مواضع دردسرساز
حسن بهشتیپور * بعد از روی کار آمدن جو بایدن در ایالات متحده آمریکا امیدواریهایی به احیای برجام و لغو تحریمها ایجاد شد. برخی از انجام مذاکراتی احتمالی با آمریکا در قالب برجام گفتند اما مواضع رسمی نظام جمهوری اسلامی همچون گذشته مبنی بر این بود که ایران در صورتی حاضر به بازگشت به تعهدات خود است که طرف آمریکایی نیز بدون پیششرط به تعهدات برجامی خود عمل کند. آقای رییسجمهور صراحتا این را بیان کردند اما شاهدیم که گروه دیگری در داخل ایران به این موضوع به نحو دیگری نگاه میکنند. مثلا آقای جواد لاریجانی اگرچه سالها کار دیپلماتیک و سیاسی کرده است، به نحوی هیجانزده و احساسی با موضوع برخورد کردند. این رویکرد که ما علاف آمریکا نیستیم و نباید به تعهدات خود برگردیم، رویکردی غیردیپلماتیک و دردسرساز برای ایران است.
دردسرهایی مثل اینکه ایران در دنیا به عنوان کشوری شناخته میشود که اهل منطق نیست، شورشگر و زورگو است و صلح و امنیت دنیا را تهدید میکند بنابراین باید با او برخورد کرد. همین رویه است که قبلا هم سبب شد تحریمهای تحت فصل هفتم شورای امنیت علیه ایران اعمال شود.
این در حالی است که ما باید نشان دهیم منطقی قوی داریم، دچار احساسات نشده و با درک منافع ملی خودمان، تحلیل درست شرایط بینالمللی و توجه به شرایط منطقه تصمیم میگیریم.
ایران باید خودش را آماده مذاکره و مصالحه کند اما به شرطی که منافعش تامین شده باشد. در شرایط کنونی خواست ما باید این باشد که آمریکا سیاست شکستخورده فشار حداکثری ترامپ را کنار بگذارد و این را نیز اعلام کند. در این صورت زمینه مناسبی برای حل مشکلات ایجاد خواهد شد زیرا به طور قطع نمیتوان تا آخر الزمان به این مشکلات ادامه داد.
نکته دیگر این است که برجام در محدوده مسائل هستهای بوده، اما آمریکا در سایر مسائل و با ادعای حمایت ایران از تروریسم، نقض حقوق بشر، بیثباتسازی خاورمیانه و… تحریمهای جدیدی را علیه ما وضع کرده است. حالا باید دید که سیاست آقای بایدن در قبال موضوعات غیرهستهای چیست. آیا او معتقد است که رویه ترامپ باید ادامه یابد یا خیر؟
بنابراین رویکرد دولت بایدن خیلی مهم است. همچنین رویکرد دولت آینده ایران که در خرداد ماه هم تکلیف آن معلوم میشود، خیلی مهم است. باید دید که یک اجماع داخلی ایجاد میشود که ما ابزار تحریم را از آمریکا و اروپا بگیریم یا کماثر کنیم یا خیر؟
در هر حال، این مطلقانگاری و حرفهای شعاری زدن، احساسی و غیردیپلماتیک است. منطق دیپلماتیک این است که مذاکره یک ابزار است و میتوان در شرایطی آن را به کار گرفت تا مشکلات از طریق دیپلماتیک حل شود. البته این به معنای آن نیست که همیشه هم از این ابزار استفاده میکنیم. منظور این است که باید اول تعیین شود سیاست بایدن چیست، بعد هم دید که دولت ایران چه سیاستی را در پیش میگیرد. اینها موارد مهمی است که انتظار میرود کارشناسانی مثل آقای لاریجانی و امثال ایشان به آن بپردازند.
حرفهایی مثل اینکه ما علاف نیستیم و… هیچ ثمری ندارد و بیان آن درست نیست زیرا ما حاضر هستیم هزار ساعت مذاکره کنیم به شرط آنکه منافع ما تامین شود. اگر هم منافع ما تامین نشود، یک ساعت هم مذاکره نمیکنیم.
* کارشناس مسائل بینالمللی
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :