ایران اولویت چهارم چین

به گزارش جهان صنعت نیوز:  تحول در روابط ایران با چین طی مدت اخیر نیز از نقش این کشور در کاهش اثرات تحریم‌های آمریکا نشأت می‌گیرد. اما با وجود اینکه چین در کانون اولویت‌های ایران به منظور فائق آمدن بر چالش تحریم‌ها قرار گرفته، آیا می‌توان این کشور را منجی اقتصادی ایران نامید؟

هر چند سابقه دوستی ایران و چین به سال‌ها پیش برمی‌گردد اما کسی نیست که نداند در دوران فشار حداکثری آمریکا علیه ایران، نقش این کشور در تجارت خارجی کشورمان پررنگ‌تر شده است. در واقع بعد از اعمال تحریم‌ها و خروج یکجانبه آمریکا از برجام چین تنها کشوری بود که روابط خود با ایران را هرچند در سطح اندک حفظ کرد و خرید نفت از ایران را تداوم بخشید. با این وجود بسیاری معتقدند که این کشور هیچ‌گاه حافظ منافع اصلی ایران نبوده و منافع خود را به دلیل روابطش با ایران به خطر نینداخته است. شاهد این ماجرا نیز کاهش یا عدم حضور شرکت‌های بزرگ تجاری این کشور در ایران است. در حالی که چین می‌توانست در جنگ تجاری خود با آمریکا دست به سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در اقتصاد ایران بزند اما از این اقدام خودداری کرد تا مجبور نباشد تحریم‌های تجاری آمریکا را به جان بخرد.

ایران اولویت چهارم چین

به نظر می‌رسد با وجود بهبود روابط ایران با چین اما این کشور هیچ‌گاه ایران را در اولویت اقتصادی و سیاستگذاری خود قرار نداده است. حتی بعد از اعمال تحریم‌های نفتی و رویگردانی کشورهای جهان برای خرید نفت از ایران، چین نیز به تدریج واردات نفت از ایران را تقلیل داد و به تامین نیاز نفتی خود از دیگر بخش‌های جهان متمایل شد. هر چند این موضوع به معنای قطع کامل واردات نفت چین از ایران نبوده اما آمارها نشان می‌دهند تقاضای این کشور برای نفت ایران در مقایسه با سال گذشته میلادی کاهش قابل توجهی داشته است. اخیرا بلومبرگ در گزارشی اعلام کرد در ۱۰ ماه نخست سال ۲۰۲۰ چین روزانه ۷۲ هزار بشکه نفت از ایران خریداری کرده که در مقایسه با مدت مشابه سال ۲۰۱۹ کاهش ۷۷ درصدی داشته است. در عین حال واردات نفت‌خام چین از مالزی از ابتدای سال ۲۰۱۹ از حد معمول نیز بیشتر شده است.

این آمارها نشان می‌دهند که چین با وجود حفظ روابط تجاری خود با ایران اما به گونه‌ای عمل می‌کند که منافع کشورش به خطر نیفتد. اینجاست که مشخص می‌شود چرا با وجود مخدوش شدن روابط این کشور با آمریکا، اولویت اول سیاست خارجی چین هنوز هم خود کشور آمریکاست. برای بررسی تفصیلی این موضوع می‌توان به رای و نظر چین در خصوص حل‌و‌فصل کردن مشکلات ایران و چین اشاره کرد. این کشور هیچ‌گاه طرف ایرانی‌ها را نگرفته و معتقد است که اختلافات ایران و آمریکا در خصوص مساله هسته‌ای از مسیر دیپلماسی و از طریق شورای امنیت ممکن می‌شود. با استناد به همین دیدگاه می‌توان به منطق چینی‌ها در حمایت از برجام نیز پی برد. به این ترتیب چینی‌ها به جای آنکه بخواهند مستقیما به اختلافات مربوط به ایران و آمریکا ورود کنند بیشتر نظاره‌گر بوده و از وارد شدن تکانه‌های ناشی از این اختلافات به کشورشان جلوگیری می‌کنند.

بنابراین در یک بیان واضح‌تر می‌توان گفت که خاورمیانه منطقه‌ای فرعی در سیاست خارجی چین است و اولویت بالایی برای این کشور ندارد. ایران به عنوان یکی از کشورهای حاضر در خاورمیانه را هم باید در همین قالب تعریف کرد و نمی‌توان انتظار داشت که چین با به خطر انداختن منافع خود الگوی سیاستی خود در تجارت خارجی را تغییر دهد. به این ترتیب هرچند چین به روابط محدود و در سطح متوسط خود با خاورمیانه ادامه خواهد داد اما احتمال تغییر نقش ایران در جایگاه سیاست خارجی این کشور بعید به نظر می‌رسد. از سویی و به دلیل تاکید بیش از اندازه چین بر دیپلماسی جهانی و حفظ روابط با کشورهایی که در نقش دشمن با ایران ظاهر شده‌اند، حمایت این کشور از برجام نیز بر همین مبنا بوده و انتظار برای حمایت‌های بیشتر چین از ایران بعید است.

عملکرد بهتر چین از اروپا

با آنکه چین در روابط خود با ایران منافعش را به خطر نمی‌اندازد اما عملکرد بهتری از کشورهای اروپایی داشته است. از سال ۹۷ و با خروج یکجانبه آمریکا از برجام کشورهای اروپایی با راه‌اندازی سامانه‌ای به نام اینستکس بارها اعلام کردند که مراودات تجاری و مالی خود با ایران را در قالب سازوکار اینستکس از سر می‌گیرند. هرچند خبرهای ضد‌و‌نقیضی در خصوص فعال شدن این سازوکار منتشر شده اما به نظر می‌رسد مراوده چندانی از طریق آن با دیگر کشورها صورت نگرفته است. در مقابل اما چین تبادلات خود با ایران را به طور کامل قطع نکرد و در سطح محدود نیز راهی برای تداوم تجارت با کشورمان باز کرد. اما آیا این مساله به منزله آن است که می‌توان چین را رفیق روزهای سخت نامید؟ اگر نگاهی به اسامی کشورهایی که در سال گذشته علیه ایران رای دادند و مسیر بازگشت کشورمان به لیست سیاه FATF را ممکن کردند بیندازیم، می‌بینیم که چین نیز مخالف این موضوع نبوده است.  بدیهی است هیچ‌یک از کشورهای جهان حاضر نیستند از کشوری حمایت کنند که جایگاه متزلزلی در جهان دارد و حتی حاضر نیست به قیمت حمایت از اقتصاد داخلی‌اش لوایح مربوط به پولشویی و تامین مالی تروریسم را تصویب کند. این‌گونه می‌شود که کشوری همچون چین با وجود تداوم روابط خود با ایران نیز به مخالفت علیه تصمیم گروه ویژه اقدام مالی برنمی‌خیزد و رای و نظر خود را همسو با نظر سایرین اعلام می‌کند.

قراردادی ۲۵ ساله در سایه تحریم‌ها

در سایه تحریم‌ها و فشارهای خارجی، چاره‌اندیشی ایران برای جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی به تصویب قراردادی ۲۵ ساله با چین منجر شد. رئوس همکاری ایران و چین در این سند مالی به حوزه‌هایی همچون  بزرگراه‌ها، میدان‌های نفت و گاز، فناوری اطلاعات و… مربوط می‌شود. ایران امیدوار است از طریق این سند مالی بتواند بر چالش کاهش ظرفیت تولید میدان‌های نفتی‌اش فائق آید. با این حال انرژی ایران چندان جایگاه مهمی در اقتصاد چین ندارد و ایران از طریق اعمال تخفیف‌های ویژه توانسته به حفظ روابط خود با چین کمک کند. با این حال این مساله به معنای آن نیست که ایران از سند مالی بین دو کشور سودی نخواهد برد. بدیهی است ایران قادر خواهد بود از منابع مالی شرکت‌های چینی استفاده و آن را صرف تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام خود کند. ورود تکنولوژی‌های چینی به بازار اقتصادی ایران می‌تواند به افزایش ظرفیت تولید نفت و محصولات پتروشیمی ایران نیز کمک کنند.

اگر این مساله نفوذ شرکت‌های چینی در ایران را بیشتر کند، آن زمان است که وابستگی اقتصاد ایران به اقتصاد این کشور نیز بیشتر می‌شود. اما مساله هر چه باشد، باز هم ردپای آمریکا در آن دیده می‌شود. همان‌طور که اشاره شد، نگرانی چین از اعمال تحریم‌های آمریکا در صورت تقویت روابط تجاری‌اش با ایران به عنوان یک مانع اصلی در سرمایه‌گذاری شرکت‌های بزرگ این کشور در ایران عمل می‌کند. به این ترتیب چین تنها تا جایی می‌تواند روابط تجاری‌اش با ایران را ادامه دهد که منافعش به خطر نیفتد، چه آنکه این کشور بارها به دلیل سرمایه‌گذاری در ایران از آمریکا اخطار گرفته است. اینجاست که پی می‌بریم حتی چین نیز شرکت‌هایش را در معرض ریسک‌های جدی قرار نمی‌دهد و تنها سطح روابط تجاری‌اش با ایران را در سطح محدود حفظ کرده است. سرمایه‌گذاری شرکت‌های کوچک و بومی چین در ایران شاهدی بر این مدعاست. بنابراین مشخص می‌شود چین نیز که به ظاهر خود را دوست خوب ایران معرفی می‌کند در حقیقت در جهت تامین منافع کشورش حرکت می‌کند بنابراین بعید است که انتظاراتی بیش از آنچه گفته شد، در روابط بین ایران و چین محقق شود.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
شناسه : 161126
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا