معمای هراس دلواپسان از بودجه ۱۴۰۰
به گزارش جهان صنعت نیوز: این باور راسخ به اندازهای است که آنها به این نتیجه رسیدهاند برای اینکه این تیر پرتاب نشود کلیات لایحه بودجه را برگردانند. کانون هراس آنها از لایحه بودجه این است که روحانی با آن بخواهد پلی بسازد تا علاقهمندان و رهبران گروه کشورهای خواستار ادامه حیات برجام از آن بگذرند. گزارش حاضر ابعاد گوناگون این موضوع را کالبدشکافی کرده است.
اتفاق نظر در بدبختتر شدن مردم
خوشبختانه به دلیل اینکه رییس دولت باید بر اساس رای شهروندان انتخاب شود رقابت برای کسب قدرت در ایران سیاستمداران را در موقعیتی قرار میدهد که واقعیتهای سخت شدن زندگی ایرانیان را با راهبرد تضعیف موقعیت رقیب سیاسی با صدای بلند فریاد بزنند. به همین دلیل است که علمالهدی امام جمعه مشهد و یکی از روحانیون بلندپایه سیاسی ایران که در عمل نشان داده تضعیف اصلاحطلبی هر حرفی را میزند و ترسی ندارد که حرفهایش در میان مخالفان نظام سیاسی به عنوان سندی بر شکست استفاده میشود با صدای بلند میگوید برای مردم ایران «پریشانیها، غمها، مصیبتها، نداشتنها و مضیقههای معیشتی به وجود آمده و اقشار ما را مستاصل کرده است.» اما این روحانی والامقام معتقد است دلیل استیصال شهروندان «معلول مدیریتهای اشرافی، مدیریتهای رانتی، نگاه به بیرون، غربزدگی و اتکا به استکبار است». همین بدتر شدن روزگار شهروندان ایرانی را احسان خاندوزی عضو مجلس و اقتصاددان در گفتوگو با فارس با زبان کارشناسانهتر و با ارقام و اعداد توضیح میدهد و ضمن توضیح درباره اینکه بودجه ۱۴۰۰ اساسا تناسبی با هزینههای ۹ ساله اقتصاد ایران ندارد تصریح میکند: «از سال ۱۳۹۱ که دوره اول تحریمها به معنای جدید کلمه بر ایران تحمیل شد تا امروز بارها و بارها ثمره بودجهریزی ضعیف و وابسته خودمان را چشیدیم و فشاری که استخوانهای جامعه را تحت فشار قرار داده، رفاه ملی ما و درآمد سرانه ایرانیان را به وضوح کاهش داده و به یکسوم دوران پایان دهه ۱۳۸۰ و سال ۱۳۹۰ رسانده است». به این ترتیب این دو شخصیت سیاسی- مذهبی و دانشگاهی- سیاسی از جناح سیاسی مشهور به اصولگرایان با صراحت تمام اعتراف میکنند ایرانیان دستکم در ۱۰ سال گذشته یا هفت سال ریاست دولت روحانی مستاصل شده و استخوانهایشان خرد شده است. معاونت رفاه اجتماعی نیز در یک گزارش رسمی بــا عنوان «وضعیت رفاه و مصرف خانوارهای ایرانی» تاکید میکند: «این گزارش وضعیت مصرف خانوار را در سال ۱۳۹۸ با ۱۳۹۷ مقایسه کرده است. همچنین در این گزارش، وضعیت تورم و رشد قیمتها با تفکیک دهکهای هزینهای نیز بررسی شده و در تحلیل نهایی مــورد استفاده قرار گرفته است. نتایج این گزارش حاکی از آن است که شاخص کلی رفاه خانوارهای ایرانی کاهش پیدا کرده است. آمارها نشان میدهند کاهش رفاه خانوارهای روستایی بیش از خانوارهای شهری بوده و کاهش بالایی را تجربه کرده است و در نتیجه آن کاهش قدرت خرید (ناشی از تورم و کاهش درآمد)». این آمارها نشان میدهند کاهش مصرف حقیقی خانوارهای روستایی ۱۱ درصد و کاهش مصرف حقیقی خانوارهای شهری هشت درصد بوده است و همچنین کاهش مصرف حقیقی خانوارهای دهک اول روستایی و شهری ۷/۱۲ درصد و ۷/۴ درصد بوده است.
نشانهها و دلایل ضعف ایران
تجربههای جوامع انسانی و نیز تجربه ایران در دهه تازهسپریشده نشان میدهد ایران در حال حاضر نسبت به ۱۰ سال پیش از ابعاد گوناگون نهتنها نیرومندتر نشده است بلکه در شرایط مادی و روحی قابل قبولی قرار ندارد. برای نشان دادن اینکه ایران از ابعاد گوناگون کوچکتر شده است میتوان به سهم ایران از تجارت جهانی اشاره کرد. سهم ایران از تجارت جهانی بدون احتساب نفت که حالا آن هم وجود خارجی ندارد به نزدیک ۲/۰ درصد رسیده است یعنی ۶۰ درصد کمتر از ۵/۰ درصد دهه ۱۳۸۰. از نظر سیاست خارجی نیز ایران در سوریه و در قرهباغ و در لبنان اقتدار دهه قبل را ندارد و حتی در عراق نیز وضعیت ایران نسبت به پنج سال پیش بسیار تضعیف شده است. ایرانیان به این دولت اعتماد ندارند و این همان دولتی است که در سال ۱۳۹۶ رییس آن ۲۴ میلیون رای گرفت. سقوط رای در انتخابات مجلس در زمستان ۱۳۹۸ و انتخاب رییس مجلس با ۲۰ درصد واجدان شرایط رای دادن نشان میدهد اعتماد شهروندان به نهاد انتخابات کاهش یافته است.
درباره دلایل تضعیف نظام سیاسی ایران در درون مرزهای ملی با شاخصهایی مثل سقوط سطح رفاه مادی، سقوط مشارکت در نهاد انتخابات و در بیرون از مرزهای ملی با نشانههای کوچکتر شدن سهم ایران از تجارت جهانی و نیز در موثر بودن در مسائل منطقهای دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاه که اکنون با اسم رمز «سوءمدیریت» از سوی طیفهای گوناگون جناح سیاسی اصولگرایان در کانون تبلیغ و بزرگنمایی قرار گرفته است تا نشانههای دیگر از جمله تحریم ایران در سایه قرار گیرد باور خود را به مردم اینگونه نشان میدهد که دو دولت یازدهم و دوازدهم بوده و هستند که راه تضعیف نظام سیاسی ایران را فراهم کردهاند. اما رییس دولتهای یادشده و نیز اعضای دولت و شمار قابل اعتنایی از کارشناسان و فعالان اقتصادی میگویند بسته شدن راه تعامل اقتصاد ایران با بیرون از مرزهای ملی و نیز تشدید تحریمها و کوچ سرمایهگذاران خارجی و بیانگیزگی سرمایهداران داخلی و از همه مهمتر کاهش درآمدهای نفت که در سه سال اخیر شاید روی هم رفته به ۱۰۰ میلیارد دلار میرسید دلیل اصلی اقتصاد ضعیفشده ایران است.
رسیدیم به سیاسیترین بودجه قرن
به نظر میرسد محمدباقر نوبخت معتمدترین نفر روحانی در دولت در جایی نشسته است که باید بنشیند یعنی در جایی که از آنجا ریال و دلار تخصیص داده میشود و خرج کشور را تنظیم میکند. نوبخت در یک وضعیت شانسی و بادآورده توانست یکی از مدیران ارشدش در سازمان برنامه را به وزارت اقتصاد برساند. بنابراین دو نفری که دخل و خرج دولت را تنظیم میکنند دستکم تا امروز هماهنگ بوده و هستند. نوبخت در این هشت بودجهای که تنظیم کرده، نشان داده است که حضورش در کمیسیون تلفیق مجلس در دورهای که مجلس در اختیار اصولگرایان قدیمی بود را خوب یاد گرفته است و با پشتکار و راهنمایی آقای کردبچه در به هم دوختن سر و ته بودجه روی کاغذ مهارت دارد. در بودجههای هفتگانه پیشین نیز بدون تردید تنگناها و کاستیهای ساختاری و کارکردی دیده میشد اما بودجه ۱۳۹۹ سیاسیترین بودجه قرنی است که امسال تمام میشود. چرا چنین استنباطی وجود دارد؟ این بودجه از یک سو با انتخابات برگزار شده در آمریکا گره خورده و از سوی دیگر میتواند با انتخابات بهار ۱۴۰۰ ایران گره بخورد. به عبارت دیگر بودجه سیاسی آخرین سال قرن هم تکلیف سیاست داخلی را روشن میکند و هم نگاهی دارد به سیاست خارجی.
