نقش احزاب در توسعه سیاسی
علی دینیترکمانی * احزاب در دنیای مدرن به عنوان یکی از ضروریات زندگی جوامع بشری نقشآفرینی و به عنوان یکی از موثرترین نهادهای تاثیرگذار بر روند تصمیمگیریها عمل میکنند. به طور کلی نظام حکمرانی ناظر بر دو مساله اساسی است؛ نخست آنکه تصمیمسازیها چگونه انجام میشود و دوم آنکه تصمیمهای اتخاذشده چگونه اجرا میشود. این دو وجه نظام حکمرانی که در قالب شاخصهایی چون کارایی نظام اداری، کارایی و استقلال قوه قضاییه، حاکمیت قانون و عوامل دیگر بازتاب پیدا میکند به ساختار قدرت مرتبط است. طبیعی است که هر چه ساختار قدرت کارآمدتر باشد میتواند حکمرانی بهتری هم داشته باشد و یکی از ویژگیهای مهم یک ساختار قدرت قوی و کارآمد و مدرن، ابتنای آن بر پایه نظام حزبی است؛ نظام حزبی شناسنامهداری که مصادیق آن در دنیای مدرن وجود دارد.
اگر از منظر نظام حزبی مدرن به نظام اقتصاد سیاسی و یا ساختار قدرت نگاه بیندازیم میبینیم که چنین مشخصهای در ایران وجود ندارد و به همین دلیل شکلی از مدیریت هیاتی بر کشور غالب بوده و غالب مانده و به همین دلیل امکان ساماندهی مطلوب اقتصاد طی این سالها وجود نداشته است. چارچوب مدیریت هیاتی و یا نگاه حجرهای به بازار و اقتصاد موجب شده تعداد زیادی پروژه سرمایهگذاری در کشور تعریف شود که فاقد استانداردهای جهانی از نظر مقیاس تولیدند و قادر نیستند اصلی به نام صرفههای فزاینده نسبت به مقیاس را برآورده کنند. علاوه بر این، بسیاری از این پروژهها به صورت ناتمام بر دوش اقتصاد سنگینی میکنند و هزینههای تورمی شدیدی در کشور ایجاد کردهاند.
همه این مسائل ناشی از آن است که اساسا ساماندهی نظام اقتصاد ایران مدرن نبوده و مبتنی بر رویکردی است که میتوان آن را سنتگرایی تجددستیز نامید. بدیهی است هیچ اقتصادی بیریشه نیست و سنتها همه جا وجود دارند اما اگر قرائت و تفسیر از سنت با دنیای مردن تضاد شدید پیدا کند در عرصه سیاست، امکان شکلگیری نظام و یا حزب مدرن وجود نخواهد داشت و امکان مدیریت کارآمد اقتصاد در عرصههای اقتصادی فراهم نخواهد شد. این نکته را هم باید اضافه کنیم که مشکل مهم و اساسی اقتصاد ایران و اقتصاد سیاسی ایران که برآمده از سنتگرایی تجددستیز است را میتوان در تودرتو بودن نظام نهادی و دولت در دولت بودن سیستم اقتصاد سیاسی دانست به این معنا که تعدد مراکز قدرت و مراکز تصمیمگیری نحوه اجرای تصمیمها را دچار مشکلات جدی کرده به طوری که در مرحله اجرا نیز تصمیمات نمیتوانند به نحو درستی اجرا شوند.
به دلیل تودرتو بودن نظام نهادی و دولت در دولت بودن سیستم اقتصاد سیاسی به عنوان یکی از شاخصهای اصلی در نبود یک سیستم حزبی، سطح ناهماهنگی سیاستی در نظام اقتصاد سیاسی ایران بسیار بالاست. این مساله هزینههای سنگینی به اقتصاد وارد میکند، موجب هدر رفتن منابع کشور میشود و اجازه نمیدهد روند تحولات اقتصادی منطبق بر آن چیزی باشد که در دنیا و منطقه و حتی در کشورهایی مانند عربستان و امارات و ترکیه وجود دارد. تمام این قضایا نشان میدهند که شکلگیری یک نظام حزبی مدرن بدون رهایی از سیطره سنتگرایی تجددستیز امکانپذیر نخواهد بود.
* اقتصاددان
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :