جامعه دوقطبی ایران
به گزارش جهان صنعت نیوز: حال در این دوران درد جسمی ناشی از کرونا از یک طرف مردم دنیا را گرفتار کرده و از سوی دیگر ناراحتی و اختلالهای روحی و روانی ناشی از این ویروس و عدم مسوولیتپذیری رو به افزایش است، ترس و استرس از ابتلا به کرونا و وسواسهای فکری و سایر اختلالها از دیگر پیامدهای این ویروس منحوس است. افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا از جمله این اختلالات هستند.
اختلال عقبماندگی ذهنی، یادگیری، رشد، کمبود توجه، تغذیهای در دوران کودکی یا بزرگسالی، اختلال تیک حرکتی، ارتباطی، اختلال شیرخوارگی، اضطراب جدایی، فراموشی، اختلال مصرف مواد، اسکیزوفرنی، اختلال خلقی اعم از افسردگی و یا دو قطبی، اضطرابی، اختلال جسمانی، ساختگی، اختلال هویت جسمی و جنسی، کنترل تکانه، اختلال انطباقی و شخصیتی، از عمده علائم اختلالات روانی به شمار میرود که به گفته روانشناسان چنانچه هر فردی دارای یکی از این ویژگیها باشد، بیمار تلقی شده و باید برای کاهش یا رفع آن اقدام کند. با این اوصاف جامعه ایرانی فاقد هرگونه اعتماد، سرمایه و مسوولیت اجتماعی است و تنها دلیل آن هم نبود رفتار متقابل بین دولت و مردم است. با گسترش پاندمی کرونا این امر بسیار پررنگتر از قبل شده است. گویا عدم مسوولیت اجتماعی در بین مردم به چشم میآید. اما سوالی که در بحث مطرح میشود این است که آیا در این امر تنها مردم مقصر هستند؟! دولت چه نقشی در افزایش مسوولیت اجتماعی در جامعه بوده است؟
درسهای پاندمی کرونا
در همین راستا دکتر حسین ایمانیجاجرمی جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران در خصوص مسوولیت اجتماعی در دوران پاندمی کرونا به «جهانصنعت» گفت: ابتدای امر باید بدانید که منشأ مسوولیت اجتماعی حقوق شهروندی است. یعنی در حالی باید از مسوولیت اجتماعی صحبت کنیم که در ابتدا حقوق شهروندی آنها در نظر گرفته شده باشد. جامعهشناسی شهرها به دو دسته غربی و شرقی تقسیم میشود. اصناف که نقش مهمی را در شهرها به عهده داشتند اگر آنها در شهرهای غربی بودند قاعدتا از استقلال کافی برخوردار بودند اما اصنافی که در شهرهای شرقی همانند ایران بودند به شدت وابسته حکومت هستند. اصناف به هیچ وجه فعالیتهای مدنی انجام نمیدهند بلکه یک نوع دستگاه جمعآوری مالیات هستند. بنابراین مسوولیت اجتماعی بسیار عمیق است. برای اینکه مردم مسوولیت اجتماعی داشته باشند ابتدا باید دولتها به اندازه کافی به آنها قدرت اختیار و انتخاب بدهند، بهطور مثال مگر دولت از مردم پرسیده که میخواهند در تهران برج میلاد بسازند یا نه؟ در کشور ما مردم نقش پررنگی ایفا نمیکنند. به همین دلیل مردم ما مسوولیت اجتماعی را آموزش ندیدند.
وی افزود: موضوعی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم درخصوص ماسک زدن افراد جامعه و مسوولیت اجتماعی است که در قبال هم حس مسوولیت ندارند. دولت سالهاست با زبان زور با مردم صحبت کرده حال به مردم نیاز دارد. آنها هم اعتنایی به دستورات دولت نمیکنند. در تمام مدت منافع بازیگران ثروت و قدرت ارزش داشته بنابراین وقتی از مسوولیت اجتماعی مردم عادی صحبت میکنیم چون این افراد قبلا از سوی دولت محبتی ندیدند حالا که دولت از آنها خواستار رعایت پروتکلهای بهداشتی است آنها هم به نوعی به حرفهای دولت بیاعتنایی میکنند. وقتی پشت اتاقهای بسته برای شهر تصمیم گرفته میشود مردم هم نسبت به اتفاقهای شهر بیاعتنا میشوند. به هر حال به عقیده من امروزه وضعیت مسوولیت اجتماعی در کشور پایدار نیست و به نوعی عمیقتر شدن بحران اعتماد است. البته هماکنون اعتماد بین دولت و ملت و بالعکس از بین رفته است. به طریقی در جامعه ما شکاف اعتماد رخ داده است. یکی از معایب شکاف اعتماد این است که به مشارکتهای جمعی ضربه وارد میکند. بحث تئوری سرمایههای اجتماعی این است که از طریق اعتماد و شبکههای همکاری میتوانید هزینههای عمل جمعی را پایین بیاورید. متاسفانه امروزه ما در تراژی مشاعات گیر کردیم، به طریقی همه میخواهند از منابع عمومی برداشت کنند اما فردی حاضر نیست برای تامین منابع عمومی تلاش کند. این روند به نوعی دور باطل است که متاسفانه جامعه ایران در آن افتاده است. اینکه چرا جامعه ایرانی اینگونه شده، باید عملکرد دولت را در ۴۰ سال گذشته بررسی کرد. موضوعی که در جامعه اعتماد را از بین میبرد نظر مردم درباره عدالت است. اگر مردم قبول نداشته باشند که جامعه براساس سازوکارهای عادلانه هدایت میشود و همه حق و فرصت مساوی در جامعه دارند، دیگر اعتمادی در آن جامعه شکل نمیگیرد. اگر اعتماد شکل نگیرد در مقابل مسوولیت اجتماعی هم وجود نخواهد داشت.
جاجرمی بیان کرد: جهان به چند موضوع اشاره کرده است: یکی از آنها تغییرات اقلیمی است که حیات اجتماعات را به خطر انداخته و ما هم در این وضعیت هستیم. دیگری مساله نابرابری است. حالا این نابرابری بین و درون کشورها وجود دارد. هر بحرانی که در کشورها به وجود بیایید به قشر ضعیف ضربه مهلکی وارد میشود. بنابراین در حال حاضر کشور ما علاوه بر پاندمی کرونا درگیر نابرابری اقتصادی هم است. در این بین اضافه شدن بحران کرونا هم مزید بر علت شده است. امروزه جهان با سه بحران اساسی درگیر است. مساله اصلی این است که کدام جوامع از پس این مشکلات بر میآید. مردم بر اساس شرایط کنش رفتار میکنند. اگر در کشوری مشارکت افراد زیاد است تنها دلیل آن رفتار دولت با مردم است.
۴ خصوصیت جامعه پایدار
این جامعهشناس درباره جامعهای که میتواند پاندمی را پشت سر بگذارد اظهار کرد: اول اینکه جامعه باید جامع و دارای شمولیت باشد، جامعه نباید گروهی یا نژادی را طرد کند. اساسا جامعه باید برای تمام افراد جامعه با هر دین، معلولیت و جنسیتی یکسان باشد. مورد دوم این است که جامعه باید برای تمام اجزا امن باشد، بنابراین اگر جامعه برای تردد زنان، سالمندان، کودکان و معلولان امن نباشد فضای مدنی آن جامعه تحلیل میرود. سومین مساله تابآوری است، یعنی جامعه باید از پس بحرانها برآید. چهارمین مورد هم پایداری است یعنی باید به فکر نسلهای آینده باشیم و منابع محیطزیستی را به درستی مصرف و منابع آبی، نفتی، تنوع گیاهی و جانوری را به خوبی حفظ کنیم. اگر در هر جامعهای این چهار خصلت وجود داشته باشد، آن جامعه از پس سه ابربحران پیشآمده در جهان و حتی بحرانهای بعدی به خوبی برمیآید.
جامعه دوپارگی ایران
این جامعهشناس با تاکید بر اینکه قانون میتواند منجر به افزایش مسوولیت اجتماعی در جامعه شود یا خیر، اظهار کرد: اگر قانونی بخواهد در جامعه منجر به افزایش مسوولیت اجتماعی شود باید ریشههای اجتماعی داشته باشد. قانون در بین عموم عامه باید صاحب مشروعیت باشد و منافع اکثریت را نمایندگی کند. قانون باید بدون تبعیض برای تمام مردم اجرا شود. به نظرم یکی از مشکلاتی که در کشور وجود دارد این است که فرآیند قانونی مطلوب نیست. سطح نازل بحثها در مجلس و نبود سیاستمداران ملی به این امر دامن زده است. قوانین ما از کشورهای دیگر بیشتر است اما آیا میتوانند این قوانین را به درستی اجرا کنند؟ وقتی قوانین به درستی در کشور اجرا نشود مردم هم فرض میکنند قوانین برای گروه خاصی از جامعه است و اگر فردی قدرت داشته باشد میتواند قوانین را دور بزند. بنابراین اگر قوانین اجماع نباشد و کیفیت بحثهای آن پایین باشد هیچگاه منجر به افزایش مسوولیت اجتماعی نمیشود. به عقیده من موضوعی که بسیار نگرانکننده است این است که جامعه ما تبدیل به دو شقه شده است؛ یعنی یک طبقه جدیدی در حال شکلگیری است همانند بحث آقازادهها که همیشه منافع عظیم مالی و قدرت در اختیار دارند و طرف دیگر اکثریتی هستند که از امکانات و منابع محرومند. اگر ما به این وضعیت دچار شویم وضعیت ما بسیار وخیم و بحرانی میشود. آن زمان اگر فردی از قانون سخن بگوید عدهای میخندند.
اعتمادها نحیف شده
جاجرمی در خصوص رابطه بین سرمایه اجتماعی و مسوولیت اجتماعی اینگونه توضیح داد: سرمایه اجتماعی دو نوع دارد: یکی محدودکننده و دیگری غیرمحدود است. سرمایه اجتماعی که در ایران وجود دارد به درد مسوولیت اجتماعی نمیخورد. سرمایه اجتماعی موجود در ایران از نوع گروهای باندینگ یعنی از نوع گروههای محدود است. سرمایه اجتماعی باندینگ یعنی اینکه فرد تنها به خانواده، دوستان و افراد بسیار محدودی اعتماد دارد و در ازای آن به غریبهها اعتمادی ندارد. این نوع سرمایه اجتماعی اصلا مناسب نیست. سرمایه اجتماعیای خوب است که انسانها را فراتر از تعلقات گروهی به هم دیگر وصل کند. بهطوری که تمام افراد جامعه برای کمک به یکدیگر پیشقدم شوند و فرد بداند هیچکس در ازای این مهربانی به آن آسیبی وارد نمیکند بلکه جواب مهربانی خود را خواهد دید. در این مورد نوع اعتماد انسانها از نوع ضخیم است. اگرچه امروزه جامعه ایرانی دچار اعتماد نحیف شده اعتماد نحیف زمانی شکل میگیرد که هر انسانی به راحتی در خیابان تردد کند در صورتی که امروزه به دلیل فقر سرقتها بسیار افزایش یافته و در مقابل افراد دیگر به هم اعتماد کافی ندارند. بنابراین اگر روند سرقتها به همین منوال افزایش یابد سطح اعتماد نحیف افراد به موتورسوارها از بین میرود. بنابراین ارتباط سرمایه اجتماعی و مسوولیت اجتماعی به نوع سرمایه اجتماعی و نسبت اعتماد افراد به یکدیگر در جامعه بستگی دارد.
آموزش راهکار نیست
وی در خصوص آموزشهای لازم برای داشتن مهارت مسوولیت اجتماعی در جامعه عنوان کرد: برخلاف تصورات آموزش راهحل تمام مشکلات نیست. در موضوعات فعالیتهای مدنی دولت نباید آن را آموزش دهد، بلکه افراد زمانی که در بستر جامعه قرار بگیرند به خودی خود مسوولیت اجتماعی را فرا میگیرند.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :