رقابت بین دو جناح سیاسی
حسن بهشتیپور * با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا رقابت جریانهای سیاسی داخلی برای کسب پست ریاستجمهوری و تکیه زدن بر مسند قدرت آغاز شده است. آنطور که از جریانهای داخلی برمیآید اصولگرایان مذاکره با آمریکا را نهی میکنند و نهتنها این موضوع را مانعتراشی نمیدانند، بلکه معتقدند این اقدام به دولت اجازه میدهد که با دست پر بر سر میز مذاکره حاضر شود. این جناح سیاسی هرچند اعلام میکند که حامی منافع کشور است، اما تلاش میکند با زمینهچینی پای میز مذاکره برود و شیرینی مذاکره را به کام خود شیرین کند. اما به نظر میرسد مانعتراشیها بر سر مذاکره و وادار کردن دولت به اجرای مصوبات قانونی آنها نهتنها به مذاکره نمیانجامد بلکه باعث به جریان افتادن مجدد پرونده ایران در شورای امنیت ملی نیز میشود.
در مقابل به نظر نمیرسد دولت کنونی بخواهد از ابزار تحریم برای حضور دوباره در صحنه قدرت استفاده کند. دولت کنونی در سال ۹۲ احتمالات را به نفع پیروزی خود در رقابت ریاستجمهوری قوی میدانست و با همین احتمال اعلام کرد که اگر به قدرت برسد بر گفتمان مذاکره تکیه میکند. بنابراین همه آنهایی که در آن سال به آقای روحانی رای دادند بدون شک موافق مذاکره با آمریکا بودند، اما باید ببینیم که آیا در سال آینده نیز نامزدهای انتخاباتی صحبتی از مذاکره با آمریکا به میان میآورند یا خیر؟ و اینکه باید منتظر بمانیم و ببینیم واکنش مردم در مواجهه با شعار مذاکره با طرف آمریکایی چه خواهد بود؟
به طور کلی مذاکره کردن یا نکردن ایران با آمریکا دست مقام معظم رهبری است و رییسجمهور دخالتی در این موضوع ندارد. هرچند ریاستجمهوری مجری طرحها و برنامههای اعلامی است، اما تعیین سیاستهای کلان کشوری به حوزه اختیارات رهبری محدود میشود. بنابراین با وجود تمایل دولت کنونی به مذاکره و بیرون آمدن کشور از زیر یوغ تحریمها، رییسجمهور مجوز مذاکره با آمریکا را باید از رهبری دریافت کند. صدور مجوز از سوی رهبر نیز منوط به اقداماتی است که طرف آمریکایی در مقابل ایران انجام میدهد. باید بدانیم که مذاکره دو طرف دارد و هر دوی آنها باید به توافق کلی در خصوص وضعیت کلی مذاکره دست یابند. هرچند ما طبق عادت دیرینه خود یکطرفه به قضاوت مینشینیم و عدم توافقها و عدم سازشها را یا به گردن طرف ایرانی میاندازیم یا طرف آمریکایی، اما مسوولیت مشخصی برای هریک از طرفین در این خصوص تعریف شده است.
برای مثال طرف ایرانی در مقابل تمام خواستهای طرف آمریکایی سر تسلیم فرود نمیآورد و با توجه به مصلحت و منافع کشور تصمیم به سازش با طرف مقابل خود میگیرد. سیاسیون آمریکایی نیز هر تصمیم و نظری را از سوی سیاسیون ایرانی نمیپذیرند و پای منافع خود را نیز به توافق و سازش با طرف ایرانی باز میکنند. ضمن آنکه در مواردی همچون توافق پنج به علاوه یک پای کشورهای دیگر نیز به میان میآید و دامنه تصمیمگیریها و موافقتنامهها گستردهتر میشود.
از سوی دیگر آقای بایدن هنوز فعالیت خود در حوزه ریاستجمهوری را آغاز نکرده و نمیتوان با حرف و تعبیر کار به جایی برد. رییسجمهوری جدید آمریکا اول باید برنامههای سیاسی خود را اعلام کند تا پی ببریم که آیا سیاست فشار حداکثری علیه ایران کنار گذاشته خواهد شد یا خیر. در حالی که موضوع مذاکره، دستور کار مذاکره و هدف مذاکره بین دو طرف هنوز چارچوب مشخصی ندارد اما دولت جدید آمریکا پای برجام جدیدی را به میان آورده که تفاوت زیادی با برجام سالهای قبل دارد. در صورتی که برجام قبلی اجرا نشود و آمریکا و اروپا به تعهداتشان عمل نکنند، به نظر میرسد ایران به دلیل تجربه قبلی خود در خروج یکجانبه آمریکا از برجام به برجام جدید رای مثبت نخواهند داد.
* کارشناس مسائل هستهای
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :