همه راهها به نفت ختم میشود
سعید ساویز * این یادداشت قرار است پرده از بدیهیاتی بردارد که به نظر میرسد در پروپاگاندای جهتدار رسانهای به وجود آمده در بخش اقتصاد و صنعت ایران کاملا از نظرها پنهان مانده است.
به این اعداد و حساب سر انگشتی توجه کنید، تصور کنیم که ۲۵ میلیون کارت سوخت در ایران موجود باشد که چهار میلیون آن مربوط به موتورسیکلت و ۲۱ میلیون مربوط به خودرو است. با توجه به اینکه بخشی از کارتها مربوط به خودروهای حملونقل عمومی با سهمیه بیشتر از ۶۰ لیتر هستند و برای یکسان سادهسازی اعداد فرض میکنیم ۲۵ میلیون کارت سوخت با سهمیه متوسط ۶۰ لیتر در ماه در ایران موجود است. اگر در هر ماه تمام سهمیهها مصرف شود، پس حداقل یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون لیتر بنزین در کشور مصرف میشود البته اعداد واقعی چیزی بیش از دو میلیارد لیتر در ماه است که چیزی بالغ بر ۵۰۰ هزار بشکه در روز را شامل میشود. این میزان بنزین در حال حاضر از کیفیت خوبی برخوردار است، پس طی دولتهای مختلف و وزرای نفت متفاوت اقداماتی انجام گرفته که این حجم بنزین مرغوب در داخل کشور تولید شده و به مردم عرضه میشود. حالا سوال این است که طی تمام این سالها که وزارت نفت در دولتها و دورههای مختلف در حال ارتقا و توسعه زیرساختهای تولید خود بود، آنهایی که مسوول بودند تا زیرساخت حملونقل عمومی مناسب و در شأن مردم شامل مترو، تراموا، اتوبوس و قطاررا فراهم کنند تا مردم از سر ناچاری به خودرو و موتورسیکلت شخصی روی نیاورند چه کار میکردند؟
آنهایی که باید زیرساخت و امکان عرضه خودرو و موتورسیکلت برقی و همچنین جایگاه شارژ برق برای آن را برای مردم ایران فراهم میکردند چه؟
آنهایی که مسوول ایجاد فضای رقابتی شایسته در بازار خودرو برای مردم ایران بودند، تا خودروهای روز دنیا با کیفیت و قیمت مناسب در دسترس ایرانیان قرار گرفته یا در داخل تولید شود چه؟
آنهایی که مسوول رونق کسبوکار و اقتصاد داخلی در چهار گوشه این مملکت بودند تا شغل بخش قابل توجهی از مردم استفاده از خودرو و موتورسیکلت شخصی برای مشارکت در سیستم حملونقل، اعم از سنتی و استارتآپی نشود چه؟
به نظر میسد که وزارت نفت مسوول است تا تمامی ناکارآمدیها، سوءمدیریتها و رانتهای به وجود آمده در بخشهای دیگر را گردن بگیرد.
حالا با همان پیشفرض، به این اعداد و ارقام توجه کنید. تولید ایران از میدان گازی پارس جنوبی که تقریبا ۳۵ درصد از بزرگترین میدان گازی جهان است در حال حاضر به بیش از ۷۰۰ میلیون مترمکعب در روز رسیده است. قطر با وجود اینکه ۶۵ درصد میدان را در اختیار دارد حدود ۵۶۶ میلیون مترمکعب از این میدان تولید میکند؛ چرا آنها که قسمت اعظم میدان را دارند به همین راحتی نسبت به رفتار رقابتی ما در تولید بیاعتنا هستند؟ کاملا یک دلیل فنی دارد که اینجا مورد بحث ما نیست. جالب است بدانیم که بر اساس آمار، مصرف گاز خانگی و تجاری در ایران به ۶۱۲ میلیون مترمکعب در روز رسیده است که علت آن استفاده از وسایل گرمایشی با راندمان پایین و عدم وجود سیستم پایش و بهینهسازی مصرف گاز و انرژی در منازل و واحدهای تجاری است، یعنی طرحی که از ابتدا بسیاری از کارشناسان منتقد آن بودند؛ گازرسانی به تمام کشور و استفاده از گاز به جای برق در گرمایش امروز کار را به جایی رسانده است که بخش اعظم گاز پارس جنوبی تنها در منازل میسوزد. استفاده در نیروگاهها و پتروشیمیها واحدهای صنعتی مانند فولاد را به این عدد مصرف گاز در کشور اضافه کنید.
حالا با توجه به افت فشار پارسجنوبی اگر تولید از آن به زودی کاهش یابد، باید چه اقدامی صورت پذیرد؟
همه این سوالات و اینکه چرا در اوج مصرف خانگی گاز برای نیروگاهها کم میآید و چرا مازوت مورد استفاده قرار میگیرد، جوابش تنها در یک جاست. آنجایی که باید، متولی تعویض نیروگاههای فرسوده با نیروگاههایی با سیکلهای ترکیبی جدید و با راندمانی بالا باشد.
و یا باید پاسخگوی عدم توسعه کشور در مورد انرژیهای نو برای تولید برق باشد.
یا باید پاسخگوی عدم توسعه زیرساختهای لازم برای تغییر سوخت خانگی و تجاری از گاز به برق باشد.
یا باید به این سوال پاسخ دهد که در پیک مصرف گاز و برق در کشور و پیک آلودگی به سبب مصرف مازوت چه بخشی از برق یارانهای ما در مزارع ماینیگ صرف تولید بیتکوین و ارزهای دیجیتال میشود و توسط چه کسانی؟
در پایان به نظر میرسد که، جو رسانهای که باید وجدان بیدار ملت باشد، به شکل هماهنگی تمایلی به پرسیدن این سوالات ندارند.
* کارشناس حوزه انرژی
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :