رواج بیاخلاقی و آسیبهایش
غلامرضا ظریفیان * یکی از نمایندگان محترم مجلس که نایب رییس هیات نظارت بر رفتار نمایندگان نیز هست، روز گذشته توئیتی توام با اهانت و ادبیاتی ناپسند در واکنش به اظهارات اخیر خانم فائزه هاشمی منتشر کرد که با واکنشهای بسیاری در فضای مجازی و رسانهای همراه شد و مورد انتقاد قرار گرفت.
برای روشن شدن چرایی استفاده از این ادبیات و این رویه مبتنی بر افراط و تفریط لازم است نگاهی کلانتر به موضوع داشته باشیم و توجه کنیم که بخش زیادی از مدیران و مسوولان در کشور ما متناسب با مسوولیتی که بر عهده گرفتهاند، آموزش ندیدهاند. این در حالی است که در خیلی از جاهای دنیا در ردههای مختلف، مدرسه و پروتکلهای مختلفی دارد و افراد اولا آموزش لازم را میبینند و بعد به صورت پایلوت تجربه میکنند. حاصل این فرآیند نیز آن است که در کنش و واکنشها یک نظام عقلانی مشاهده میشود اگرچه همچنان پدیدههایی مثل ترامپ ظهور میکنند. در مجموع اما این عقلانیت مشاهده میشود.
دلیلش نیز آن است که سیاستورزی یک امر حرفهای و در دنیای جدید، بسیار پیچیده است. بنابراین افراد باید برای این کار به دانشهای مختلف مسلط باشند و غیر از سیاست، جامعهشناسی اجتماعی بدانند، با روانشناسی مردم آشنایی داشته باشند و فهم دقیقی از این داشته باشند که هر حرفی که از یک سیاستورز صادر میشود، دهها تاثیر را بر زندگی اجتماعی و فرهنگ عمومی دارد. حتی گاهی اوقات تاثیرات بینالمللی نیز دارد. وقتی یک وزیر یا رییسجمهور حرف میزند به خاطر دنیای کوچکی که ایجاد شده، ابعاد جهانی دارد و با اتکا به همین مسائل است که مدلسازی و قضاوت میکنند که گوینده مطلب چقدر بضاعت علمی و شأن متناسب با مسوولیت دارد.
مراجعه به همین فضای مجازی اما نشان میدهد که متاسفانه بخش زیادی از گفتوگوها در جامعه ما کم اندیشیده شده و اندیشیده نشده است یعنی اتفاقی رخ داده و فرد آموزشندیده احساساتی شده و واکنشی نشان میدهد که ناشی از احساس مسوولیت اشتباهی است یا اینکه میخواهد خودش را به نوعی ارائه کند.
این رویه بر مردم، افکار عمومی و مسائلی که به زیست جامعه مربوط است و از آن هزینه میشود، اثرگذار است. برخوردهایی که بین قوا رخ میدهد، برخوردهایی که با سلبریتیها یا سلبریتینماها در هر عرصهای میشود، نشانه همین است.
نکته حائز اهمیت ان است که حاصل این رویه اولا تضعیف فرهنگ عمومی است و دوما ما را از یکسری اخلاق متعارف دور کرده و اجازه داده با هر گویش و ادبیاتی با هم صحبت کنیم! البته نظام حقوقی ضعیف نیز در این امر بیاثر نیست به این خاطر که در خیلی از جاها هر کسی که مسوولیت دارد، میداند که باید پیامدهای حقوقی حرف خود را هم بپذیرد اما چون نظام حقوقی ما ضعیف است، هر کسی به خود اجازه میدهد به راحتی درباره افراد صحبت کند و نظر دهد زیرا این حرفها پیامد حقوقی ندارد یا کم دارد به خصوص اگر فرد گوینده از یکسری پشتوانههای سیاسی هم برخوردار باشد.
در مجموع اینها باعث میشود فرهنگ عمومی آسیب ببیند. به اضافه اینکه صبر و تحمل و مدارا کم میشود و آسیب میبیند. افراد احساس میکنند در تعارض است که میتوانند مسوولیتهای خود را انجام دهند. همچنین خشونت در جامعه تقویت میشود و جامعه از آن دال مرکزی که نوعی منطق است، تهی میشود و نوعی سرگشتگی ایجاد میشود.
از سوی دیگر فشارها و استرسها و خشونتهای کلامی ما را از تعلقات دینی خود نیز دور میکند. به هر حال جامعه ما تعلقات دینی جدی دارد و در قرآن تاکیداتی در زمینه برخورد با فرد جاهل و… شده است. رویه موجود اما سبب میشود که ما از این فرهنگ که پاسخ بدی را با نیکی و خوبی دهید و اگر اختلاف دارید، با زبان اخلاق صحبت کنید و… دور میکند. حاصل نیز آشفتگی، تعارض، خشونت و بیمنطقی است. اینها میتواند خودش به یک کلاس درس و سکه رایج تبدیل شود که برای جامعه بسیار خسارتبار است.
* فعال سیاسی اصلاحطلب
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :