جامعه روشنگر
به گزارش جهان صنعت نیوز: اگر هر کدام از این ضلعها دچار ضعف شوند، آن جامعه به سوی فروپاشی اجتماعی پیش میرود اما در مقابل قوت و تثبیت این سه ضلع، کشوری محکم و استوار را به وجود میآورد. حال جامعه امروز در روزهای کرونایی دچار ضعف عمیقی در لایههای زیرین جامعه شده است که البته فشارهای اقتصادی شکافهای بین این ضلعها را روزبهروز افزایش میدهد. با این وجود برای بقای هر جامعهای افراد آن یا به تعبیری سرمایههای اجتماعی هر جامعهای باید به یکدیگر و دولتشان اعتماد و درد مشترک داشته باشند. تنها در این صورت است که مسوولیت اجتماعی از دل آن جامعه رشد و نمو میکند.
مثلث جامعه
در همین راستا محمد عطریانفر جامعهشناس و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی درباره مسوولیت اجتماعی به «جهانصنعت» گفت: مسوولیت اجتماعی در ادبیات کلی یک امر متقابل بین شهروندان و شهریاران است. وقتی یک جامعه جمعیتی در یک جغرافیای جمعیتی شکل میگیرد، برای اداره آن جامعه نمایندگانی از درون مجموعه انتخاب میشوند. آنها به عنوان حاکمان، مدیران و داوران مسوولیت اداره جامعه را بر عهده میگیرند. اگر چنانچه این اتفاق یک اتفاق منطقی و عرفی باشد و نمایندگانی که مردم انتخاب کردند، به عنوان دولت کشور را اداره کنند، در یک فرآیند غریزی بین انتخابکنندگان و انتخابشوندگان یک پل ارتباطی و پل اعتماد برقرار میشود و تا زمانی که منتخبان یک جامعه به تکالیف عرفی و اجتماعی خودشان عمل کنند، طبیعتا پیوند اعتمادآمیز بین افراد برقرار خواهد بود. مسوولیت اجتماعی از درون این پل ارتباطی میگذرد و اگر شما بتوانید در یک جامعه این ربط منطقی را به صورت پایدار حفظ کنید، منطق این ارتباط به ما حکم میکند که مسوولیت اجتماعی برقرار است.
وی افزود: مسوولیتهایی که بین شهروندان و حاکمان وجود دارد، در سه سرفصل قابل تفکیک است؛ سرفصل اول مجموعهای از مسوولیتهایی که حاکمان در قبال شهروندان بر عهده دارند و باید پاسخگو باشند. سرفصل دوم تکالیفی که مردم در عین حالی که نمایندگانی را برای اداره کشور برمیگزینند و مسوولیتی بر عهده آنها میگذارند چون منبع الهامبخش قدرت هستند. این مردم در مقاطعی باید تکالیفی در قبال رهبرانشان ایفا کنند. سرفصل سوم فیمابین شهروندان در مقام استقلالی که نزد آنها دارند مجموعهای از داد و ستدهای اجتماعی است. یک رابطه منطقی بین شهروندان وجود دارد که این ارتباط فیمابین، بین آحاد شهروندان باید مبتنی بر نظم منطقی و چارچوب داوری درست شکل بگیرد. هر کدام از این سرفصلها پایه مسوولیت اجتماعی است. هر مقدار روابط سهگانهای که فیمابین این سه سرفصل مطرح کردم، قویتر باشد، طبیعتا مسوولیت اجتماعی هم جدیتر است.
نقش قانون در مسوولیت اجتماعی
عطریانفر با اشاره به نقش قانون در افزایش مسوولیت اجتماعی در بین عموم عامه تصریح کرد: قانون عبارت است از توافق اجتماعی که جامعه آن را برای نظم امور به رسمیت میشناسد. قانون در نظام حقوقی ساختارهای قدرت تا زمانی مورد اعتماد است که اکثریت نیرومندی از جامعه آن قانون را به رسمیت بشناسند. البته قانون وحی ملزم نیست. پایه قانون، عرف است بنابراین وقتی موضوعی در جامعه مطرح میشود، آن موضوع باید بین مردم معروف باشد. در این صورت پایه عرف معروف است. بنابراین زمانی قانون مورد احترام همگان است که پایه قید و بندها و دستورات نواحی قانون تکیه بر عرف باشد. اگر چنانچه قانون از عرف تبعیت کند، آن قانون در بین عموم عامه مورد احترام واقع میشود. بنابراین قوت داوری عرف از داوری قانون بیشتر است. با این اوصاف قانون در میزان مسوولیت اجتماعی نقش بسزایی دارد. روی دیگر نقش قانون در جامعه حقالناسی است که در بین افراد وجود دارد.
وی افزود: وقتی از حقالناس سخن میگوییم در واقع از روابط درهمتنیده زندگی شهروندان صحبت میکنیم. حقالناس همواره در زندگی ما شهروندان وجود دارد و باید مراقب باشیم هیچگاه به یکدیگر آسیبی وارد نکنیم. مسوولیت اجتماعی هم میتواند یکی از مترجمان حقالناس باشد به صورتی که اگر شهروندان حق یکدیگر را رعایت کنند، اعتماد و مسوولیت هم بین افراد جامعه بیشتر خواهد بود.
رابطه عمیق بین سرمایه و مسوولیت اجتماعی
عطریانفر درباره رابطه سرمایه اجتماعی و مسوولیت اجتماعی اظهار کرد: وقتی برای بقای امری به دنبال تضمین هستید، باید ابتدا مقام ایجاد را در نظر بگیرید. فرض کنید میخواهید جادهای را آسفالت کنید. ابتدا باید بدانید چه عواملی در ایجاد یک آسفالت خوب موثر بوده و برای بقای این جاده باید به گونهای از آن استفاده کرد که به نحوه مولفههای قوام بخشیده آن لطمه وارد نشود. قاعدتا اگر روی آسفالت قیر ریخته شود، آن جاده از بین میرود. بنابراین برای بقای سرمایههای اجتماعی از عوارض و ناهنجاریهایی که در مقام ایجاد همان سرمایههای اجتماعی میتوانسته سم مهلکی باشد، باید فاصله بگیریم.
شیوع بیاعتمادی
این جامعهشناس در خصوص میزان اعتبارسنجی مردم در روزهای کرونایی گفت: اگرچه بیماری کرونا در کشورهای مختلف به طور متفاوت اتفاق افتاد اما انسانها در مقابل کروناویروس به یک هویت فیزیولوژی واحد واکنش نشان دادند. بیماری کرونا در جامعه چینی با جمعیت بیش از یک میلیارد نفر به طور کامل ریشهکن شد اما چگونه؟ طبیعتا همکاری، همیاری و پذیرش مسوولیت اجتماعی از سوی مردم در ریشهکن کردن ویروس بسیار موثر بوده است. اما در کشور ما با وجود افراد حاضر در ستاد مقابله با کرونا و وزارت بهداشت که هر روز پروتکلهای بهداشتی را فریاد میزنند اما گوش شنوایی برای این دستورات وجود ندارد. بنابراین امروزه با شیوع کرونا مسوولیتهای اجتماعی در بین مردم کمرنگ شده است. البته رابطه بین دولت و ملت موجب تنزل شده است و هر دو طرف حق دارند و در این بین از یک ضلع سومی غافل شدیم به نام اعتماد. متاسفانه اعتماد در بین افراد از بین رفته است. وقتی مردم متوجه میشوند که مسوولان صدای آنها را نمیشنوند مردم دچار یأس و ناامیدی میشوند و در مواقع اضطراری همانند حال دیگر به حرفهای مسوولان گوش نمیدهند. اگرچه لطمه این گوش فرا ندادن هم به خودشان وارد میشود اما باز اعتمادی به گفتههای مسوولان نمیکنند.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژه
لینک کوتاه :