مذاکره بودجه و نفت
اصولگرایان و طیفهای تندتر این جناح برای تسخیر کاخ ریاستجمهوری تردیدی ندارند و باور دارند اگر با همین دستفرمان جلو بروند و رقبا را با یورش سهمگین به دولت به ویژه در حوزه اقتصاد تضعیف کنند در انتخابات بهار با هر میزان مشارکت برندهاند. از سوی دیگر این جریان سیاسی نیک میداند اگر دست دولت به درآمدهای حاصل از صادرات نفت برسد میتواند در یک دوره کوتاه بازارها را به گونهای سامان دهد که از سطح نارضایتی شهروندان به شدت کاسته شود و این ممکن نیست جز اینکه راه مذاکره با بایدن باز شود. به همین دلیل است که رییس دولت اصرار دارد با صدای بلند بگوید هرگز نباید راه مذاکره برای برداشتن تحریم بسته شود. نکته بسیار بااهمیت این است که اصولگرایان استخواندارتر و قدیمیتر این سخنان روحانی را قبول دارند و در مخالفت با آن چیزی نمیگویند چون میدانند شاید در بالاترین نقاط قدرت تمایلی از سر ناگزیری برای رهایی از بنبست وجود داشته باشد. اما طیفهای رادیکالتر اصولگرایان که تجربه زمستان ۱۳۹۱ و بهار سال بعد را در ذهن دارند نیز این را فهمیدهاند و حالا همه حواسشان به این است که این عنصر مهم در بودجه را از لایحه بیرون کنند. برخی نشانههای آشکار را در رسانههای این دلواپسان میبینیم.
به طور مثال هادی غلامحسینی در روزنامه جوان در ۱۹ آذر ماه نوشته است: «علاوه بر موضوع دلار ۱۱ هزار تومان در سال آتی، آقای روحانی به فروش دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز نفت اشاره داشت. درباره این موضوع باید شفافسازی شود، زیرا هماکنون در تحریم نفتی قرار داریم و باید دید به چه شکلی قرار است به یکباره فروش نفت برای ایران آزاد شود. البته با ملاحظه لایحه بودجه ۱۴۰۰ به این مهم میرسیم که دولت از محل فروش نفت در حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان درآمد پیشبینی کرده است، حال این درآمد میتواند از محل صادرات نفت به خارج از کشور درآمد ارزی برای کشور ایجاد کند یا اینکه میتواند در قالب فروش اوراق مالی مبتنی بر نفت در بازار داخلی برای کشور درآمد ریالی ایجاد کند.»
نفیسه امامی نیز در روزنامه رسالت مینویسد «در لایحه بودجه سال آتی، ۱۵۰ هزار میلیارد تومان از محل فروش نفت در نظر گرفته شده که این میزان برابر است با فروش بیش از دو میلیون بشکه نفت در روز. این مقدار فروش در قیاس با میانگین فروش روزانه ۷۰۰ هزار بشکه نفت در سال ۹۹، فاصله ۳۰۰ درصدی دارد که نشاندهنده نگاه غیرواقعبینانه به درآمدهای نفتی و وابستگی ۴۰ درصدی به فروش نفت است. این میزان وابستگی بودجه به نفت میتواند سیگنال ضعف کشور را در عرصه بینالمللی مخابره کند و به معنای وابستگی ایران به انجام مذاکره به عنوان راهی برای درآمدزایی تعبیر شود. چنین رویکردی در شرایطی که همه از ضرورت قطع وابستگی به نفت و خامفروشی سخن میگویند، با الزامات اقتصاد مقاومتی و قطع وابستگی به خارج همخوانی ندارد.»
محمدرضا سبزعلیپور اقتصاددان و رییس مرکز تجارت جهانی ایران نیز در گفتوگو با «رسالت» گفته است: «بودجه ۱۴۰۰ مغایر با چشمانداز اقتصاد مقاومتی است. با توجه به اعداد و ارقام در بودجه متاسفانه وابستگی شدیدی به فروش نفت برای سال آینده در نظر گرفته شده، بدون آنکه مشخص شود نفت به چه شکلی به فروش میرسد و چه دورنمایی برای آن در نظر گرفته شده است. بودجه ۱۴۰۰ با امید به آمدن بایدن و برداشته شدن تحریمها تنظیم شده است.»
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ۲۲ آذر با تیتر «فانتزی فروش ۳/۲ میلیون بشکه نفت و تکرار یک غلط بزرگ در سیاست خارجی» بدون تعارف و ترس مینویسد: آقای روحانی! بودجه را برای بایدن بستی یا برای مردم ایران؟.»
حالا با توجه به همه این گزارهها چرا در بودجه ۱۴۰۰ بر فروش دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت تاکید شده و چرا رییسجمهور در مقام دفاع از آن سخن میگوید؟ آیا آقای روحانی فراموش کرده که یک بار حرف از «خزانه خالی» زد و همان مساله باعث تشدید فشارها و از دست دادن امتیازها در میز مذاکرات شد؟روحانی میگوید «فروش این میزان نفت «در یک شرایطی» شدنی است!» کدام شرایط؟ آمدن بایدن و امیدواری به دولت آتی آمریکا؟ آیا نفتی شدن بودجه ۱۴۰۰ و تاکید و اصرار دولت بر میزان فروش دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت جز اصرار برای مذاکره با آمریکاست؟ «آیا نتیجه این کار مشابه بهکارگیری عبارت خزانه خالی توسط رییسجمهور در سالهای پیش از برجام نیست؟ آیا این به معنای بالا بردن دستها به نشانه تسلیم در برابر تیم جدید کاخ سفید نخواهد بود؟چه شده که دولت به این نتیجه رسیده است که سال آینده فروش نفت یکباره به بیش از دو میلیون بشکه خواهد رسید تا این میزان فروش نفت- آن هم با قیمت ۴۰ دلار بهازای هر بشکه- بتواند بیش از ۲۰ میلیارد دلار برای کشور ارزآوری داشته باشد؟ حال آنکه دولت نتوانست حتی بودجه سال گذشته خود را هم محقق کند. آنچه در بودجه۱۴۰۰ آمده، همانطور که روحانی هم در سخنان اخیرش به آن اشاره کرد، یک پیام برای خارج از کشور دارد و آن شاید این باشد که به طرف مقابل صراحتا بگوییم تحقق بودجه ما در گرو فروش نفتی است که آنها به راحتی میتوانند آن را تحریم کنند و بنابراین بهترین اهرم فشار را این بار با دست خودمان در اختیار دولت آینده آمریکا قرار میدهیم.»
شاهدی از دولت
اما بیژن زنگنه با سابقه طولانی در سیاست ایران به مجلس میرود و از همان جا آدرس میدهد و این را سیدمحمدرضا میرتاجالدین نایبرییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس که در نشست این کمیسیون حاضر شد و به سخنان زنگنه گوش میکرده است میگوید. آقای بیژن زنگنه به کمیسیون آمد و گزارشی را به سمع اعضای کمیسیون برنامه و بودجه رساند. آقای زنگنه گفت که مجموع تولید نفت و میعانات گازی چهار میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز است که حدود دو میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز مصرف داخلی و دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز برای صادرات پیشبینی شده است. بیژن زنگنه در پاسخ به این سوال اعضای کمیسیون که با توجه به افزایش ۵/۲ برابری صادرات نفت در سال آینده، آیا امکان صادرات تا این حد امکانپذیر خواهد بود یا خیر، پاسخ داده ما به شرط رفع تحریمها این عدد را گذاشتهایم. وزیر نفت گفت که با این حجم صادرات حدود ۲۵ درصد بودجه ۱۴۰۰ را تامین میکند که حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است که البته این در صورتی است که نرخ تسعیر ارز دولت برای کالاهای اساسی ۱۱ هزار تومان باشد.
معمای روحانی
در انتهای این گزارش باید در کوتاهترین عبارات یادآور شویم حسن روحانی در سپهر سیاست ایران یک معماست. او سالهای طولانی با راستگرایان ایران یا همین اصولگرایان امروز همزیستی مسالمتآمیز داشت اما امروز از نظر طیفهای جوان و تند این جناح یک غربگرا به حساب میآید که میخواهد با استفاده از روزگار نامساعد اقتصاد ایران راه سنجاق شدن کشور به غرب و آمریکا را از مسیر بودجه ۱۴۰۰ هموار کند. از نظر آنها حسن روحانی یک عنصر مرموز است. از سوی دیگر اما طبقه متوسط ایران و نیز اصلاحطلبان دهه ۱۳۷۰ به او ایمان ندارند و او را دارای ذات اصلاحطلبی نمیدانند اما از آخرین تیری که او میخواهد پرتاب کند راضی هستند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :