در نبود احزاب، وعده‌های انتخاباتی فقط شعارند!

نعمت احمدی *  دنیای امروز، دنیایی است که سیاستمداران آن عضو احزاب هستند؛ احزابی که اداره امور کشورها را در دست دارند و با برنامه‌های از قبل مشخص شده‌ای اعلام می‌دارند که قرار است چه کسانی بر مسند ریاست‌جمهوری تکیه بزنند. رییس‌جمهور یا نماینده مجلسی که توسط حزب معرفی می‌شود کارنامه شخصی ندارد و پشتیبان برنامه‌های حزب می‌شود. راز موفقیت کشورهایی که دارای احزاب قوی هستند نیز به همین مساله برمی‌گردد. حزب با کمیته‌های تخصصی فراوانی که در زمینه‌های مختلف دارد، برنامه اداره کشور را تنظیم می‌کند و با انتخاباتی که درون خود شکل می‌دهد افرادی که شایستگی بیشتری درون احزاب دارند به عنوان نمایندگان حزب برای انتخابات ریاست‌جمهوری، انتخابات مجلس و … معرفی می‌شوند و مردم نیز با دیدن برنامه‌های حزب به برنامه‌های معرفی‌شده از سوی آنان رای می‌دهند. در صورتی که مردم به برنامه‌های تبلیغاتی حزبی که مصدر کار است رای ندهند، حزب مربوطه به حاشیه رانده می‌شود بنابراین احزاب برای اینکه نمایندگان‌شان مجددا توسط مردم انتخاب شوند کوشش می‌کنند برنامه حزب را به صورت کامل‌تر و درست‌تر اجرا کنند.

در کشورهایی چون ایران که انتخابات حزبی نیست، روسای جمهور شعارهای انتخاباتی خود را پیش از روی کار آمدن به مردم اعلام می‌کنند و وعده‌های خوش آب و رنگی را همچون پایین آوردن تورم ظرف مدتی کوتاه یا بهبود وضعیت اقتصادی در مدت زمان تعیین‌شده می‌دهند. از آنجا که وعده‌های انتخاباتی پشتوانه‌ای ندارند تنها در حد شعار باقی می‌مانند و هیچ گاه صورت واقعیت به خود نمی‌گیرند. این در حالی است که اگر انتخابات ریاست‌جمهوری بر پایه احزاب صورت گیرد، حزب برنامه مشخصی ارائه می‌دهد و اعلام می‌کند که در صورت کسب آرای مردمی بهبود وضعیت اقتصادی و شکوفایی اقتصادی را بر مسیر تعریف شده ممکن می‌کند. در کشورهایی که با قدرت احزاب اداره می‌شوند حزب شکست‌خورده یا حزب دوم، کابینه‌ای در سایه دارد که می‌تواند فعالیت خود را با وجود شکست در مقابل حزب مقابل ادامه دهد. برای مثال انگلستان دو حزب کارگر و محافظه‌کار دارد و با اینکه حزب محافظه‌کار در مصدر کار است، اما حزب کارگر نیز دولت جداگانه‌ای درون خود به نام دولت سایه دارد.

اگرچه حزب به معنای واقعی آن امروز در ایران وجود ندارد اما در سال‌های دور درون ایران نیز احزاب قدرتمندی ظهور کرده بودند. به عنوان مثال در دوره مشروطه حزب دموکرات و اعتدالیون روی کار آمدند. روی کار آمدن حزب توده در سال ۲۰ نیز نمونه دیگری از شکل‌گیری احزاب قدرتمند در ایران است که به صراحت می‌توان گفت حزبی به فراگیری حزب توده در ایران هنوز شکل نگرفته است. این حزب تمامی ساختارهای یک حزب کامل اعم از هیات رییسه، جلسات سالیانه، شاخه جوانان، شاخه کشاورزان و شاخه نظامیان را داشت که در سراسر کشور حضور داشتند. بعد از مرداد ۱۳۳۲ نیز بعد از یک کاسه شدن قدرت توسط شاه دو حزب مردم و حزب ایران نوین و در سال ۵۴ نیز حزب رستاخیر ایجاد شد. بعد از انقلاب نیز حزب بزرگی به نام حزب جمهوری اسلامی در ایران تشکیل شد که آقایان رفسنجانی و بهشتی اعضای مهم این حزب بودند و رهبری نیز به عنوان دبیرکل این حزب معرفی شد. بعد از گذشت مدت زمانی گروهی با شعار «حزب فقط حزب‌الله» حزب‌گریزی را متداول کردند و بنای بی‌برنامگی در کشور گذاشتند.

بنابراین با آنکه تاریخ ایران از وجود احزاب مختلف سرشار است و حزب‌های متنوعی هم در کشور در حال فعالیت هستند، اما ما فاقد حزب به معنای واقعی آن هستیم و تا روزی که در ایران دارای حزب واقعی نباشیم نمی‌توانیم از سیاستمداران توقع داشته باشیم که بتوانند به وعده‌های انتخاباتی‌شان عمل کنند، چه آنکه وعده‌های انتخاباتی آنها شعاری بیش نیست!

*حقوقدادن

 

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 160909
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا