xtrim

رفتار یکسان درباره همسایگان جوابگو نیست

مهدی مطهرنیا * حوزه سیاست خارجی، حوزه رفتار نیست بلکه حوزه کنش است. کنش یعنی اقدام و عمل باید مبتنی بر جهت‌گیری‌های خاصی شکل بگیرد که بتواند ما را به اهداف‌مان برساند. کارکرد یا کارویژه سیاست میل به اهداف است.

بنابراین سیاستمداران، رهبران و مسوولان یک کشور باید بر مبنای مشروعیتی که به نمایندگی از مردم جهت اعمال قدرت دارند، هدف‌های ملی را تعریف و بر مبنای منافع تعریف‌شده و اهداف ساخته‌شده از منافع ملی کشور، راه‌های حصول به اهداف را با کمترین هزینه بازیابی کرده و ملت‌ها را به سوی اهداف خود با کمترین هزینه حرکت دهند. در غیر این صورت سیاستمداران و سیاسیون معنایی پیدا نمی‌کنند.

آنچه سیاستمدار خوانده می‌شود و وارد محیط سیاست می‌شود، ستون فقرات حرکتش باید مبتنی بر چنین رفتارهایی در حوزه کنش‌های متفاوت باشد. پس اگر این چارچوب عقلانی و مستدل و موجه را بپذیریم، باید بگوییم آنچه اهداف در بافت‌های موقعیتی گوناگون ایجاد می‌کند، تصویرگر نوع رفتار و کنش یک کشور در قبال کشورهای دیگر است.

opal

لذا مناسبات درونی و هماهنگی میان اجزای قدرت در کشور، لازمه اعمال کنش‌ها و رفتارهایی است که بتواند بهترین اهداف با کمترین هزینه‌ها را ایجاد کند. از طرف دیگر باید این رفتارها و کنش‌ها متناسب با رفتار رقیب باشد. بنابراین حرکت رقبا باید بر اساس رفتاری صورت گیرد که در پرتو آن کمترین هزینه‌ها و بیشترین فایده‌ها ایجاد شود.

وقتی در یک موقعیت مناسب می‌توانید تهاجمی عمل کنید، در یک موقعیت نامناسب باید تدافعی عمل کنید، در یک موقعیت میانگین باید تعاملی رفتار کنید و متناسب با رفتار طرف مقابل رهبری و فرماندهی حرکت سیاسی را شکل و محتوا ببخشید. پس یک رفتار، یک کنش و یک نسخه در عالم سیاست برای همه چیز نوشته نمی‌شود.

در علم تفکر سیستمی تئوری به نام «تئوری چکش» وجود دارد. در تئوری چکش گفته می‌شود اگر چکشی را به کودکی بدهید که او بتواند میخ را به سرعت در چوب یا دیواری بکوبد، تصور می‌کند با آن چکش می‌تواند همه مسائل را حل کند.

مثلا با آن چکش می‌خواهد تلویزیون را خاموش روشن کند، رادیوی خاموش را به صدا درآورد، زودپز را در آشپزخانه به غذاپختن وادارد و… این تئوری چکش گاهی در تفکر سیستمی در بین سیاستمداران دیده می‌شود. گاهی برخی سیاستمداران چکشی را در دست گرفته‌اند و قصد دارند با آن همه مشکلات کشور را حل کنند. در حالی که از نظر علم سیاست و ادبیات سیاسی این امر پذیرفته شده نیست و در تفکر سیستمی در علم امروز چنین امری قابل قبول نخواهد بود.

پس وقتی می‌گوییم همسایگان، گروهی از دولت- کشورها را به نمایندگی از ملت‌هایشان می‌بینیم که در اطراف ما رفتارهای متفاوت و شخصیت‌های متفاوتی دارند. همان‌گونه که نمی‌توان در عالم سیاست یک نسخه واحد نوشت، به همان نسبت نمی‌توان درباره همسایگان در منطقه با وجود نزدیکی‌ای که با یکدیگر دارند، یک نسخه واحد نوشت.

ما نمی‌توانیم رفتاری که با عربستان، امارات، قطر، اردن، عمان داریم همان روابط را با مصر یا اسراییل یا عراق داشته باشیم و هر یک رفتار خاص خود را می‌طلبد. بنابراین سیاستمداران ما باید در این محیط نیک بنگرند و نسخه‌های متفاوتی را بر اساس این معانی مورد توجه قرار دهند.

 * کارشناس و تحلیلگر مسائل بین‌الملل

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 162119
لینک کوتاه :