دادههای روزانه نشان میدهد. متوسط بازده روزانه نفت برابر ۰۲۰۳/۰- درصد، طلا ۰۷۲۹/۰ درصد، سهام ۱۱۲۸/۰ درصد و ارز ۰۷۵۶/۰ درصد در طول دوره مورد بررسی بوده که از این میان متوسط بازده روزانه بازار سهام بیشتر از بقیه است. انحراف معیارهای به دست آمده در جدول (۱) نشانگر نوسانات بسیار اندک بازار سهام نسبت به سایر بازارها بوده است. همچنین، همه متغیرها با استفاده از آزمونهای ریشه واحد دیکیفولر تعمیمیافته و فیلیپس پرون نیز مانا هستند.
متغیرهای بهکار رفته در این تحقیق، شامل بازدهی شاخص قیمت نفت، ارز، سهام و سکه است. توزیع بازدهیها اغلب، نامتقارن و دارای دنباله قطور است. در ادامه، نامتقارن بودن توزیع متغیرهای مورد بحث بررسی شده است. برای آزمون نرمال بودن میتوان از آماره جارک- برا استفاده کرد. در این آزمون، فرض صفر مبنی بر نرمال بودن است. نتایج نشان میدهد توزیع بازدهی نفت، نرخ ارز، سکه طلا و سهام غیرنرمال و نامتقارن هستند. نمودار هیستوگرام متغیرهای تحقیق به صورت زیر است:
تشخیص وجود سرایتپذیری در بین بازارها مستلزم دو عامل زیر است:
-تغییر آماری معنادار در وابستگی اکستریمال از دوره عدم بحران به دوره بحران با استفاده از آماره تلاطم همزمان و به وسیله رد فرض صفر عدم سرایت برای آماره؛
-بزرگتر و یا مساوی بودن مقدار محاسباتی آماره تلاطم همزمان، با مقدار بحرانی آماره در جدول مقادیر بحرانی مربوط.
آماره تلاطم همزمان جهت تشخیص و اندازهگیری سرایت بین بازارها به کار میرود. از دو دوره زمانی استفاده شده است. اندازه کل دوره کوتاهمدت (کمتر از سه سال)، ۷۰۰ روز (با توجه به جدول مقادیر بحرانی) از تاریخ ۸/۱۲/۱۳۸۸ تا ۹/۵/۱۳۹۱ (زیردوره عدم بحران ۵۰۰ روز و زیردوره بحران ۲۰۰ روز) درنظر گرفته شده است. اندازه کل دوره بلندمدت (بیشتر از سه سال)، ۱۵۴۵ روز و از تاریخ ۸/۱۲/۱۳۸۸ تا ۲۲/۴/۱۳۹۴ (آغاز توافق برجام) است. دوره عدم بحران ۵۰۰ روز و دوره بحران (تحریم نفتی) ۱۰۴۵ روز است (با توجه به این مساله که افزایش دوره بحران باعث تغییر چندانی در مقادیر بحرانی نشده است، دوره بحران افزایش و مقادیر جدید نیز بررسی شده است). آمارههای مورد نظر برای دو دوره محاسبه و نتایج در جداول (۲) و (۳) ذکر شده است.
با توجه به جدول (۲) وابستگی بین نوسانات بازدهی متغیرهای مورد بحث، بعد از وقوع تحریم نفتی (از دوره عدم بحران به بحران) تغییر کرده است. تحریم نفتی سبب کاهش همبستگی بین نوسانات بازار نفت و سهام در کوتاهمدت و بلندمدت، همچنین کاهش همبستگی بین بازارهای نفت و طلا در بلندمدت شده است. از طرف دیگر، مشاهده میشود تحریم نفتی که با عنوان «بحران» در جدول (۲) ظاهر شده است، باعث افزایش همبستگی بین نوسانات بازدهی (به عبارت دیگر، تلاطم همزمان) بازارهای نفت و ارز، طلا و ارز، طلا و سهام و ارز و سهام شده است. تغییر در تلاطم همزمان بین بازارها بعد از وقوع یک رویداد و معنادار بودن این تغییر، یکی از نشانههای سرایتپذیری بین بازارها است.
جدول ۲. محاسبه وابستگی اکستریمال با استفاده از آماره تلاطم همزمان برای دو زیردوره
متغیرها |
دوره کوتاهمدت |
دوره بلندمدت |
||
عدم بحران |
بحران |
عدم بحران |
بحران |
|
(ROil RCoin) |
۱۴۳۹۵/۰ |
۲۵۶۳/۰- |
۱۴۴/۰ |
۰۱۲۵/۰- |
(ROil RExchange) |
۰۳۰۸۵/۰- |
۲۵۴/۰- |
۰۳۱/۰- |
۰۷۱/۰- |
(Roil RStock) |
۰۹۳۵۸۷/۰ |
۰۲۵۴۲۵/۰- |
۰۹۴/۰ |
۰۱۳/۰ |
(RCoin RExchange) |
۱۲۱۴/۰ |
۷۹/۵ |
۰۲۸/۰ |
۰۳۷/۰ |
(RCoin RStock) |
۰۲۷۹۲/۰ |
۰۵۷۵۵/۰ |
۱۲/۰ |
۳/۲ |
(RExchange RStock) |
۰۱۲۹۹۶/۰ |
۰۹۰۳/۰- |
۰۱۳/۰- |
۱/۰- |
(RExchange RCoin) |
۱۲۱۴/۰ |
۷۹/۵ |
۱۲/۰ |
۳/۲ |
جدول ۳. محاسبه وابستگی اکستریمال با استفاده از آماره برای کل دوره
متغیرها |
دوره کوتاهمدت |
دوره بلندمدت |
|
||||
(ROil RCoin) |
۲۸/۰ |
۶۸/۰- |
۵۶/۳۲ |
۲۸/۰ |
۳/۰- |
۳۸/۲۹ |
|
(ROil RExchange) |
۰۵۹/۰ |
۱۶۸/۰- |
۵۶/۳۲ |
۰۵۹/۰ |
۱/۰ |
۱۴۸/۰ |
|
(ROil RStock) |
۲۵۳/۰- |
۱۷۲/۰- |
۲۳۲۴/۰ |
۲۵/۰- |
۰۹/۰- |
۲۶/۲ |
|
(RCoin RExchange) |
۸۹/۰ |
۸۴/۲۲ |
۴۸/۱۵۶۷۹ |
۰۴/۰ |
۰۷/۰ |
۰۶۶/۰ |
|
(RCoin RStock) |
۰۳۸/۰ |
۰۶۶/۰- |
۳۹/۰ |
۸۹/۰ |
۱۶/۳۰ |
۶۱۱۰۱ |
|
(RExchange RStock) |
۲۶۳/۰- |
۱۱۸/۰- |
۷۵/۰ |
۲۶/۰- |
۰۹/۰ |
۳۳/۱۰ |
|
(RExchange RCoin) |
۸۹/۰ |
۸۴/۲۲ |
۷۴/۱۵۶۶۷ |
۸۹/۰ |
۲/۳۰ |
۶۱۶۲۲ |
|
با توجه به جدول (۳)، آماره CV۲۲ در این قسمت با استفاده از نرمافزار اکسل محاسبه شده که نشاندهنده رابطه معنادار سرایتپذیری بازار طلا از بازار نفت در کوتاهمدت و بلندمدت، بازار سهام از بازار نفت در بلندمدت، بازار ارز از بازار طلا در کوتاهمدت، بازار سهام از بازارهای طلا و ارز در بلندمدت و بازار طلا از بازار ارز در کوتاهمدت و بلندمدت است. با توجه به جداول (۲ و ۳) جهت سرایت از بازار نفت به طلا، نفت به ارز و نفت به سهام میباشد. همچنین، بازار سهام از بازارهای طلا و ارز، سرایتپذیر است. بین بازارهای ارز و طلا سرایتپذیری دوطرفه وجود دارد. اما با توجه به نتایج به دست آمده، سرایتپذیری بازار طلا از بازار ارز شدیدتر است.
نتیجهگیری و پیشنهادها
بازار نفت به عنوان یک بازار قدرتمند بر بسیاری از متغیرهای کلان اقتصادی و حتی سیاسی کشورهای جهان به خصوص کشورهای عضو اوپک، تاثیرگذار است. ایران که یکی از کشورهای صادرکننده نفت است، از این قاعده مستثنی نیست و بازارهای آن از جمله بازارهای مالی، متاثر از بازار نفت هستند. در نتیجه، انتظار میرود، در صورت بروز تلاطم و آشفتگی در بازار نفت، بازارهای مالی ایران نیز متلاطم شوند. این مقاله به بررسی اثرگذاری تحریم نفتی بر بازارهای مالی ایران پرداخته است. تحریم نفتی موجب تغییر در وابستگی بین نوسانات بازدهی بازارهای مورد نظر شد.
وابستگی بین نوسانات بازدهی متغیرهای یاد شده، بعد از وقوع تحریم نفتی (از دوره عدم بحران به بحران) تغییر کرده است. تحریم نفتی سبب کاهش همبستگی بین نوسانات بازار نفت و سهام در کوتاهمدت و بلندمدت، همچنین کاهش همبستگی بین بازارهای نفت و طلا در بلندمدت شده است. از طرف دیگر، مشاهده میشود تحریم نفتی باعث افزایش همبستگی بین نوسانات بازدهی (به عبارت دیگر، تلاطم همزمان) بازارهای نفت و ارز، طلا و ارز، طلا و سهام، و ارز و سهام شده است. تغییر در تلاطم همزمان بین بازارها بعد از وقوع یک رویداد و معنادار بودن این تغییر، یکی از نشانههای سرایتپذیری بین بازارها است.
افزون بر این، در این مقاله به سرایتپذیری بین بازارهای نفت و بازارهای مالی ایران پرداخته شد. سرایت تلاطم از بازار نفت به بازارهای مالی و همچنین سرایتپذیری بین بازارهای مالی با رویکرد تلاطم همزمان اثبات شد.
تاثیرپذیری بازارهای ایران از بازار نفت جهانی میتواند به عنوان یک تهدید برای ایران محسوب شود. البته در صورتی که ایران مانعی برای فروش و صدور نفت به دیگر کشورها نداشته باشد و درآمد حاصل از فروش نفت بیشتر از هزینههای جانبی آن باشد، تهدید میتواند به فرصت تبدیل شود و باعث رشد و شکوفایی دیگر بخشهای اقتصاد گردد. اما در شرایط کنونی که ایران مدام در معرض تحریمها و تهدیدهای خارجی قرار دارد، وابستگی به نفت و درآمدهای نفتی یک تهدید بزرگ برای کشور است. برای کاهش این تهدیدها پیشنهاد میشود بر بخشهای غیرنفتی تکیه شود و شرایط رشد و گسترش آنها فراهم گردد.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
لینک کوتاه :