طبقه نورچشمی و طبقه فرودست
امانالله قراییمقدم * بزرگان جامعه و کسانی که در راس امور هستند، به نوعی الگو و مدل جامعه به حساب آیند و مردم انتظار دارند این افراد مطابق مواضع اعلامی خود زندگی و عمل کنند. ضمن آنکه مردم از رهبران خود الگوبرداری میکنند و هر سخنی از جانب این مسوولان اعم از وزیر، وکیل، نماینده مجلس، کسانی که مسوولیت داشته و دارند، کسانی که مورد توجه و عنایت هستند و… بسیار حساسیتزاست.
بدترین زیانی که فاصله بین گفتهها و کردار این افراد یا اعضای خانواده آنان به جامعه وارد میکند، افزایش بیاعتمادی است یعنی اعتماد عمومی که از دیدگاه جامعهشناسی مهمترین و اساسیترین سرمایه اجتماعی است از بین میرود.
وقتی مردم میبینند بزرگان واعظ غیرمتعظ هستند – یعنی آنچه بالای منبر میگویند، پایین منبر عمل نمیکنند – بیاعتماد میشوند. این حساسیت درباره کسانی که از اول انقلاب تاکنون در مسند امور بودهاند، بیشتر است. فرقی هم ندارد که پسر ولایتی باشد یا دختر وزیر صنعت و دیگری. همه اینها زیر نظر مردم هستند و وقتی جامعه اینها را میبیند، اعتماد خود را به کل نظام از صدر تا ذیل از دست میدهد و این آسیبزاترین لطمهای است که به جامعه و حکومت وارد میشود و تاثیرات روحی و روانی دارد.
بنابراین تقاضای بنده این است که از این رویه پرهیز کنیم و مردم را بیش از این حساس نکنیم. مردم وقتی اینها را میبینند، به حساسیت و بدبینی آنان افزوده میشود. در نتیجه مشاهده این مسائل اعتماد عمودی مردم – اعتماد بین مردم و مسوولان و برعکس – به طور کلی از بین میرود. در نتیجه سنگ روی سنگ بند نمیشود.
مشاهده این مسائل در کشور منجر به شورش و اعتراضات اجتماعی میشود و به لایههای زیرین جامعه میرسد. شاید این خشم و بیاعتمادی فعلا فروخفته باشد یا سرکوب شود اما روز آن بالاخره میرسد. حضرت سعدی میگوید «هر که فریادرس روز مصیبت خواهد، گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش» بنابراین تکرار میکنم که مشاهده این مسائل در جامعه بسیار آسیبزاست. جامعه ما نیز از مدتها قبل نسبت به این رویه و وجود آقازادگی در کشور، ابراز نارضایتی کرده است. این رویکرد موجب افزایش تضاد طبقاتی و تعارضات اجتماعی است و جامعه را به دو دسته نورچشمیها و مردم معمولی تقسیم میکند.
* جامعهشناس
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :