بزنگاه انتخاب در اقتصاد ایران

پیمان مولوی * جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید «در اتحاد جماهیر شوروی برای توسعه هزاران ایده وجود داشت، اما خواستی برای آن شکل نگرفت». چین در سال ۱۹۸۴ کشوری تهی از ایده، اما سرشار از خواست‌های اقتصادی بود. پافشاری بر این خواست‌ها و تغییر جهت‌گیری‌ها اکنون چین را به قدرتمندترین اقتصادها در عرصه جهانی تبدیل کرده است. ایرانِ کنونی، شوروی یک قرن اخیر است یا چین نیم‌قرن پیش؟

طبق آمارها تولید ناخالص داخلی جهان حدودا به ۸۲ هزار میلیارد دلار می‌رسد. سهم ایران از تولید ناخالص داخلی جهان در سال ۲۰۱۷ حدود نیم‌درصد بوده که در حال حاضر سهم نیم‌درصدی ایران از GDP جهانی از این میزان هم کمتر شده است. در سال ۲۰۱۷ به طور تقریبی GDP ایران معادل ۵۴۰ میلیارد دلار بود، اما تولید ناخالص داخلی ایران در دوره کنونی و به دلیل رکود چندساله به زیر ۳۹۰ میلیارد دلار تقلیل یافته است. بنابراین در وهله اول اندازه اقتصاد ایران در مقایسه با اقتصاد جهانی به میزان زیادی کوچک شده است. افت درآمد سرانه ایرانیان طی ده سال گذشته نیز موجب شده که خانوارهای ایرانی یکی از پایین‌ترین هزینه‌های دستمزد و انرژی را در جهان داشته باشند که کمی بهتر از وضعیت مردم چین در سال ۱۹۴۰ است.

ترکیه و عربستان سعودی دو رقیب عمده اقتصادی ایران شناخته می‌شوند که هر دوی این کشورها طی دو سال گذشته به چنان رشدی دست یافته‌اند که بخشی از آن می‌توانست متعلق به ایران باشد. بیشترین رشد عربستان سعودی از ناحیه نفت و پتروشیمی حاصل شد، اما ناتوانی ایران در افزایش تولید در این حوزه‌ها دستیابی به ظرفیت پنج میلیون بشکه‌ای فروش نفت در ۴۵ سال گذشته را غیرممکن کرد. حال نیز اگر بخواهیم از ظرفیت‌های تولیدی ایران در صادرات نفت صحبت کنیم در بهترین حالت به تولید دو میلیون بشکه نفت در روز می‌رسیم. ترکیه نیز به عنوان دومین رقیب قدرتمند ایران در حوزه توریسم و تولیدات صنعتی گوی سبقت را از ایران ربود و توانست از ضعف ایران به دلیل فشار تحریم‌ها استفاده کند و اقتدار خود را در این حوزه‌ها نشان دهد. اما با وجود تضعیف اقتصاد کشورمان طی سال‌های گذشته تقاضا برای برخی محصولات صادراتی ایران اعم از پتروشیمی، مواد معدنی و فولادی و… کماکان دیده می‌شود.

اقتصاد ایران در دوره کنونی و به دلیل قرار‌گیری در منطقه خاص جغرافیایی، در دوران گذار غرب به شرق قرار گرفته است. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰ میلادی نقطه ثقل اقتصاد جهان به شرق آسیا برگردد که در آن چین در رده نخست اقتصادهای جهان، هند در رده دوم، آمریکا در رده سوم و کشورهای آسیایی همچون اندونزی در ردیف‌های بعدی قرار می‌گیرند. اما آیا ایران نیز می‌تواند در این میان سهمی داشته باشد؟ پاسخ این سوال به دلیل نقش ایران در حفظ جایگاه کشورهای غربی و اروپایی و آمریکایی و حتی کشورهای شرقی مثبت است.

اما همه آنچه گفته شد تنها در سایه سرمایه‌گذاری اتفاق می‌افتد. اما در کشوری که طبق آمارهای بانک مرکزی هرساله به طور متوسط شاهد خروج ۱۰ میلیارد دلار سرمایه است روزنه‌ای برای سرمایه‌گذاری دیده نمی‌شود. اگر اقتصاد ایران بخواهد در سال ۱۴۰۵ به میزان x درصد توسعه صادراتی داشته باشد از هم‌اکنون باید به دنبال جذب سرمایه باشد و رقبای متعدد خود اعم از آذربایجان، ترکیه، پاکستان، عراق، امارات، قطر و عربستان را به مبارزه بطلبد و مسیر سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی را به سمت کشور تغییر دهد.

اگر ایران نتواند از دوران گذار از غرب به شرق و پنجره جمعیتی که وجود دارد استفاده کند فاصله ایران با رقبای موجود روز به روز بیشتر می‌شود. ضمن آنکه اقتصاد ایران باید هرساله ۸ درصد رشد مثبت اقتصادی را از طریق جذب ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی تجربه کند تا در سال ۱۴۰۶ به نقطه سال ۱۳۹۱ برسد! آیا هنوز هم نکته امیدوارکننده‌ای وجود دارد؟

* دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 155735
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا