احیای حیات سیاسی ترامپ در سایه تبرئه
مهدی مطهرنیا * ترامپ محصول یک فرآیند تاریخی در ایالات متحده آمریکاست که در اواخر قرن نوزدهم میلادی در والاستریت شکل گرفت و امپراتوری بزرگ نیویورک را شکل بخشید. همین امپراتوری بزرگ نیویورک برساخته سیاسی خود را در واشنگتن تحت اختیار گرفت و تلاش کرد سنت واشنگتن-جفرسونی را به سنت والاستریتی هدایت کند.
اگرچه در خود واشنگتندیسی نیز بینالمللگرایانی وجود دارند که تلاش کردند یک کلونی بزرگ و قدرتمند در رقابت با امپراتوران مالی نیویورک بسازند و در این رقابت اکنون اصطکاک میان پایتخت کلاسیک اقتصادی ایالات متحده آمریکا و پایتخت سیاسی-اقتصادی آمریکا یعنی نیویورک و واشنگتن را شاهد هستیم اما در عمل بنیانی که واشنگتن و جفرسون و امثال آدامز یعنی بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا به جا گذاشتند، دموکراسیای را ایجاد کرده است که شخصیتی با روانشناسی سیاسی مشخص چون ترامپ از منظر ویژگیهای شخصی و شخصیتی نیز راس ساعتی که باید از کاخ سفید خارج شود، با همه تحرکات خود این خروج را به سامان میرساند.
در عین حال طغیانهایی در مخالفت با روند انتخابات شکل میگیرد به گونهای که شخص ترامپ در مقابل کاخ سفید سخنرانی میکند و ماجرایی را پیش میآورد که جهانیان شاهد تسخیر چندساعته کنگره آمریکا هستند. او در کنگره آمریکا استیضاح و با توجه به رای سنا در دست داشتن در این واقعه به طور مستقیم و تحریک مردم در این امر تبرئه میشود. این یک روند قانونی است که در آمریکا شکل گرفته و نشان میدهد قوانین هستند که ساختار و عاملیت را کنترل میکنند و این امر میتواند نمادی برای شکل گرفتن محتوایی از دموکراسی باشد که آمریکاییها خود را پرچمدار آن میدانند و بدین ترتیب از تمام چالشهای موجود در انتخابات ۲۰۲۰ برای خود فرصت فراهم میکنند.
ترامپ به هر تقدیر یک طوفان بسیار سهمگین در ایالات متحده آمریکاست که محصول دیالکتیک رودررویی سرمایهداران والاستریتی با ضدسرمایهداران والاستریتی جهانگرایی است که در آمریکا ریشههایشان در یک جا حضور دارد و از یک مرکز مغناطیسی قدرت نشات میگیرد ولی دو جهت مخالف در این امتداد و راستای برد مغناطیسی را دنبال میکند، اما بالطبع باید بگوییم همانطور که خود گفته، این آغاز یک جنبش جدید است. این جنبش جدید اگرچه توانسته در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ نمایشی از یک پیروزی قابل تامل و شکست قابل توجه را به وجود آورد اما خود با چالشهای جدی روبهرو است که اگر ترامپ بتواند با توجه به شخصیت و اخلاق خویش آن را دوباره احیا کند در سال ۲۰۲۴ میتواند برای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بازی انتخابات را بسیار پیچیدهتر از بازی انتخابات ۲۰۲۰ کند.
وی تلاش کرد از چهرههای نزدیک و حتی از اعضای خانواده خود، کنشگران مطرح سیاسی بسازد که هر کدام میتوانند پتانسیلهایی برای این حرکت داشته باشند. در کنار او شخصیتی مانند پمپئو قرار میگیرد که در واقع تیم او را شکل میدهد و اگر او بتواند زمینههای ایجاد یک جنبش نوین اجتماعی در آمریکا بر اساس نگرشهای پستنومحافظهکارانه خود را به وجود آورد، خواهد توانست اثرگذار باشد اما این اثرگذاری آنقدر نیست که بتواند فضای سیاسی حاکم بر ایالات متحده آمریکا را به راحتی تغییر دهد. حرکت او میتواند از یک سو حزب جمهوریخواه را در یک بافت موقعیتی لغزان قرار دهد چرا که ژنرالهای حزب جمهوریخواه هیچگاه با او همراه نبودهاند و از طرف دیگر حزب دموکرات را در وضعیتی چالشگونه قرار دهد چراکه اگر بایدن نتواند در چهار سال آینده آنچه را گفته، به انجام برساند و زمینههای انتقاد شدید نسبت به او فراهم آید، حرکت ترامپ در سال ۲۰۲۴ میتواند در این چشمانداز اثرگذاری بسیار زیادی را در انتخابات داشته باشد.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :