چه خواهد شد و چه باید کرد؟
دکتر صلاحالدین هرسنی * تا قبل از اعلام مواضع رسمی جدید جمهوری اسلامی ایران نهتنها جو بایدن که تقریبا تمام نیروهای دستگاه سیاست خارجی حال حاضر واشنگتن پیش از انتخابات از لزوم بازگشت آمریکا به برجام سخن گفته بودند. اما دستکم در زبان عمل ما شاهد آن هستیم که در روزهای اخیر تهران و واشنگتن توپ را در زمین دیگری انداختهاند.
در این ارتباط آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران قویا بر این نکته تاکید کرده که ایران تنها در صورتی به تعهدات برجامی خود بازمیگردد که آمریکا کلا تحریمها را در عمل لغو کند. پس از آن ایران، بعد از راستیآزمایی رفتار آمریکا، به تعهدات برجامیاش باز خواهد گشت. حال و با توجه به وضعیت پیچیده به وجودآمده و در شرایطی که تهران و واشنگتن توپ را در زمین دیگری میاندازند، پرسش آن است که بحث از بازگشت به برجام چه وضعیتی به خود خواهد گرفت و برای خروج بحران بابت برداشتن گام اول در بازگشت به برجام چه باید کرد؟
با توجه به اعلام مواضعی که در این روزها از سوی مقامات تهران و واشنگتن شنیده شده است، به نظر میرسد که مواضع واشنگتن و تهران در شرایط حاضر نه تنها موضع اعلامی است، بلکه موضع اعمالی نیز خواهد بود. به عبارت دیگر ما شاهد فریز مذاکره و یا انسداد در گشایشهای برجامی خواهیم بود. البته خلفوعده بایدن و همه تصمیمگیران و تصمیمسازان دستگاه سیاست خارجی دولت او دلیل اصلی اعلام مواضعی است که از سوی رهبری ایران اتخاذ شده است. از سوی دیگر، مقامات تهران بر این نکته پافشاری و اصرار دارند که برداشتن گام اول در بازگشت به برجام باید از سوی واشنگتن باشد، چراکه ایران در شرایط عدمموازنه برجام را پذیرفت و نه تنها مانند ترامپ از برجام خارج شد بلکه به همه تعهداتش در برجام پاسخ داد. افزون بر این کاهش تدریجی و مرحلهای تعهدات برجامی از سوی تهران نه نتیجه نقض تعهدات بلکه نتیجه بدعملی و یا حتی بدعملی تروئیکای اروپایی برجام بوده است.
از سوی دیگر خلف وعده واشنگتن در بازگشت به برجام نتیجه رفتار ایران در فعالیتهای اخیر هستهای است. در این ارتباط ایران فاز جدید فعالیتهای هستهای خود را در پروژه فردو به صورت جدی ازسرگرفته و حتی موجب تقویت این گمانهها شده است که با جدیتی که ایران در پروژه فردو از خود نشان داده، برای دستیابی به مقاصد نظامی یا همان دستیابی به بمب هستهای فاصلهای ندارد. حتی ایران فعالیت خود در سایت فردو را شفاف کرده و گفته است که غنیسازی اورانیوم را به ۲۰ درصد رسانده و ۲۱ فوریه را به عنوان آخرین فرصت زمانی برای رفع تحریمهای آمریکا معین کرده است. از طرف دیگر مجلس ایران طرحی را تصویب کرده که بر اساس آن در صورتی که تحریمهای آمریکا تا قبل از ۲۱ فوریه لغو نشود، دولت مکلف خواهد بود بازرسان آژانس را از کشور اخراج کند و به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی پایان دهد؛ روندی که در صورت اجرا میتواند باز هم مسیر احیای توافق هستهای را پیچیدهتر کند. همین شرایط مانع برداشتن گام اول از سوی واشنگتن شده و هدفی را هم که در رفتارهای تاخیری انجام میدهد به جهت طولانیتر و قویتر کردن برجام است. به عبارت دیگر، از گفتههای مقامهای دولت بایدن مشخص است که آنها میخواهند بازگشت به برجام نقطه شروعی برای آغاز مذاکراتی باشد که ماحصل آن رسیدن به توافقی قویتر و طولانیتر باشد.
به این ترتیب و با توجه به اعلام مواضعی و راهبردهایی که در دستور کار مقامات تهران و واشنگتن قرار گرفته، ما باید شاهد راهبرد صبر حداکثری و اتخاذ گفتمان مقاومت در برابر فشار حداکثری واشنگتن باشیم چراکه اگر واشنگتن بابت بازگشت به برجام گام اول را برندارد، در واقع شرایط هیچ تغییری نخواهد کرد و همانند شرایط همانند دوران ترامپ خواهد بود. تداوم این وضعیت تهران را در شروع فاز جدید دیگری از فعالیتهای هستهای قرار خواهد داد و در پی این فعالیتهای هستهای، واشنگتن نیز ناچار به تکرار شرایط ترامپ در قبال تهران خواهد بود.
در این ارتباط و با توجه به تداوم شرایط ترامپ در دوران بایدن، تنها مسیر ممکن بابت گشایشهای برجامی استفاده از ظرفیتهای اروپاست. البته به شرط آنکه اروپا رویه مستقل در قبال برجامی اتخاذ کند و از لاک بدعملی یا بیعملی خارج شود. تنها مانع موجود در استفاده از ظرفیت اروپا برای گشایشهای برجامی آن است که مواضع اروپا مانند نگرش بایدن و اعضای کابینهاش در قبال رفتارهای منطقهای و برنامههای موشکی بالستیکی همسو است و همین موجب رویه غیرمستقل و گاها سینوسی و پاندولی در قبال تهران و برجام شده است. بخش دیگر مربوط به موضوع نزدیک بودن دولت روحانی به روزهای پایانی خود است؛ موضوعی که میتواند تردیدها را در کاخ سفید در خصوص پیشبرد سریع روند مذاکرات افزایش دهد. شاید واشنگتن در اتخاذ راهبردهای تاخیری در برداشتن گام اول در بازگشت به برجام درصدد است و میخواهد این گزینه را مد نظر قرار دهد که بعد از کمتر از هشت ماه دیگر با دولتی دیگر در ایران سر و کار خواهد داشت و شاید بهتر باشد توافقات نهایی خود را با دولتی در ایران پیش ببرد که قرار است در چهار سال آینده در راس قدرت باشد. در چنین شرایطی، فقط زمان مشخص خواهد کرد که طرفین تا چه اندازه بر لزوم پیگیری خود تاکید میکنند و تا چه اندازه با مصالحه و دیپلماسی حاضر میشوند که بازی با حاصل جمع صفر را به معادلهای برد- برد تبدیل کنند.
کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :