بهرهوری، عنصر پیشرفت تولید
به گزارش جهان صنعت نیوز: در این خصوص میتوان به «پارادایم کاب- داگلاس- کالدور» اشاره کرد. کاب و داگلاس (۱۹۲۸) و کالدور (۱۹۶۱) اعتقاد داشتند سهم درآمدی نیروی کار با گذشت زمان و تغییر رشد اقتصادی، ثابت است. بر این اساس، در تابع تولید، اگر سهم درآمدی عوامل تولید ثابت بوده و قیمت عوامل تولید از طریق بهرهوری نهایی آنها تعیین شود، کشش محصول نسبت به هر یک از عوامل تولید نیز ثابت خواهد بود. به بیان دیگر، ثابت بودن سهم درآمدی عوامل تولید بدان معناست که فناوری کاب- داگلاس تقریب مناسبی برای تابع تولید کل است.
نظر به این پارادایم، تقریبا تمامی ادبیات حوزه حسابداری رشد فرض میکنند کشش محصول نسبت به سرمایه و نیروی کار ثابت است و به این جمعبندی رسیدهاند که بخش عمده رشد اقتصادی به وسیله رشد بهرهوری کل عوامل تولید (TFP) توضیح داده میشود.
مطالعات تجربی نشان میدهد پارادایم کاب- داگلاس- کالدور به وسیله دادهها تایید نمیشود. تعدادی از مطالعات، سهم درآمدی عوامل تجدیدپذیر (سرمایه فیزیکی و انسانی) و غیرتجدیدپذیر را محاسبه و دریافتهاند عوامل غیرتجدیدپذیر با سطوح درآمدی مختلف رابطه مثبت دارد. در بیشتر مطالعات تجربی داخلی نیز در سطح کلان و خرد، کشش عوامل تولید ثابت در نظر گرفته شده است.
متغیر بودن سهم درآمدی عوامل تولید میتواند به وسیله چند پدیده توضیح داده شود. نخست، تغییر در قدرت چانهزنی کارگزاران اقتصادی است. برخی معتقدند کاهش سهم نیروی کار به دلیل کاهش قدرت چانهزنی کارگران و اتحادیههای کارگری است. دوم، استفاده از توابعی که کشش جانشینی عوامل تولید متفاوت از یک است. سوم، افزایش اندازه نسبی بخشهایی که سهم عوامل تولید آنها متفاوت از سطح متوسط اقتصاد است و چهارم، تغییرات تکنولوژیکی تورشدار از جمله دلایل تغییر سهم عوامل تولید است.
به طور کلی، هرگونه تغییر در سهم درآمدی سرمایه، بر تولید سرانه اثر خواهد داشت. به بیان دیگر، کشش محصول نسبت به عوامل تجدیدپذیر (سرمایه انسانی و فیزیکی) با سطوح مختلف درآمد (مراحل توسعه) رابطه مثبت خواهد داشت. در ادبیات نظری، سه دلیل برای این موضوع مطرح شده است. دلیل نخست، «تجارت بینالملل» است. هکشر (۱۹۱۹) و اوهلین (۱۹۳۹) بر این باور بودند که مزیت نسبی از تفاوت فراوانی عوامل تولید ناشی میشود. بر این اساس، تجارت بینالملل و تخصصگرایی باید محصول کل را نسبت به عوامل تولید دارای فراوانی افزایش و نسبت به عوامل کمیاب کاهش دهد. پس، اگر سهم درآمدی عوامل تولید برابر با کشش محصول نسبت به عوامل تولید باشد، تجارت بینالملل و تخصصگرایی باید سهم درآمدی عامل دارای فراوانی را افزایش و سهم عامل کمیاب را کاهش دهد.
دلیل دوم، سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) است. دانینگ (۱۹۹۸) بیان کرد مزایای مکانهای خاص میتواند به توضیح ماهیت و جهت سرمایهگذاری خارجی کمک نماید. در حقیقت، در هر کشوری نحوه رفتار سرمایهگذاری خارجی سبب گسترش بخشهایی میشود که از عوامل دارای فراوانی استفاده میکنند که نتیجه آن افزایش کشش محصول نسبت به عوامل دارای فراوانی و سهم درآمدی آنها است. دلیل سوم، «نوآوریهای عاملاندوز» است. مدلهای رشد اقتصادی با «نوآوری تورشدار» توسط زیرا (۱۹۹۸) و زولتا (۲۰۰۸) ارائه شد. در این مدلها کمیابی عوامل سبب ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری در نوآوریهای عاملاندوز میشود؛ یعنی افراد سرمایهگذاری میکنند تا نیاز به عوامل کمیاب را کاهش داده و استفاده نسبی از عوامل فراوان را افزایش دهند.
اگر قیمت عوامل توسط بهرهوری نهایی آنها تعیین شود، پس نوآوریهای کاراندوز باعث کاهش سهم درآمدی کارگران و افزایش سهم درآمدی سرمایه خواهد شد. با توجه به سه دلیل مطرح شده، سهم درآمدی عوامل تولید تجدیدپذیر با سطوح درآمدی مختلف (مراحل توسعه) رابطه مثبت دارد. حال، این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان با مساله روند زمانی سهم درآمدی سرمایه برخورد کرد؟ برای روشن شدن بحث، به عنوان مثال، یک بخش غیرتجاری کاربر را در نظر بگیرید که در آن نوآوریهای کاراندوز اندک است (مانند بخش خدمات) و فرض کنید این بخش کالای معمولی مانند x تولید میکند. در مقابل، بخش دیگر که کالای y تولید میکند، تجاری بوده و از عامل سرمایه بیشتر استفاده میکند. در این شرایط، افزایش تقاضا برای x و رشد اقتصادی، باعث افزایش استخدام نیروی کار میشود.
همچنان که سرمایه افزایش مییابد، هزینه نیروی کار نیز بالا میرود و بنابراین قیمت نسبی کالای x نیز افزایش خواهد یافت. اگر افزایش در قیمتها (در بخش تولید x) بر تقاضای کار اثر مثبت داشته باشد، نتیجه افزایش رشد اقتصادی بوده و نیروی کار بیشتری برای تولید کالای x تخصیص مییابد. در چنین شرایطی سهم درآمدی نیروی کار با افزایش موجودی سرمایه، بهبود مییابد.
گفتنی است این موضوع زمانی رخ میدهد که کشش جانشینی دو کالا بسیار پایین باشد. حال این سوال ایجاد میشود که چرا سهم درآمدی سرمایه با مراحل توسعه کاهش نمییابد؟ دلیل این است که کشش محصول نسبت به سرمایه در بخش y با مراحل توسعه رابطه مثبت دارد. زولتا (۲۰۰۳) خاطرنشان میکند درآمد نیروی کار شامل درآمد نیروی کار ساده و سرمایه انسانی و درآمد سرمایه دربرگیرنده درآمد زمین و سرمایه فیزیکی است. وی معتقد است اگر اندازهگیری عوامل تولید درست باشد، سهم درآمدی سرمایه فیزیکی و انسانی فقط با سطوح درآمدی رابطه مثبت دارند.
حسابداری رشد از جمله روشهایی است که محققان با آن به ارزیابی منابع رشد اقتصادی پرداختهاند. آقیون و هوویت (۲۰۰۷) نشان دادهاند بین ۳۰ تا ۷۰ درصد رشد تولید سرانه کشورهای OECD از طریق انباشت سرمایه فیزیکی حاصل شده است.
شارما، سیلوستر و مارگونو (۲۰۰۷) دریافتند پیشرفت تکنولوژیکی منبع اصلی رشد اقتصادی ۴۸ ایالت آمریکا بوده است. کالیو، موتنیو و اوور (۲۰۱۲) نشان دادند سهم انباشت سرمایه فیزیکی از رشد اقتصادی کنیا ۷۱ درصد، سهم نیروی کار ۲۵ درصد و سهم TFP برابر ۴ درصد است. باند و جانسون (۱۹۹۵) و کروگر (۱۹۹۹) نشان دادند سهم درآمدی نیروی کار غیرماهر در آمریکا کاهش و از ۱۲/۰ به ۰۶/۰ رسیده؛ اما سهم نیروی کار ماهر افزایش یافته است.
کلارک (۲۰۰۱) دریافته است سهم درآمدی زمین به عنوان عامل تولید در انگلستان در سال ۱۶۰۰ حدود ۲۵ درصد بوده که بار و لوکینا (۲۰۱۰) نشان دادند در سال ۲۰۰۰ این سهم به حدود ۱/۰ درصد رسیده است. کاسلی و فیرر (۲۰۰۷) به این نتیجه رسیدند سهم درآمدی سرمایه تجدیدپذیر (سرمایه فیزیکی) اثر مثبت اما سهم سرمایه طبیعی (منابع طبیعی و زمین) اثر منفی بر رشد داشتهاند.
زولتا (۲۰۰۸) دریافت همگام با رشد اقتصادی، فناوریها به سمت عوامل تولید تجدیدپذیر سوق یافتهاند. والنتینی و هرندورف (۲۰۰۸) نشان دادند سهم سرمایه در بخشهای مختلف متفاوت است، به طوری که سهم سرمایه در بخش کشاورزی دو برابر ساختمان و ۵۰ درصد بیشتر از کل اقتصاد است. آنها دلیل این امر را سهم زیاد زمین دانستهاند.
استورگیل (۲۰۱۲) دریافت سهم سرمایه فیزیکی از رشد در کشورهای مختلف بین ۴۱/۰-۰۴/۰، سهم سرمایه انسانی بین ۵۳-۰۸/۰، سهم سرمایه طبیعی بین ۴۵/۰-۰۶/۰ و سهم نیروی کار غیرماهر بین ۴۹/۰-۱۳/۰ است. زولتا (۲۰۱۲) نشان داد سهم عوامل تولید ثابت نیستند و سهم سرمایه طی زمان در حال افزایش است.
رائوریش، سالا و سورولا (۲۰۱۲) به این نتیجه رسیدند که روند سهم درآمدی نیروی کار در دو کشور آمریکا و اسپانیا نزولی بوده و کشش جانشینی عوامل در اسپانیا بزرگتر از یک و در اسپانیا کمتر از یک است. زولتا و یانگ (۲۰۱۳) دریافتند سهم نیروی کار در صنایع تولیدی در حال کاهش است. کارابابونیس و نایمن (۲۰۱۴) دریافتند کاهش قیمتهای نسبی کالاهای سرمایهای عامل اصلی کاهش سهم درآمدی نیروی کار و افزایش سهم درآمدی سرمایه است.
فنگ، وانگ، لیو و هوآنگ (۲۰۱۷) به این نتیجه رسیدند سهم عوامل تولید کلاسیک (نیروی کار و سرمایه) از رشد اقتصادی چین از ۷۰ درصد در سال ۲۰۰۱ به ۹۹ درصد در سال ۲۰۱۰ رسیده است. آلوارزکوادرادو، ونلونگ و پشکه (۲۰۱۷) نشان دادند سهم درآمدی نیروی کار در آمریکا به ویژه، بخش صنایع کارخانهای با کاهش همراه بوده که تفاوت در میزان تورش تغییرات فنی سرمایه میان بخشها از دلایل مهم این تغییر است.
عیسیزاده و صوفی مجیدپور (۱۳۹۶) به حسابداری رشد صنایع تولیدی پرداخته و دریافتند پیشرفت تکنولوژیکی عامل پیشران بهرهوری کل عوامل تولید است. محمودزاده و فتحآبادی (۱۳۹۵) دریافتند پیشرفت تکنولوژیکی عامل پیشران بهرهوری کل بوده است.
میرزایی و بانوئی (۱۳۹۴) از طریق حسابداری رشد در استانهای ایران در دوره ۹۰-۱۳۷۹ دریافتند نرخ نیروی کار متخصص، سرمایه سرانه و ارزشافزوده صنایع با فناوری بالا و متوسط بیشترین اثر را بر رشد اقتصادی استانهای کشور داشتهاند. محمودزاده، موسوی و پاکنهاد(۱۳۹۴) با حسابداری رشد ارزشافزوده صنایع تولیدی ایران نشان دادند سرمایه فیزیکی و نیروی کار غیرماهر نقش غالب در رشد داشتهاند. نتایج حاکی از آن است که سهم سرمایه فیزیکی از رشد ۳۶ درصد، سهم نیروی کار ۳۴ درصد، سهم فناوری سه درصد و سهم بهرهوری کل عوامل ۲۷ درصد بوده است.
بهبودی و منتظری (۱۳۹۰) با استفاده از چارچوب حسابداری رشد در دوره ۸۷-۱۳۴۵ دریافتند سهم سرمایه فیزیکی از تولید برابر ۶۲ درصد بوده است. همچنین نرخ رشد TFP ایران در این دوره ۰۴/۰ درصد است. کمیجانی و محمودزاده (۱۳۸۷) با رهیافت حسابداری رشد در دوره ۸۲-۱۳۳۸ به این نتیجه رسیدند که سهم سرمایه فیزیکی از رشد اقتصادی ایران ۵۰ درصد، سهم نیروی کار ۴۰ درصد و سهم بهرهوری کل عوامل تولید ۱۰ درصد است.
اهداف اصلی پژوهش اندازهگیری اثر تغییر سهم سرمایه بر رشد اقتصادی، حسابداری رشد اقتصادی صنایع تولیدی استانهای ایران و برآورد اثر سهم درآمدی سرمایه و تغییرات آن بر رشد بهرهوری کل عوامل تولید است.
نتایج تجربی
در این مقاله سه هدف دنبال میشود. هدف نخست، اندازهگیری اثر تغییرات سهم درآمدی سرمایه بر تولید سرانه در صنایع تولیدی استانهای ایران است. هدف دوم، حسابداری رشد اقتصادی صنایع تولیدی به تفکیک استان با در نظر گرفتن این موضوع که سهم درآمدی عوامل تولید ثابت نبوده و طی زمان تغییر میکند. هدف سوم، برآورد اثر سهم درآمدی سرمایه و تغییرات آن بر رشد بهرهوری کل عوامل تولید در قالب دادههای تلفیقی در ۳۱ استان طی دوره ۱۳۹۳-۱۳۸۳ است.
نتایج تجربی اثر تغییر سهم درآمدی سرمایه بر تولید سرانه
در این بخش اثر تغییر سهم درآمدی سرمایه بر تولید سرانه صنایع تولیدی به تفکیک استانها در دوره ۹۳-۱۳۸۳ اندازهگیری شد. بدین منظور از اطلاعات میانگین سرمایه سرانه، میانگین تولید سرانه و تغییرات سهم درآمدی سرمایه استفاده شد. نتایج این اندازهگیری در جدول (۱) ارائه شده است.
جدول ۱. نتایج تجربی اثر تغییرات سهم درآمدی سرمایه بر تولید سرانه صنایع تولیدی استانهای ایران؛ ۹۳-۱۳۸۳
استان |
میانگین تولید سرانه (هزار ریال) (۱) |
میانگین تغییر سهم درآمدی سرمایه (۲) |
میانگین سرمایه سرانه |
اثر بر تولید (مقدار) |
اثر بر تولید (درصد) |
|||
(۳) هزار ریال |
(۴) ۱۰ هزار ریال |
(۵) هزار ریال |
(۶) ۱۰ هزار ریال |
(۷) هزار ریال |
(۸) ۱۰ هزار ریال |
|||
آذربایجانشرقی |
۹/۱۵۲۰ |
۰۱/۰- |
۶/۲۱۵۵ |
۶/۲۱ |
۹/۱۱۶- |
۸/۴۶- |
۷/۷- |
۱/۳- |
آذربایجانغربی |
۱۰۲۲ |
۰۰۱/۰- |
۸/۸۵۲ |
۵/۸ |
۹/۸- |
۸/۲- |
۹/۰- |
۳/۰- |
اردبیل |
۴/۹۹۰ |
۰۰۶/۰- |
۴/۴۵۷ |
۶/۴ |
۳۴- |
۴/۸- |
۴/۳- |
۹/۰- |
اصفهان |
۲۲۴۳ |
۰۱۲/۰- |
۴/۱۰۶۷ |
۷/۱۰ |
۹/۱۹۰- |
۸/۶۴- |
۵/۸- |
۹/۲- |
البرز |
۱/۱۲۱۱ |
۰۰۳/۰ |
۳/۴۲۸ |
۳/۴ |
۲/۲۴ |
۸/۵ |
۲ |
۵/۰ |
ایلام |
۸/۱۶۳۲ |
۰۰۹/۰ |
۸/۱۱۴۲ |
۴/۱۱ |
۲/۱۰۶ |
۸/۳۶ |
۵/۶ |
۳/۲ |
بوشهر |
۱۰۵۶۷ |
۰۰۲/۰ |
۵/۱۱۲۲۶ |
۳/۱۱۲ |
۵/۲۳۳ |
۲/۱۱۸ |
۲/۲ |
۱/۱ |
تهران |
۱/۱۶۹۱ |
۰۰۵/۰- |
۵/۷۳۳ |
۷/۷ |
۳/۵۷- |
۶/۱۷- |
۴/۳- |
۱- |
چهارمحالوبختیاری |
۹۷۷ |
۰۰۹/۰ |
۱۲۳۶ |
۴/۱۲ |
۹/۵۹ |
۲/۲۱ |
۱/۶ |
۲/۲ |
خراسانجنوبی |
۳/۱۱۰۹ |
۰۰۴/۰ |
۶۰۵ |
۱/۶ |
۸/۲۶ |
۵/۷ |
۴/۲ |
۷/۰ |
خراسانرضوی |
۹۴۴ |
۰۰۸/۰ |
۸/۵۸۸ |
۹/۵ |
۸/۴۹ |
۹/۱۳ |
۳/۵ |
۵/۱ |
خراسانشمالی |
۳/۲۱۱۴ |
۰۰۸/۰- |
۹/۶۴۲ |
۴/۶ |
۷/۱۰۷- |
۳۱- |
۱/۵- |
۵/۱- |
خوزستان |
۱/۴۲۵۶ |
۰۰۱/۰ |
۷/۳۰۶۲ |
۶/۳۰ |
۷/۳۸ |
۵/۱۶ |
۹/۰ |
۴/۰ |
زنجان |
۱/۱۴۱۴ |
۰۰۷/۰ |
۸/۸۹۹ |
۹ |
۶/۶۸ |
۲/۲۲ |
۹/۴ |
۶/۱ |
سمنان |
۶/۱۰۶۰ |
۰۰۴/۰- |
۶/۴۵۶ |
۶/۴ |
۸/۲۸- |
۱/۷- |
۷/۲- |
۷/۰- |
سیستانوبلوچستان |
۶/۱۲۵۲ |
۰۰۹/۰ |
۷/۵۶۱ |
۶/۵ |
۳/۷۲ |
۷/۱۹ |
۸/۵ |
۶/۱ |
فارس |
۱۶۴۸ |
۰۰۳/۰ |
۵/۶۰۶ |
۱/۶ |
۱/۳۵ |
۹/۹ |
۱/۲ |
۶/۰ |
قزوین |
۲/۱۳۸۹ |
۰۱۳/۰ |
۸۰۱ |
۸ |
۶/۱۲۴ |
۸/۳۸ |
۹ |
۸/۲ |
قم |
۹/۸۵۰ |
۰۰۶/۰- |
۴/۴۳۳ |
۳/۴ |
۴/۲۸- |
۹/۶- |
۳/۳- |
۸/۰- |
کردستان |
۷/۱۰۲۵ |
۰۰۵/۰- |
۳/۸۶۰ |
۶/۸ |
۷/۳۱- |
۱/۱۰- |
۱/۳- |
۱- |
کرمان |
۷/۳۳۶۵ |
۰۰۶/۰ |
۱/۱۶۲۰ |
۲/۱۶ |
۶/۱۶۰ |
۵/۶۰ |
۸/۴ |
۸/۱ |
کرمانشاه |
۶/۱۹۲۸ |
۰۰۷/۰ |
۸/۱۳۵۴ |
۵/۱۳ |
۴/۹۸ |
۶/۳۵ |
۱/۵ |
۸/۱ |
کهگیلویهوبویراحمد |
۱۰۲۹ |
۰۴۴/۰- |
۹/۹۸۱ |
۸/۹ |
۹/۳۱۳- |
۱/۱۰۴- |
۵/۳۰- |
۱/۱۰- |
گلستان |
۴/۸۸۲ |
۰۰۶/۰ |
۴/۶۱۵ |
۲/۶ |
۱/۳۵ |
۹/۹ |
۴ |
۱/۱ |
گیلان |
۷/۹۱۹ |
۰۱۶/۰ |
۷۵۶ |
۶/۷ |
۹۵ |
۲۹ |
۳/۱۰ |
۲/۳ |
لرستان |
۱/۱۳۲۱ |
۰۰۲/۰ |
۵/۶۱۳ |
۱/۶ |
۵/۱۹ |
۵/۵ |
۵/۱ |
۴/۰ |
مازندران |
۳/۱۰۲۸ |
۰۰۳/۰ |
۵۵۸ |
۶/۵ |
۷/۱۷ |
۸/۴ |
۷/۱ |
۵/۰ |
مرکزی |
۴/۱۹۶۵ |
۰۰۰۱/۰ |
۱/۸۸۵ |
۹/۸ |
۴/۲- |
۸/۰- |
۱/۰- |
۰ |
هرمزگان |
۳/۴۶۹۴ |
۰۰۴/۰- |
۴/۱۶۶۸ |
۷/۱۶ |
۷/۱۴۷- |
۵۶- |
۱/۳- |
۲/۱- |
همدان |
۱۰۴۱ |
۰۰۲/۰ |
۳/۸۶۹ |
۷/۸ |
۵/۱۳ |
۴/۳ |
۳/۱ |
۴/۰ |
یزد |
۸/۱۳۵۵ |
۰۱۶/۰ |
۶/۷۷۱ |
۷/۷ |
۱۴۵ |
۵/۴۴ |
۷/۱۰ |
۳/۳ |
میانگین |
۵/۱۸۸۵ |
۰۰۱/۰ |
۹/۱۲۷۵ |
۸/۱۲ |
۵/۱۱ |
۸/۴ |
۵/۰ |
۱/۰ |
در ستونهای (۱) میانگین تولید سرانه (به قیمت ثابت ۱۳۹۰) به هزار ریال و در ستون (۲) میانگین تغییرات سهم درآمدی سرمایه ارائه شده است. پیشتر بیان شد که واحد اندازهگیری سرمایه سرانه در میزان اثرگذاری تغییر سهم سرمایه بر تولید سرانه مهم است؛ به همین دلیل در ستونهای (۳) و (۴) میانگین درآمد سرانه (به قیمت ثابت ۱۳۹۰) به هزار و ۱۰ هزار ریال مشخص شده است.
در ستونهای (۵) و (۶) اثر تغییر سهم درآمدی سرمایه بر تولید سرانه نمایش داده شده است. در نهایت، در ستونهای (۷) و (۸) اثر این تغییرات به صورت درصدی از تولید سرانه ارائه شده است.
نخستین موضوعی که روشن است، تغییر سهم سرمایه بر تولید سرانه صنایع تولیدی استانها اثرگذار بوده است. هر چند این اثر بر همه استانها یکسان نبوده؛ اما در استانهایی مانند یزد و قزوین و گیلان حدود ۱۰ درصد تولید سرانه بوده و در استانی مانند کهگیلویهوبویراحمد، تغییر سهم سرمایه اثر منفی بر رشد داشته و ۳۰ درصد تولید سرانه بوده است. موضوع دوم که باید به آن اشاره کرد این است که با اندازهگیری سرمایه سرانه به ۱۰هزار ریال، اندازه اثر نیز تغییر مییابد؛ مثلا در استان کهگیلویهوبویراحمد این اختلاف نزدیک به ۲۰ درصد است. این نتایج بیانگر آن است که اثر تغییر سهم سرمایه بر اقتصاد غیرقابل چشمپوشی است. همچنین واحدهای اندازهگیری موجودی سرمایه مورد استفاده، برآورد اثر را تحت تاثیر قرار میدهد.
نتایج تجربی حسابداری رشد اقتصادی
هدف دوم مقاله، حسابداری رشد اقتصادی صنایع تولیدی به تفکیک استانهای ایران در دوره ۱۳۹۳-۱۳۸۳ است. بدین منظور از رویکرد زولتا (۲۰۱۲) بهره گرفته شد که در آن سهم درآمدی سرمایه متغیر بوده و تغییرات تکنولوژیکی از نوع خنثی هیکس است. بدین منظور، نخست با تقسیم جبران خدمات نیروی کار بر ارزشافزوده صنایع، سهم درآمدی نیروی کار محاسبه و به دنبال آن سهم درآمدی موجودی سرمایه به دست آمد. در ادامه به کمک دادههای تشکیل سرمایه ثابت و با روش موجودی دایمی (PIM ) موجودی سرمایه صنایع اندازهگیری شد. در نهایت، با محاسبه میانگین رشد ارزشافزوده، نیروی کار و سرمایه فیزیکی، سهم عوامل تولید، بهرهوری کل عوامل تولید و تغییر سهم درآمدی سرمایه از رشد اقتصادی محاسبه شد که نتایج در جدول (۲) آورده شده است.
در ستون (۱) متوسط رشد اقتصادی صنایع تولیدی استانها در دوره مورد بررسی ارائه شده که سالانه حدود ۶/۵ درصد است. استان بوشهر با متوسط رشد ۳/۲۰ درصد بیشترین و استان آذربایجانشرقی با منفی ۳/۲ درصد کمترین رشد را داشتهاند. ستونهای (۲) و (۳) نشان میدهند متوسط رشد موجودی سرمایه استانها ۱۸ درصد بوده که استان بوشهر با ۲۰۰ درصد و آذربایجانشرقی با منفی ۸/۱۳ درصد به ترتیب بیشترین و کمترین رشد موجودی سرمایه را تجربه کردهاند. همچنین متوسط سهم موجودی سرمایه از رشد اقتصادی ۲۰۰ درصد است که استان بوشهر با ۹۳۰ درصد بالاترین سهم را داراست. نتایج ستونهای (۴) و (۵) بیانگر آن است متوسط رشد نیروی کار و سهم آن از رشد اقتصادی در دوره مورد بررسی به ترتیب ۹/۳ و ۴/۱۱ درصد است. استان کرمان با رشد ۹/۱۲ درصدی بیشترین رشد نیروی کار و استان اردبیل با ۸۶ درصد بیشترین سهم نیروی کار از رشد را داشتهاند. استان آذربایجانغربی تنها استانی است که رشد منفی در اشتغال را دارا بوده است. اثر تغییر سهم سرمایه بر رشد تولید در ستونهای (۶) و (۷) ارائه شده است.
نتایج حکایت از آن دارد که متوسط این اثر در استانها طی دوره ۱۳۹۳-۱۳۸۳ کمتر از یک درصد بوده، که سهمی برابر ۶/۲۹ درصدی از رشد اقتصادی صنایع تولیدی داشته است. در این میان استان آذربایجانشرقی بیشترین سهم را از این تغییر سهم در رشد اقتصادی خود در بین تمامی استانها با ۳۳۲ درصد داشته است. در ستونهای (۸) و (۹) نیز رشد بهرهوری کل عوامل زولتا آمده است که از تفاوت پسماند سولو (ستون ۱۰) و اثر تغییر سهم سرمایه بر رشد (ستون ۶) حاصل شده است. در واقع زولتا (۲۰۱۲) بر این باور است بخشی از رشد اقتصادی مربوط به تغییرات سهم سرمایه در طول زمان است. بنابراین باید این اثر از پسماند سولو کاسته شود و مابقی بهرهوری کل عوامل خواهد بود. در حقیقت این تغییر سهم به دلیل تغییرات تکنولوژیکی تورشدار بوده که با گذر زمان رخ خواهد داد.
جدول ۲. حسابداری رشد اقتصادی صنایع تولیدی استانهای ایران، ۹۳-۱۳۸۳
استان |
رشد اقتصادی |
موجودی سرمایه |
نیروی کار |
اثر تغییر سهم سرمایه بر رشد |
TFPزولتا |
پسماند سولو |
||||
(۱) |
رشد (۲) |
سهم از رشد(۳) |
رشد (۴) |
سهم از رشد(۵) |
مقدار (۶) |
سهم از رشد(۷) |
مقدار (۸) |
سهم از رشد(۹) |
(۱۰) |
|
آذربایجانشرقی |
۳/۲- |
۸/۱۳- |
۷/۴۵۳ |
۴/۳ |
۳/۳۵- |
۷/۷- |
۷/۳۳۱ |
۱/۱۵ |
۶۵۰- |
۴/۷ |
آذربایجانغربی |
۳/۰ |
۲/۱ |
۹/۲۶۸ |
۲/۰- |
۲/۱۲- |
۹/۰- |
۶/۲۶۹- |
۴/۰ |
۹/۱۱۲ |
۵/۰- |
اردبیل |
۱/۱ |
۹/۸ |
۵/۵۶۷ |
۴/۳ |
۱/۸۶ |
۴/۳- |
۸/۳۰۴- |
۸/۲- |
۸/۲۴۸- |
۲/۶- |
اصفهان |
۱/۱- |
۶/۵ |
۳۹۷- |
۸/۱ |
۳/۲۸- |
۵/۸- |
۹/۷۴۰- |
۵/۲ |
۶/۲۱۵- |
۶- |
البرز |
۹/۵ |
۶/۲۰ |
۵/۲۴۷ |
۲/۱ |
۲/۱۰ |
۲/ |
۹/۳۳ |
۳/۱۱- |
۶/۱۹۱- |
۳/۹- |
ایلام |
۹/۵ |
۷/۲۷ |
۲/۳۷۰ |
۳/۲ |
۳/۸ |
۵/۶ |
۷/۱۱۰ |
۹/۲۲- |
۲/۳۸۹- |
۴/۱۶- |
بوشهر |
۳/۲۰ |
۸/۲۰۰ |
۷/۹۳۰ |
۱۰ |
۳ |
۲/۲ |
۹/۱۰ |
۱/۱۷۱- |
۶/۸۴۴- |
۹/۱۶۸- |
تهران |
۳/۱ |
۸/۰ |
۵/۴۳ |
۲/۰ |
۶/۴ |
۴/۳- |
۹/۲۷۲- |
۴ |
۸/۳۲۴ |
۶/۰ |
چهارمحالوبختیاری |
۳/۱۰ |
۵/۳۰ |
۴/۲۱۰ |
۴/۸ |
۷/۳۲ |
۱/۶ |
۶/۵۹ |
۹/۱۹- |
۷/۱۹۳- |
۸/۱۳- |
خراسانجنوبی |
۴/۷ |
۵/۴۱ |
۶۳۹ |
۶/۵ |
۴/۳۳ |
۴/۲ |
۴/۵۱ |
۳/۲۹- |
۷/۶۲۳- |
۹/۲۶- |
خراسانرضوی |
۵/۵ |
۶/۱- |
۳/۲۰- |
۱/۱ |
۲/۶ |
۳/۵ |
۳/۹۶ |
۱ |
۸/۱۷ |
۳/۶ |
خراسانشمالی |
۶/۶ |
۲/۴۵ |
۵/۵۴۱ |
۶/۸ |
۲۸ |
۱/۵- |
۶/۷۷- |
۷/۲۵- |
۹/۳۹۱- |
۶/۲- |
خوزستان |
۸ |
۶/۱۱ |
۹/۱۲۱ |
۳/۵ |
۷/۱۰ |
۹/۰ |
۳/۱۱ |
۵/۳- |
۹/۴۳- |
۶/۲- |
زنجان |
۴ |
۶/۱ |
۹/۲۹ |
۱/۲ |
۳/۱۳ |
۴/۹ |
۸/۱۲۱ |
۶/۲- |
۳/۶۴- |
۳/۲ |
سمنان |
۹/۳ |
۶/۱۰ |
۲۱۴ |
۲/۳ |
۵/۱۷ |
۷/۲- |
۷/۶۹- |
۴/۲- |
۷/۶۱- |
۱/۵- |
سیستانوبلوچستان |
۲/۵ |
۲/۳ |
۶/۴۵ |
۴/۰ |
۲/۲ |
۸/۵ |
۱/۱۱۰ |
۳- |
۵۸- |
۷/۲ |
فارس |
۷/۳ |
۸/۵ |
۴/۱۲۰ |
۹/۰ |
۵/۵ |
۱/۲ |
۲/۸۵ |
۱/۳- |
۸۴- |
۹/۰- |
قزوین |
۲/۶ |
۲/۸ |
۳/۹۶ |
۷/۲ |
۷/۱۱ |
۹ |
۶/۱۴۴ |
۵/۹- |
۶/۱۵۲- |
۵/۰- |
قم |
۴/۱- |
۵ |
۲/۲۵۱- |
۷/۱ |
۴/۳۲- |
۳/۳- |
۴/۲۳۲ |
۲/۲- |
۲/۱۵۱ |
۵/۵- |
کردستان |
۹/۱ |
۱/۵ |
۱/۱۹۹ |
۶/۲ |
۳/۳۵ |
۱/۳- |
۶/۱۶۲- |
۵/۰ |
۱/۲۸ |
۶/۲- |
کرمان |
۹/۱۴ |
۱/۳۲ |
۱/۱۲۹ |
۹/۱۲ |
۳/۱۴ |
۸/۴ |
۹/۳۱ |
۳/۱۱- |
۳/۷۵- |
۶/۵- |
کرمانشاه |
۱/۱۳ |
۲۲ |
۴/۱۳۶ |
۲/۴ |
۱/۶ |
۱/۵ |
۳۹ |
۷/۱۰- |
۵/۸۱- |
۶/۵- |
کهگیلویهوبویراحمد |
۴/۱۰ |
۳/۲۳ |
۸/۱۴۰ |
۴/۱۱ |
۵/۴۰ |
۵/۳۰- |
۲/۲۹۳- |
۲۲ |
۸/۲۱۱ |
۵/۸- |
گلستان |
۲/۸ |
۷/۷ |
۶/۶۶ |
۲/۶ |
۲/۲۲ |
۴ |
۶/۴۸ |
۱/۳- |
۴/۳۷- |
۹/۰ |
گیلان |
۱/۵ |
۵ |
۷/۶۵ |
۳/۰ |
۷/۱ |
۳/۱۰ |
۴/۲۰۴ |
۷/۸- |
۸/۱۷۱- |
۶/۱ |
لرستان |
۷/۰- |
۵/۱- |
۱/۱۷۲ |
۴/۰ |
۱/۱۶- |
۵/۱ |
۹/۲۲۳- |
۱/۱- |
۹/۱۶۷ |
۴/۰ |
مازندران |
۴/۴ |
۲/۴ |
۷/۶۷ |
۴ |
۲/۲۷ |
۷/۱ |
۳/۳۹ |
۵/۱- |
۳/۳۴- |
۲/۰ |
مرکزی |
۴/۱ |
۲/۸ |
۵/۴۴۸ |
۴/۱ |
۵/۱۹ |
۱/۰- |
۴/۸- |
۲/۵- |
۶/۳۵۹- |
۳/۵- |
هرمزگان |
۱۲ |
۳/۱۷ |
۲/۱۲۵ |
۱/۸ |
۱/۹ |
۱/۳- |
۳/۲۶- |
۱- |
۸- |
۴/۱- |
همدان |
۳/۲ |
۵/۸ |
۵/۲۶۷ |
۸/۲ |
۲/۳۱ |
۳/۱ |
۶/۵۵ |
۹/۵- |
۲/۲۵۴- |
۶/۴- |
یزد |
۲/۱۱ |
۹/۲۰ |
۱/۱۴۶ |
۸/۳ |
۳/۷ |
۷/۱۰ |
۴/۹۵ |
۷/۱۶- |
۷/۱۴۸- |
۶- |
میانگین |
۶/۵ |
۱۸ |
۹/۱۹۹ |
۹/۳ |
۴/۱۱ |
۵/۰ |
۶/۲۹ |
۶/۱۰- |
۱۴۱- |
۱/۱۰- |
یافتهها نشان میدهد بهرهوری کل عوامل متوسط سالانه ۶/۱۰ درصد در صنایع تولیدی کاهش یافته است که استان بوشهر با کاهش ۱۷۱ درصدی بیشترین پسرفت را در زمینه بهرهوری داشته است. در مقابل، استانهای کهگیلویهوبویراحمد و آذربایجانشرقی به ترتیب با ۲۲ و ۱۵ درصد رشد مثبت، بهترین عملکرد را از این نظر داشتهاند.
افزون بر این، متوسط سهم بهرهوری از رشد اقتصادی صنایع تولیدی در دوره مورد بررسی ۱۴۱ درصد است که استانهای تهران با ۳۲۴ و بوشهر با ۸۴۵- درصد به ترتیب بیشترین و کمترین سهم بهرهوری را از رشد اقتصادی خود دارا بودهاند.
نکته قابل توجه این است که با وجود کاهش سرمایهگذاری در سرمایه فیزیکی در استان آذربایجانشرقی و اثر منفی تغییر سهم سرمایه بر رشد اقتصادی این استان، اما بهرهوری کل عوامل تولید در این استان با رشد مثبت ۱۵ درصدی روبهرو بوده است. این نشان از آن دارد که این استان بر رشد بهرهوری بیش از سرمایهگذاری فیزیکی تاکید داشته است. در مقابل، استان بوشهر با وجود سرمایهگذاری فیزیکی عظیم (متوسط۲۰۰ درصد سالانه)، اما بهرهوری کل عوامل تولید با رشد منفی ۱۷۱ درصدی مواجه بوده است.
در واقع، از ۳۱ استان کشور فقط ۷ استان آذربایجانشرقی، غربی، اصفهان، تهران، خراسان رضوی، کردستان و کهگیلویهوبویراحمد بهبود بهرهوری را تجربه کردهاند. در نهایت، متوسط رشد سالانه پسماند سولو در دوره مورد مطالعه برابر ۱/۱۰- است. طبق روال رایج، استان آذربایجانشرقی با رشد ۴/۷ درصدی بهترین وضعیت و استان بوشهر نیز با رشد ۱۶۹- درصد ضعیفترین عملکرد را از این نظر در میان صنایع تولیدی استانهای ایران داشتهاند.
یافتهها نشان میدهد تغییرات سهم درآمدی سرمایه در هر دو مدل اثر مثبت و معنادار بر رشد بهرهوری کل عوامل (TFP) دارد. در مقابل، سهم درآمدی اثر مثبت اما غیرمعنادار بر رشد بهرهوری در صنایع تولیدی استانهای ایران در دوره ۹۳-۱۳۸۳ دارد. نظر به نتایج، با تغییر سهم درآمدی سرمایه به میزان ۱ درصد، بهرهوری کل عوامل به میزان ۶/۲ درصد بهبود مییابد. در واقع، اثرگذاری تغییر سهم درآمدی از طریق نسبت فراوانی عوامل تولید بر رشد بهروری کل و در نهایت رشد اقتصادی اثر میگذارد. این تفسیر زمانی درست است که تغییرات تکنولوژیکی از نوع خنثی هیکس باشد. اما زمانی که تغییرات تکنولوژیکی خنثی نبوده و از نوع عاملافزا باشد، علاوه بر فراوانی عوامل تولید، اثرگذاری تغییرات سهم درآمدی سرمایه از طریق تفاوت بین تغییرات تکنولوژیکی کارافزا و سرمایهافزا بر رشد بهرهوری و محصول کل اثر میگذارد.
به عبارت دیگر، ضریب برآوردی متغیر تغییر سهم سرمایه بیانگر تفاوت بین تغییرات تکنولوژیکی سرمایهافزا و کارافزا است. اما، ضریب برآوردی سهم سرمایه نشاندهنده مجموع تغییرات تکنولوژیکی کارافزا و خنثی هیکس است. عرض از مبدأ ستون (۱) شامل تغییرات تکنولوژیکی خنثی هیکس بوده که در سطح معنای پنج درصد معنادار است؛ در حالی که عرض از مبدأ ستون (۲) در برگیرنده مجموع تغییرات تکنولوژیکی کارافزا و خنثی هیکس است، اما معنادار نیست.
نتیجه اینکه در دوره مورد بررسی سهم درآمدی اثر معنادار بر رشد بهرهوری نداشته است؛ اما تغییرات آن بر بهرهوری و رشد اقتصادی اثر مثبت و معنادار دارد. نتایج برآورد مدل پویا نیز همانند نتایج مدل ایستا است. برآوردها نشان میدهد بهرهوری کل با یک وقفه اثر مثبت و معنادار در سطح معنای یک درصد بر بهرهوری کل دارد. علاوه بر این در مدل پویا، اثر متغیر سهم درآمدی سرمایه بر رشد بهرهوری کل عوامل تولید برخلاف مدل ایستا معنادار است. بنابراین، میتوان بیان کرد، مجموع تغییرات تکنولوژیکی کارافزا و خنثی هیکس سبب افزایش بهرهوری کل عوامل تولید صنایع کارخانهای استانهای ایران شده است.
پیشنهادات
فناوری در حسابداری رشد، محدود به ماشینآلات نیست؛ در واقع دربرگیرنده نیروی کارسازمان، قوانین دولتی و سطح سواد است. بنابراین لازم است تصمیمگیران علاوه بر بهبود بهرهوری نیروی کار از طریق انباشت سرمایه انسانی کارآمد و استفاده مناسب از آن و ارتقای کارایی سرمایه از طریق تخصیص بهینه آن با توجه به توجیهات اقتصادی، فنی و مالی، باید به عوامل ارتقای بهرهوری کل عوامل تولید به عنوان مهمترین عنصر پیشرفت تولید در فرآیند رشد اقتصادی صنعت کارخانهای ایران توجه ویژهای کنند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
لینک کوتاه :