صبر استراتژیک تهران و احتمال سوءتفاهمهای تلآویو
دکتر صلاحالدین هرسنی * تلآویو طی سالهای ۱۳۸۸ تاکنون، اقدامات تروریستی و مخربی را علیه ایران انجام داده است. ترور تعدادی از کلیدیترین دانشمندان هستهای، خرابکاری در تاسیسات هستهای خجیر و نطنز و سلسله حملات موشکی به مواضع نیروهای منتسب به ایران در سوریه، در زمره اقدامات تروریستی و مخربی است که اسراییل آنها را علیه ایران به کار گرفته است. در تازهترین اقدام تروریستی نیز تلآویو محسن فخریزاده به عنوان فخر هستهای ایران را در بعدازظهر روز جمعه در منطقه آبسرد دماوند ترور کرده و به شهادت رسانده است و با توجه به وضعیت پرتنشی که میان تهران و تلآویو جاری است به نظر میرسد سلسله اقدامات تروریستی و مخرب تلآویو آن هم در سایه خلأها و حفرههای اطلاعاتی و امنیتی ادامه یابد و اقدامات و حملات اینچنینی بیشتری در راه باشد.
از منظر استراتژیک و دکترینهای راهبردی، اگرچه هر اقدام تهاجمی خرابکارانه متضمن واکنش و پاسخ متناسب است اما آنگونه که به نظر میرسد و شواهد و قرائن نیز نشان میدهند، از سوی ایران واکنشی دیده نشد و راهبردشناسان ایران گزینه صبر استراتژیک را بر هر گونه اقدام و واکنش متناسب ترجیح دادهاند. البته اتخاذ صبر استراتژیک از سوی تهران در قبال اقدامات خرابکارانه تلآویو به معنای ناتوانی در وارد کردن ضربه دوم یا همان واکنش متقابل و متناسب نیست. تلآویو و همه سیاستمداران جنگطلبش از توان آفندی و تهاجمی ایران آگاهی دارند و نیک واقفند که تهران به یمن داشتن موشکهای نقطهزن خود میتواند ابتدا شهر بندری حیفا و سپس تلآویو را حتی با وجود داشتن گنبد آهنین در تیررس حملات موشکی قرار دهد. قطعا در سایه همین توان آفندی و قدرت تهاجمی ایران بوده است که نتانیاهو به منظور تئوری بقا و خنثی کردن تهدیدات امنیتی تهران پیوسته درصدد کوبیدن بر طبل ایرانهراسی، ائتلافسازی با محافل دنیای عرب علیه تهران بوده و خطر قدرت ایران را در سلسله برنامههای مضحک خود به نمایش درآورده است.
از منظر علتشناسی، دو پیشفرض موجب ایجاد سوءتفاهم در اتخاذ صبر استراتژیک تهران به جای واکنش صریح و متناسب در قبال اقدامات تروریستی و حملات مخرب تلآویو شده است. پیشفرض اول مرتبط با ضعیف شدن ایران بر اثر اعمال فشار حداکثری واشنگتن و همهگیری کرونا و پیامدهای اعتراضات گسترده پاییز گذشته است. آنها حتی پرتاب ماهواره نظامی ایران به فضا و حمله سایبری علیه زیرساختهای آب اسراییل را نادیده میگیرند. پیشفرض دوم مرتبط با دکترین اختاپوس تلآویو است. دکترین اختاپوس تلآویو که مبدع آن نفتالی بنت سیاستمدار اسراییلی است، بر این نکته تاکید میکند که حمله تلآویو به تاسیسات هستهای ایران با حمله مستقیم به ایران همخوانی دارد. این دکترین نهتنها به تاسیسات هستهای بلکه میتواند به نیروهای ایرانی در سوریه و عراق و نیروهای نیابتی ایران نظیر حزبالله، حماس و انصارالله حمله کند. اما برخی شواهد و قرائن و مناسبات راهبردی نشان میدهند که پیشفرضهای تلآویو دلیل اتخاذ صبر استراتژیک در قبال اقدامات تروریستی و حملات مخرب تلآویو نیست. در شرایط کنونی تهران بدان جهت صبر استراتژیک را بر هر گونه واکنش متناسب و متقابل ترجیح داده که نمیخواهد در زمینی که تلآویو و ریاض آن را برای تهران طراحی کردهاند، بازی کند. شکی نیست که دام و تله محاسباتی و نیز زمینی که تلآویو و ریاض آن را برای تهران طراحی و تدارک دیدهاند، مبتنی بر قواعد برجامی است. تهران نیک واقف است که اقدامات تروریستی و حملات مخرب تلآویو هدفی جز سختتر کردن بازگشت واشنگتن به برجام در عصر بایدن ندارد و قطعا تلآویو خواهان آن است که با تحریک کردن و واکنش تهران در قبال خود، ترامپ و واشنگتن را غیرمستقیم علیه تهران در روزهای باقیمانده در کاخ سفید وارد عمل کند. بنابراین اتخاذ صبر استراتژیک تهران در قبال حملات تروریستی و مخرب تلآویو نباید به ناتوانی تعبیر شود و موجب سوءتفاهمهایی درباره قادر نبودن و ناتوانی ایران در وارد کردن ضربه دوم شود. تهران قطعا در فرصت و بزنگاه خاص به اقدامات تروریستی و حملات مخرب تلآویو پاسخ مناسب خواهد داد.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :