سهگانه کسری بودجه و تحریم
به گزارش جهان صنعت نیوز: انقلابیون ایرانی میگفتند پس از فروپاشی رژیم و حاکمیت یک نظام انقلابی یکی از مهمترین اقدامها باید این باشد که صادرات نفت به حداقل برسد و بودجه کل کشور از وابستگی به نفت رها شود. انقلابیون باور داشتند با این اقدام ایران و با توجه به سهم ایران در صادرات اوپک که نزدیک ۱۵ درصد بود بازار نفت به زیان امپریالیسم شده و از این مسیر میتوان به شکست آنها امیدوار بود.
دقت در اداره اقتصاد ایران در همه سالهای ۱۳۵۸ تا امروز نشان میدهد به دلایل گوناگون که جای شرح آن در این نوشته نیست بخش درآمدی بودجههای سالانه ایران به ویژه منابع ارزی مورد نیاز برای واردات بر پایه صادرات نفتخام استوار بوده است. برای اینکه از این بخش به سادگی عبور نکنیم تاکید میشود ارزش و کیفیت و ترکیب صادرات ایران در همه این سالها جز دهه تازهسپریشده نسبت به کل درآمدهای ارزی ناچیز و کالاهای سنتی مثل فرش دستباف، پسته، کشمش و روده و پوست و سالامبور و در این دهه نیز میعانات نفت و گاز، فرآوردههای پتروشیمی با کمترین میزان تغییر و فولاد بوده است.
نفت و خماری و سرمستی
یکی دیگر از ویژگیهای اقتصاد ایران در همه این دههها این بوده که هرگاه بازار جهانی نفت به لحاظ قیمت و تقاضا اقبال نشان داده است ایران درآمد ارزی مناسب و فراتر از پیشبینی بودجه به چنگ آورده است و شوربختانه همه درآمد نفت را حتی با وجود تاسیس حساب ذخیره ارزی و سپس صندوق توسعه ملی هزینه کرده است. در سالهای خشکسالی صادرات نفت نیز چون کاهش مصرف عمومی به طور ناگهانی دشوار و به لحاظ سیاسی دردسرآفرین بوده است از راههای گوناگون به ویژه سنجاق کردن بودجه به بانک مرکزی به تامین کسری پرداخته و به این ترتیب به تورم دامن زده است. کوتاه و گویا اگر بنویسیم فقدان آیندهنگری و دوربینی و زندگی باری به هر سو و بیتدبیری در خرج درآمدهای به دست آمده از صادرات نفت این شده است: هرگاه درآمد ارزی بیشتر از پیشبینی بودجه بوده فتیله پایه پولی و تورم را به بالا کشیدهایم و گاهی که درآمد ارزی به پایین افتاده است، به طور غیرمستقیم بدهی پدیدار کردهایم. با این حساب و با این دست فرمان دولتهای ایران یا در خماری و بهتزدگی نبود درآمدهای نفتی به سر بردهاند یا در دوره سرخوشی و سرمستی بالارفتن درآمد نفت از پارو.
دهه شگفتانگیز
دفتر دهه۱۳۹۰ چند ماه دیگر بسته میشود و چشم ایرانیان به دهه و سده تازهای گشوده میشود. دهه ۱۳۹۰ از بهیادماندنیترین اما شوربختانه تلخترین دهههای اقتصاد ایران است و در یاد ایرانیان میماند. در این دهه دولتهای دهم و یازدهم و دوازدهم مزه تلخ سراسیمگی در ناتوانی صادرات نفت را به دلیل تحریم غرب چشیدند و هنوز در این روزگار ناخوش هستیم. در دهه ۱۳۹۰ شاخصهای کلان اقتصاد سیاسی ایران در سرازیری بوده و ایران به سختی بودجههای خود را به شکل عادی جمع و جور کرده است. در نیمه دوم این دهه شاهد بزرگ شدن بدهیهای دولتی بوده و هستیم و تورم فزاینده و نرخ رشد منفی و نیز سرمایهگذاری منفی بودهایم و این داستان رسیده است به جایی که مجلس و دولت که از نظر سیاسی گرایشهای گوناگون دارند در این زمستان با به کار بردن بدترین ناسزاهای سیاسی همدیگر را آزار میدهند. بدترین آزار سیاسی این است که اعضای مجلس یازدهم به این باور رسیدهاند که دولت بودجهای نوشته است که برای فروپاشی اقتصاد استعداد دارد.
سهگانه پیشرو
واقعیت این است که نظام سیاسی ایران به هر دلیل که میتواند طیفی از صیانت از غرور ملی تا ناتوانی و دست و پا بسته بودن را دربر بگیرد در آخرین سال سده نمیتواند و نتوانسته است از هیچ کشوری در مثل دوستان به ظاهر راهبردی و دارای قدرت جهانی مثل چین و روسیه و از دوستان نزدیکش مثل سوریه، ونزوئلا و عراق قبل از نخستوزیری الکاظمی، کوبا، کرهشمالی، نیکاراگوئه و برخی کشورهای دیگر در آمریکای جنوبی کمک مالی و اقتصادی بگیرد و بودجه کل کشور در سال ۱۴۰۰ به سربالایی رسیده است که دیگر نمیتواند به رفتن ادامه دهد.
بودجه ایران اکنون و بدون چون و چرا به بودن یا نبودن تحریم نفتی و نیز سیاستهای دولت تازه بر سر کار آمده آمریکا گره خورده است. ایران یک سهگانه را در برابر خود میبیند:
الف- تحریم صادرات نفت ایران کوتاهمدت و برای چند ماه آینده است به این ترتیب که نظام سیاسی آمریکا و دولت مستقر در کاخ سفید به هر دلیل که میتواند انعطافپذیری نظام سیاسی ایران و استفاده از نیروی دیپلماسی یا نشان دادن قدرت نظامی- سیاسی ایران و به هراس افتادن غرب از این قدرت باشد، تحریم نفتی ایران را حذف کند. با این فرض و با فرض اینکه ایران بتواند در این وضعیت به سرعت صادرات نفت خود را به سطح صادرات روزانه ۳/۲ میلیون بشکه برساند و ۲۰۰ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۹ از این مسیر درآمد به دست آورد کسری بودجه کمتر خواهد شد و باید راه را برای اجرای سایر برنامههای کسب درآمد مثل خصوصیسازی و فروش اوراق قرضه و نیز درآمدهای مالیاتی هموار کنیم. آیا نظام سیاسی ایران انعطاف نشان میدهد یا میتواند به اندازهای قدرت نشان دهد که نظام سیاسی آمریکا و متحدانش را بترساند و آنها تحریم را بردارند؟
ب- یک راه و گمانهزنی و نیز احتمال این است که نظام سیاسی ایران انعطاف نشان ندهد و نیز غرب و نظام سیاسی آمریکا و یارانش از قدرت نظامی ایرن هراس نداشته باشند و بخواهند در مسیر چانهزنی برای کسب امتیاز بیشتر از ایران و دادن امتیاز کمتر تحریم صادرات نفت را تا دو، سه سال ادامه دهند. در این صورت باید دید دولت سیزدهم که از تابستان ۱۴۰۰ تاسیس میشود کدام گزینهها را برای تامین هزینههای کشور و بودجه متوازن انتخاب میکند و اصولا کدام انتخابها را دارد. به نظر میرسد این حالت دوم دستکم بیشتر از حالت نخست احتمال وقوع دارد به این معنی که حتی اگر تحریمها برداشته شود تقاضای نفت و عرضه آن به گونهای شده که دیگر نمیتوان همانند پس از برجام با سرعت صادرات را به نقطه قبل از تحریم رساند. در حال حاضر عربستان، روسیه، آمریکا، عراق و حتی امارات ظرفیتهای بالایی برای صادرات دارند و ایران باید در جنگ سخت سهم پیشین را به دست آورد. در چنین وضعیتی شهروندان ایرانی روزگارشان دشوارتر از همین سالهای تازهسپریشده خواهد شد و دولت باید ارزیابی تازهای از اندازه تابآوری شهروندان داشته باشد. بودجه نامتوازن و کوچک شده در شرایط حالت دوم و نیز ناتوانی در پیدا کردن منابع درآمدی تازه مشهود است.
ج- حالت سوم این است که نظام سیاسی ایران به این نتیجه برسد که برای مدتی طولانی از درآمد صادرات نفت در تامین بخش درآمدی بودجه چشمپوشی کرده و راهبرد کسبوکار و زندگی ایرانیها را با تاکتیکهای سازگار با راهبرد قطع وابستگی به درآمد نفت به گونه دیگری سازد. این رخداد در شرایط امروز نمیتواند به کار آید و منازعه دولت و مجلس نشان میدهد بیشتر بر دوگانه حذف تحریم در کوتاهمدت و یا در دو، سه سال آینده متمرکز شدهایم. در این صورت باید بدون چون و چرا بپذیریم اگر معجزه رخ ندهد تراژدی بهمن شدن کسری بودجه در سالهای ۱۴۰۰ تا دو، سه سال وجود دارد و هیچ دولتی توانایی ایستادگی در برابر این بهمن کسری بودجه را نخواهد داشت.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :